- کد مطلب : 135 |
- تاریخ انتشار : 5 فروردین, 1392 - 10:14 |
- ارسال با پست الکترونیکی
حوادث انتخابات 88 مردم را بيانگيزه کرده است

معاون اول دولت اصلاحات با بیان اینکه حوادث انتخابات سال 88 مردم را بی انگیزه کرده است درباره شروط برخی اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات گفت: اصلاح طلبان شرطي را برای حضور در انتخابات مطرح نکردند. اصلاح طلبان يک سري دغدغه هايي را مطرح مي کنند که برخي از اين دغدغه ها بايد مورد توجه قرار بگيرد.
محمدرضا عارف در گفتوگو با وِیژه نامه نوروزی روزنامه خراسان به بیان علت کاندیداتوری اش در انتخابات آینده ،تحلیل فضای سیاسی کشور،برنامه اصلاح طلبان برای انتخابات و همچنین جزییات دیدار اصلاح طلبان با رهبری پرداخت.
متن کامل این گفتوگو بدین شرح است:
*مهمترین مشکل کشور در این مقطع زمانی چیست و راهکار مورد نظر شما چه میتواند باشد؟
ابتدا سال نو و بهار طبیعت را به همه مردم خوب ایران به خصوص اهالی خراسان عزیز تبریک میگویم امیدوارم سالی که در پیش داریم پر از خیر و برکت برای همه مردم عزیزمان باشد در حال حاضر با مشکلاتی در بخشهای مختلف مواجه هستیم و برای پاسخ به سوال شما، باید هر کدام از حوزه های مختلف به صورت جداگانه تحلیل و بررسی شود. اما با توجه به اوضاع کشور، یکی از ریشه ای ترین مشکلات، بیتوجهی به ساختارهای قانونی و بعضا بیتوجهی به اجرای قانون است. لذا از آنجا که من همواره به اجرای قانون اصرار داشته ام، بر این موضوع بیشتر پافشاری میکنم.
بعد از اینکه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید،اجرای قانون در دستور کار نظام قرار گرفت و تشخیص داده شد که برای دست یابی به آرمانهای انقلاب راهی جز تمکین قانون به جای تفکر فردی و سلیقهای وجود نداشت. اکنون هم بیش از پیش ضرورت و نیاز به قانون¬مندی و اجرای قانون احساس می شود. البته قوانین هم ممکن است با ایراداتی مواجه باشد اما راهکار اصلاح قوانین نیز باید قانونی و در سایه تدبیر، آرامش و تفاهم حاصل شود.
امروز آثار سوء بی تدبیری و عدم تعهد واقعی به روح حاکم بر قانون در حوزه های مختلف نمایان شده است. یکی از مهمترین آثار آن در مسائل معیشتی مردم بروز کرده و مردم عزیز کشورمان آسیب جدی دیده¬اند. در حال حاضر با تورم لجام گسیختهای روبرو هستیم که علاوه بر نرخ بالای تورم، آثار روانی آن به مراتب آزاردهندهتر از خود تورم شده است. یکی از عوامل وقوع این معضل، بیتوجهی به ساختارهاست. سازمان مدیریت به عنوان ناظر اجرای قوانین منحل شده است. سازمانی که ماموریتش پیگیری اجرای سیاست های کلی و تخصیص بهینه منابع محدود کشور بود، از بین رفت. البته من نمی گویم سازمان مدیریت بدون ایراد بود،باید اصلاحاتی در آن صورت میگرفت اما انحلال آن خسارت زیادی برای کشور ایجاد کرد. یکی از اولویت های جدی دولت آینده، احیاء سازمان مدیریت به عنوان اتاق فکر مدیریت کلان کشور است با نظامی صحیح، شفاف و کارآمد.
از دیگر ساختارهایی که مورد بی مهری قرار گرفته، شورای پول و اعتبار است که مسئولیت کنترل تورم را بر عهده دارد متاسفانه امروزه عملا جایگاه خود را از دست داده که نتیجهاش افزایش بی رویه نقدینگی در جامعه است. به عنوان مثال در سال 84 حدود 65 هزار میلیارد تومان نقدینگی کشور بود ولی اکنون این رقم به بالاتر از 450 هزار میلیارد تومان رسیده است. شورای اقتصاد که باید بر امور کلان اقتصادی نظارت کند، جایگاه خود را از دست داده است. بانک مرکزی اکنون در جایگاه واقعی خود برای اجرای سیاستهای پولی و بانکی قرار ندارد و عملا به یک دستگاه دولتی تبدیل شده که در اختیار دولت است.
نگاه دولت به بانک مرکزی، به مانند قلکی است که هر وقت پول کم میآورد باید از آنجا تامین کند. این نگاه که به نوعی بیتوجهی به ساختارهاست در بخش اداری هم دیده میشود. شورای عالی اداری که قرار بود به سیاستهای اصلاح ساختاری و تحدید تشکیلات توجه کند، با اقدامات صورت گرفته نتوانست اهداف مورد نظر را محقق کند. حتی سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی که به دنبال کاهش تصدیگری دولت بود به درستی اجرا نشد.بنا بر این بود براساس سیاستهای کلی اصل 44 مسئولیت امور اقتصادی به بخش خصوصی واگذار شود و حتی بخشهای حاکمیتی و دولتی تمرکززدایی را دنبال کنند و به جای اینکه همه امور در تهران متمرکز شود به استانها و دستگاه های ذیربط اختیارات متناسب داده شود. متاسفانه هیچ یک از این موارد محقق نشد.
اجازه دهید به عنوان مثال،اشاره ای به تمرکزگرایی در دانشگاهها داشته باشیم بر اساس یک تجربه 20 ساله به این نتیجه رسیده بودیم که اگر بخواهیم در تولید علم و فناوری به جایگاه خوبی دست پیدا کنیم و تولید علم را به فناوری و ثروت تبدیل کنیم، دانشگاه باید در چارچوب سیاستهای کلی نظام مستقل باشد یا به عبارتی به صورت هیات امنایی اداره شود و دولت دخالتی در امور دانشگاهها نکند. دولت در جایگاه سیاست گذار باشد، وزارت علوم رابط دولت با دانشگاهها و بیشتر در نقش حامی و هادی کلان آموزش عالی مسئولیت داشته باشد. ولی میبینید که الان کاملا متمرکز عمل میشود. حتی اختیارات محدودی که دانشگاهها داشتند نیز از آنها گرفته شده است. مثلا در طول سالهای بعد از انقلاب مدیر گروه را اساتید انتخاب میکردند .متاسفانه این اختیار هم از دانشگاهها گرفته شده است. رئیس دانشکده با نظر استادان تعیین میشد، این اختیار را نیز گرفتند. با تغییر در آیین نامهها عملا دانشگاه ها به سوی تمرکزگرایی سوق داده شدند.
*متاسفانه در هر مقطعی با حضور دولت های جدید همواره با نفی دولتهای قبلی مواجهیم که به نظر میرسد این اقدام اثرات سویی در روند مدیریتی کشور گذاشته است و گروهی با نزدیک شدن به دولت دوستان دیروز را به دشمنان امروز آن تبدیل می کند، امری که ما در دولت های سازندگی اصلاحات و دولت کنونی می بینیم، نظر شما در این باره چیست؟
بله، متاسفانه این مشکل سی سال گذشته کشور است که بخشی از آن به خاطر بی تجربگی ما در انجام کارها بود، قسمتی به عدم داشتن سعه صدر برمی گردد، بخشی از آن نیز فرهنگی است که من بر روی این بخش تاکید بیشتری دارم. وقتی به قدرت می رسیم کمتر می گوییم "که" هستیم و یا برنامه مان چیست؟ متاسفانه اثبات خودمان را در نفی گذشته میبینیم و با کمال معذرت باید بگویم که نفی گذشته جنبه پرستیژی پیدا کرده است. درواقع در دورههای مختلف سیاسی شاهد بد اخلاقی هایی بودیم که اوج آن در دوره اخیر است. نتیجه این بداخلاقی حذف تعداد زیادی از نیروهای کاردان و متخصص که در خدمت کشور و نه یک دولت خاص بودند، شد. بعضا مدیران ارشد و لایقی کنار گذاشته شدند که سالهای طولانی کار می کردند و تجربه ارزندهای اندوخته بودند. حتی در بخشهای غیر اقتصادی، دفاعی و امنیتی و سیاسی نیز این حذفها اتفاق افتاد در حالی که در دنیا در برخی از این بخش ها، تغییرات مدیریتی با دقت بسیار و با استراتژی های مشخص برای جایگزینی مدیران انجام می شود.
نتیجه این امر برای کشور چیزی جز ضرر نیست. در این دوره مدیرانی روی کار آمدند که به دلیل عدم تجربه و کارایی توانایی اجرای برنامهها را نداشتند و بخشی از مشکلات فعلی ناشی از همین اقدام است.
متاسفانه در مقاطع مختلف شاهد بودیم که عده ای از مدیران که زمانی طرفداران جدی دولت های وقت بودند در اواخر عمر دولتها، کم کم با دولتها فاصله میگیرند و مسیرشان را جدا می کنند که روش اخلاقی نیست.روش اخلاقی این است که مدیران، از دولت متبوعشان تا آخرین لحظه دفاع کنند نه اینکه به محض کنار گذاشته شدن و یا با نزدیک شدن به پایان دوره، یک شبه منتقد جدی دولت خود شوند.متاسفانه نبود سعه صدر و برخوردهای غیر فرهنگی در میان برخی مسئولان مشکلات زیادی را ایجاد کرده است. یکی از اقداماتی که رسانهها می توانند انجام دهند این است که اخلاق حرفه ای را در کشور به خصوص در بین مدیران رواج دهند.
زمانیکه وزیر پست و تلگراف شدم، نسبت به وزیر سابق موضع گیریهای منفی زیادی صورت گرفته بود و ماهنامهای گزارشی منفی را درباره آن وزارتخانه مطرح کرده بود که منطقی نبود .سریعا نسبت به توقف آن روند اقدام کردم. به هر حال اختلاف سلیقه وجود دارد اما بیاخلاقی است که منجر به تسویه حسابهای سیاسی در هنگام تغییر دولت ها و مدیریت ها شود. زمانی که به این وزارتخانه رفتم، اولا تصمیم گرفتم که همه امکاناتی را که در اختیار وزیر بود، در اختیار وی باقی بگذارم. در طول مدت وزارت به مناسبتهای مختلف به منزل وزیر سابق رفتم و وظیفه اخلاقیام را انجام دادم .در آن زمان فضا هم فضای مناسبی برای مدیران ارشد قبلی وزارت نبود. حتی حکم بازگشت تعدادی از مدیران وزارتخانه در اختیار مجاری ذیربط بود که شاید خودشان ندانند که با پیگیریهای صورت گرفته عموما مسائل حل شد. نگاه منفی و نفی گذشته باید جای خودش را به "احترام به تصمیمات گذشته" تغییر دهد. باید به تصمیمات گرفته شده و شخصیت مدیران قبلی احترام بگذاریم. البته این حق است که بازنگری و اصلاحات لازم در امور مختلف صورت گیرد. یکی از آسیبهای جدی اجرایی کشور، شروع از نقطه صفر با تغییر دولت است. امیدواریم که با جمع بندی سه دهه گذشته، در دهه چهارم انقلاب بتوانیم به این روش که با روح حاکم بر اسلام و آرمانهای انقلاب نیز سازگاری ندارد، پایان دهیم.
در دولت دوم آقای خاتمی به نتیجه رسیدیم که برای استفاده از تجارب مدیران ارشد گذشته شورای وزرای سابق را تشکیل دهیم. در سال 83 آیین نامه مربوطه را در دولت تصویب و اولین جلسه با دعوت از همه وزرای بعد از انقلاب تشکیل شد. در این جلسه استقبال بسیار خوبی به عمل آمد. حتی وزرایی که به دولت خاتمی نقد داشتند در این جلسه از این اقدام تشکر کردند. پیشنهاد دادیم که رئیس جلسه را خودتان تعیین کنید که حاضران رئیس این تشکیلات را معاون اول وقت انتخاب کردند و بنده در آن زمان رئیس این تشکیلات شدم.قرار شد هماندیشی صورت گیرد و جمع بندی نظرات به دولت ارائه شود.اقدام بسیار خوبی بود که متاسفانه متوقف شد. حقیقتا معتقدم که هیچ راهی جز همدلی و اعتماد به هم و استفاده از همه تجارب مدیریتی برای تعالی و پیشرفت کشور وجود ندارد.
*آقای دکتر، نظرتان درباره مذاکرات هسته ای چیست و روندی که در حال طی شدن است را چگونه ارزیابی می کنید؟
تمایل دارم بحث کلی تری را درباره فناوری های پیشرفته مطرح کنم. حق طبیعی همه مردم ایران است که از همه فناوریها به خصوص فناوریهای پیشرفته استفاده کنند. در کشور ما بر اساس جمع بندی محافل علمی، برای اینکه بتوانیم پاسخگوی نیازهای مردم باشیم، نمیتوانیم فقط مسیر فناوری کلاسیک را ادامه بدهیم. فاصله ما با غرب در این خصوص زیاد است و نمیتوانیم این فاصله را کم کنیم، البته به فناوری کلاسیک به خاطر اشتغال زایی بالا اهمیت میدهیم. اما در فناوریهای پیشرفته باید توجه شود که اغلب فناوریها کمتر از چند دهه قدمت دارند و می توانیم در این مورد پیشتاز باشیم دانشگاهها با توسعه تحصیلات تکمیلی، دانشمندان جوان برجستهای را به میزان قابل توجهی تحویل جامعه علمی کشور دادهاند که می توانند نقش مهمی در توسعه فناوریهای پیشرفته داشته باشند.
توسعه فناوریهای پیشرفته و استفاده از آن حق ملت ایران و همه ملتهای جهان است. از جمله فناوری هستهای. از ابتدا موضع ما این بود که استفاده از فناوری هستهای صلح آمیز را حق خودمان میدانیم اخیرا هم که فتوای مقام معظم رهبری مبنی عدم استفاده از فناوری غیرصلح آمیز هستهای صادر شد، اعتقاد ارزشی ما را نیز برای دنیا روشن کرد. جمهوری اسلامی ایران در جنگ هشت ساله هزینههای زیادی را متحمل شد. صدام با استفاده از امکانات کشورهای مدعی حقوق بشر از سلاحهای غیرمتعارف بر علیه مردم ایران و حتی ملت خود استفاده کرد اما مقابله به مثل نکردیم. از آنجایی که انقلاب ما یک انقلاب ارزشی است، نه اجازه داریم و نه هیچ وقت در دستور کارمان بوده که به فکر استفاده غیرصلح آمیز از یک فناوری پیشرفته باشیم، این موضع همیشگی ما است.
باید تعامل و مذاکره را توامان به صورت فعال پیش ببریم و اعتمادسازی کنیم. اگر نگاه سیاسی یا شیطنت رقبا و دشمنان باعث عدم اعتماد شده است، باید با تعامل و برخورد قوی و محکم اعتماد سازی کرد. فرض کنید مساله هسته ای حل شود، آیا مساله دیگری برای ما ایجاد نمی کنند؟ قطعا مساله فناوری نانو و یا بایو(فناوری زیستی) و یا سایر فناوری ها را مطرح میکنند. پروژه هستهای ایران را پروژه سیاسی میدانم و فکر میکنم که باید با تعامل و برخورد قوی و کارشناسی و در عین حال توجیهپذیر حرکت کرد. متاسفانه منافع برخی کشورها و دولتها در ماندگاری وضع موجود برای ایران است.کشورهای رقیب هم به اندازه قدرت های مسلط این سیاست را دنبال میکنند.سیاستمداران داخلی باید در این شرایط با توجه بیشتر و دقیقتر، با حفظ حقوقمان، دیپلماسی فعال تری داشته باشند و به راه حلی سیاسی برسند.
* به نظر می رسد که مساله سیاست خارجی یکی از مهمترین چالش های کشورمان است، نظر شما در این باره چیست؟
متاسفانه در حال حاضر تلاش می شود تا یک اجماع نسبی بر علیه ما در دنیا ایجاد شود .بخشی از آن ناشی از ضعف دیپلماسی ما است. قطعنامههای حقوق بشری که علیه ایران صادر میشود سیاسی است، همه هم این موضوع را میدانند. حتی کشورهایی که پیشنهاد دهنده این قطعنامهها هستند. برای عبور از این شرایط، اولا باید این اجماع برهم زده شود. محقق شدن این موضوع نیاز به حضور فعال در مجامع بینالمللی دارد .با موضع گیری های سنجیده، کارشناسی و استفاده از دیپلمات های برجسته. ما نماینده یک تمدن بزرگ هستیم. انقلاب اسلامی ایران یکی از بزرگترین انقلابهای جهان است. پتانسیل بسیار بزرگی برای تعامل با دنیا داریم.
جهان بر این موضوع اتفاق نظر دارد که ایران در مسائل منطقهای تاثیرگذار است و در ساز و کارهای منطقه جایگاه ویژهای دارد.باید از تشکلها و نهادهای منطقهای استفاده حداکثری کنیم. مثلا ایران در سازمان کشورهای اسلامی جایگاه ویژهای دارد، سازمان اکو که ایران جزء کشورهای پایهگذار و بنیانگذارش است و عموم کشورهای عضو آن نظر مساعدی نسبت به کشور ما دارند. جنبش عدم تعهد یکی دیگر از ظرفیتهایی است که میتوان از آن استفاده کرد.این جنبش پتانسیل بسیار خوب بینالمللی است. سازمان یونسکو نیز ظرفیت دیگر بین المللی است، با وجود اینکه انقلاب ما فرهنگی است چقدر از ظرفیت یونسکو استفاده کردهایم. متاسفانه تاکنون نتوانستهایم از این پتانسیلها استفاده کنیم. به هرحال باید با جدیت در سیاست خارجی به سمت تعامل و همکاری با نهادهای بینالمللی و منطقهای برویم و وقت گذاشتن برای این موضوع ثمرات خوبی دارد.
همچنین باید به دنبال ارتباطات دوجانبه باشیم.با کشورهای منطقه، و همسایه باید به صورت شفاف تعامل کنیم و در گفتگوهایمان به منافع دوطرف توجه داشته باشیم. ارتباط قوی و دوستانه و گفت وگوی مستمر و استفاده از پتانسیل ها و ظرفیت های خوب کشور می تواند روابط دوستانه را با کشورهای مختلف در زمینه های سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی نتیجه دهد و جایگاه کشور ما را در دنیا ارتقاء دهد.
*آقای دکتر نظر قطعیتان را درباره کاندیداتوری بالاخره چه زمانی اعلام میکنید؟
من براساس یک ضرورت که بارها نیز مطرح کردهام، کاندیداتوری خود را در فرصت مناسب و با مشورت نخبگان اعلام خواهم کرد. ضرورتش هم روشن است. من در سال 84 با توجه به اینکه معاون اول رئیس جمهور بودم میتوانستم کاندیدا شوم و البته در سال 88 هم تصمیم داشتم کاندیدا شوم که کنار کشیدم. در آن زمان احساس خطر نمیکردم. اکنون واقعا احساس خطر میکنم و از وضعیت کشور نگرانم. نظام جمهوری اسلامی با پشتوانه عظیم مردمی که نباید با مشکلات اولیه مانند معیشت، اشتغال، معضلات اجتماعی روبرو باشد. مردم ما شایستگی بیش از اینها را دارند. در این شرایط با ابراز این نگرانیها در جمعهای کارشناسی، در طول سال 91 به این جمعبندی رسیدم که اعلام حضور کنم و به تدریج که پیش رفتم احساس نیاز بیشتری نسبت به حضور جدی در فرآیند انتخابات را درک کردم. من کار دولت را یک کار گروهی میدانم. برای اینکه یک دولت موفق شود باید به پشتوانه یک تیم کاردان فعالیت کند. در کشور ما عملا دو جناح وجود دارند که هر دو هم در انقلاب سهیم بودند و هم اکنون نیز در عرصه سیاسی کشور نقش دارند. این دو جناح امروزه به دو اسم اصلاحطلب و اصولگرا و یا اسم چپ و راست روزهای گذشته شناخته می شوند. معتقدم که هیچ یک از این جناحها نمیتوانند به تنهایی کشور را اداره کنند. یکدستی کامل را در 8 سال گذشته شاهد بودیم. نه تنها یک دست بلکه رقیب عملا سکوت کرده بود و حتی کارشکنی نیز از سوی جناح اصلاحطلب در طول 8 سال صورت نگرفت. اصلاحطلبان سکوت کردند و گذاشتند که دولت کارش را انجام دهد. در هر صورت بر این باورم که در انتخابات آینده دو جناح باید با حضور فعال، با یکدیگر رقابت جدی داشته باشند. اما نگاهم به بعد از انتخابات نیز هست. باید بعد از انتخابات، دوستانه و با حفظ دیدگاهها و برنامه با هم کار کنیم.
البته بحثی که در ابتدا برای ورودم به انتخابات مطرح کردم، اجماع اصلاحطلبان است. به هر حال خودم را در اردوگاه اصلاحطلبان میدانم چراکه معاون اول دولت اصلاحات بودم. لازمه کشور در مقطع فعلی گفتمان اصلاحطلبی در منش و روش است. نمیتوانیم ما شعار اصلاحطلبی بدهیم ولی دنبال هنجارشکنی باشیم. باید در چارچوب نظام و قانون اساسی اصلاحات صورت گیرد.
در حال حاضر اصلاحطلبان به اجماع نرسیدهاند. بنده به هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا توصیه میکنم تا کمک کنند با تعداد کمی از کاندیدا در انتخابات آینده حضور یابند تا مردم به راحتی بتوانند تصمیمگیری کنند و البته تعداد زیاد کاندیداها باعث میشود که رئیسجمهوری با پشتوانه رای ضعیف انتخاب شود.
همچنین جناحهای سیاسی باید کمک کنند که حل مشکلات اصلی در اولویت قرار گیرد و به اجماع نسبی برسند و از هر جناح حداکثر یک یا دو کاندیدا معرفی شود. در اردوگاه اصلاحطلبان هم اگر تکلیف بشود که بیایم برایم افتخار است اگر عنایت خداوند شامل حالم گردید و این مساله از من برداشته شد شاکر خداوند خواهم بود.
*پس ممکن است تا قبل از عید اعلام کاندیداتوری کنید؟
هنوز نمیدانم که چه زمانی اعلام خواهم کرد.
*انتظار اجماع اصلاحطلبان را دارید؟
توقع دارم که اصلاحطلبان به اجماع برسند. حداقل در مورد عملکرد سال 84 که با تعدد کاندیدا رو به رو بودیم و همچنین سال 88 باید تجدیدنظر صورت گیرد و درس بگیریم، امیدوارم این اتفاق بیافتد.
* اگر اجماع به وجود نیاید چطور؟
اگر اجماع به وجود نیاید طبیعتا خودمان تصمیم میگیریم. بارها گفتم که اگر بیایم خط قرمزم قانون اساسی و حفظ ارزشها است و اگر قرار شد بیایم به قصد پیروزی می آیم. یعنی بررسی میکنیم تا ببینیم که شرایط چگونه است. نمیخواهم برای کسانی که با من کار میکنند و کشورم دردسرساز شوم. این موضع را اکنون هم دارم. مطمئن باشید که اگر بخواهیم ادامه بدهیم و یا کنار بکشیم با شهامت اعلام میکنیم. البته اگر اجماع کنند بر سر فرد دیگری که تمکین خواهم کرد.
*فکر میکنید که اجماع بر روی آقای خاتمی صورت نمیگیرد و یا ایشان قبول میکنند که بیایند؟
نمیدانم نظرشان ایشان چیست. با وجود اینکه ارتباطم به ایشان نزدیک است ولی نمیخواهم نمایندگی کنم که ایشان چه تصمیمی میگیرند، از خودشان بپرسید.
*آیا درباره اینکه می خواهید چه تیمی داشته باشید فکر کرده اید؟
تیم ما همه کارشناسان متعهد، دلسوز کشور البته با توجه به عملکرد گذشته شان است. نکتهای که شما وظیفه دارید به عنوان رسانه به آن بپردازید، بحث استفاده از تجربه گذشتگان است. تاکنون هزینه های زیادی برای استفاده از مدیران کم تجربه و یا بی تجربه پرداخت کردهایم. به نظرم در دهه چهارم انقلاب، کسی باید رئیس جمهور شود که سابقه اجرایی و سیاسیاش روشن باشد. ما دیگر نمی توانیم بر اساس شعارها تصمیم گیری کنیم.
منشم بر این اساس است که کمتر سعی کنم مدیری را به خاطر خط و ربطش عوض کنم. خوشبختانه با هر دو جناح تعامل و روابط خوبی دارم. به عقیده من باید در همه امور از خرد جمعی استفاده کرد و قطعا مشکلی با انتخاب همکارانم نخواهم داشت و از بهترین ها استفاده خواهم کرد. اعتقادی هم ندارم که از فردی یا گروه یا دولت خاص استفاده نشود.
*پس دولت شما دولت اصلاح طلب نیست؟
دولتم عقل گرای شایسته سالار است.
*انتقاداتی که در این اواخر نسبت به اصلاح طلبان مطرح می شود بحث انتخابات آزاد است نظر شما در این باره چیست؟
کدام اصلاح طلب این موضوع را مطرح کرده است؟
*برخی از اصلاح طلبان در سخنرانی های خود به این موضوع اشاره کرده اند...
بحث کلی که ما داریم محدود به انتخابات نیست، ما معتقدیم که هر مسئول نباید از اختیارات خود سوءاستفاده کند بلکه باید بر اساس قانون عمل کند. از برگزارکنندگان انتخابات نیز این انتظار می رود که به وظایف قانونی خود عمل کنند. من رای را امانت می دانم و مجری نباید خیانت در امانت کند. با نگاه مثبتی که به مسئولان داریم، امیدواریم همه پاسدار این امانت مردمی باشند. البته اینکه برخی رسانه ها از سخنان رهبری درباره انتخابات آزاد نیت خوانی کنند و برخی چهره های اصیل انقلاب را به واسطه این نیت خوانی مورد هجمه قرار دهند کار مذمومی می دانم.
*یعنی معتقدید که انتخابات در کشور آزاد است؟
آزاد به چه مفهومی؟
*اینکه همه سلیقه ها در انتخابات حضور دارند و نتایج مبتنی بر واقعیت است؟
فرضمان این است.
*در طول این سالها نیز به برگزاری انتخابات آزاد معتقدید؟
ما در این سالها خطاهایی در انتخابات داشتیم ولی بالاخره در سال 84 دولت اصلاحات انتخابات را برگزار کرد که دولت آقای احمدینژاد از آن بیرون آمد. من هیچ وقت انتخابات را به چالش نمی کشم. خطاهایی می شود که با وجود نهادهای نظارتی می توان آنها را پیگیری کرد.
به نظر من برگزاری انتخابات امانت است. انتخابات حساس و از حقوق ملت و افراد است. توصیه می کنم که همه مسئولان این موضوع را رعایت کنند. ولی نمی دانم سیاسی کردن این بحث در این مقطع زمانی چقدر به مصلحت است. ما باید به اینگونه مسائل نگاه کارشناسی داشته باشیم.
*نظر روشنتان درباره وقایع سال 88 چیست؟
معتقدم انتخاباتی که باید به بازی برد-برد ختم می شد عملا به باخت-باخت تبدیل شد. بر این باورم که باید در فضای کارشناسی تحلیل دقیق و عمیق درباره انتخابات 88 صورت گیرد. باید با نگاه به آینده اتفاقات قبل و بعد از انتخابات مورد بررسی قرار گیرد تا دیگر تکرار نشود. باید در این تحلیل سهم عوامل داخلی و خارجی فارغ از نگاه مچ گیری مشخص شود.
ولی اکنون زمان این بررسی نیست. در حال حاضر باید با نگاه به آینده حرکت کنیم و به مردم بگوییم که اگر فضای انتخابات 88 شما را بی انگیزه کرده که کرده است در انتخابات آینده برای انتخاب رئیس جمهور اصلح با حضور پرشور حاضر شوند. به خاطر ندارم در آستانه هیچ انتخاباتی فضای دانشگاه ها تا این حد امنیتی باشد.
امروز مساله ما و شما رسانهایها این است که فضا را به سمت پرشور کردن انتخابات پیش بریم و با دادن امید به مردم و با نگاه به آینده زمینه انتخابات پرشور را فراهم کنیم.
به هر حال باید در زمان دیگری و با شهامت وقایع سال 88 بررسی شود. عدهای در این انتخابات هزینه های داده اند که نباید می دادند. عده ای از دانشجویان اکنون ستاره دار هستند که نمی توانند تحصیل کنند.
*آقای دکتر آیا بنری را که پشت سر خود چسبانده اید و بر روی آن نوشته شده "معیشت، منزلت و عقلانیت" شعار انتخاباتی شماست؟
اکنون نمی خواهم در این باره صحبت کنم. ولی در شرایط فعلی معیشت مردم و منزلت افراد یکی از مسائل مهم کشور است که باید با تکیه بر خردگرایی و اخلاق در اولویت برنامه های آتی کشور مورد توجه و بازسازی قرار گیرد.
*دیدار تعدادی از اصلاح طلبان را با مقام معظم رهبری چگونه ارزیابی می کنید؟
دیدار بسیار خوبی بود البته این دیدار سیاسی نبود. درباره این جلسه مسائلی مطرح شد که درست نیست. این افراد گزارشهای خوب و جامعی را به مقام معظم رهبری ارائه دادند و ایشان هم بسیار خوب و صمیمانه برخورد کردند البته همین انتظار نیز از ایشان می رفت. همچنین مقام معظم رهبری برای این دیدار بسیار سریع وقت دادند.
*برنامه ای برای ادامه این دیدارها دارید؟
اصلا دیدارهای این چنینی برنامه نمیخواهد. ما در یک خانواده و نظام هستیم و آن را قبول داریم. ممکن است گاهی وقفهای ایجاد شود ولی این ارتباط نزدیک یک ضرورت است و به نظرم وظیفه همه کارشناسان و دلسوزان این است که با همه ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران ارتباط نزدیک داشته باشند و دیدگاه هایشان را در یک فضای مناسب مطرح کنند. بنابراین باید قویتر از گذشته این دیدارها دنبال شود.
*برخی اصلاح طلبان برای ورود به انتخابات شروطی را مطرح می کنند، آیا شما هم شرطی برای ورود به انتخابات دارید؟
کدام اصلاح طلب شرطی را تعیین کرده است؟ اصلاحطلبان یک سری دغدغههایی را مطرح میکنند که برخی از این دغدغه ها باید مورد توجه قرار بگیرد. البته این نکته را باید متذکر شوم که ماهیت انقلاب و ارزشها و شرایط کشورمان هیچ گاه شرطی را نمی پذیرد.
*به عنوان سوال آخر نظرتان درباره هدفمندی یارانه ها چیست؟
اواخر دهه شصت بحث هدفمندی یارانهها به صورت جدی مطرح شد. همچنین این طرح در قالب لایحه فقرزدایی از سوی دولت آقای هاشمی نیز مطرح شد. روح حاکم بر برنامه سوم توسعه نیز همین بود ولی مجلس در هنگام تصویب این لایحه از یک ماده آن عقب نشینی کرد. نرخ حامل ها قرار بود پلکانی بالا برود که مجلس در تصویب نهایی 10 درصد را تصویب کرد. این طرح جزء دغدغه های همیشگی کشور بوده است. دولت فعلی توانست با شجاعت این طرح را اجرا کند و واقعا امتیاز بالایی گرفت. البته فضای کشور هم برای اجرای آن فراهم شده بود. اما درباره شیوه اجرایش نقدهای جدی وجود دارد.
در حال حاضر 50 درصد قانون اجرا شد. 30 درصد منابع دریافتی باید به سمت صنعت میرفت و 20 درصد آن در امور زیربنایی هزینه می شد که اینگونه نشد. در کنار اجرای قانون باید مراقبتهایی درباره صنعت و تورم صورت میگرفت که به آن نیز توجه نشد.
باید در این برهه زمانی کارشناسی دقیقی بر روی این طرح صورت بگیرد و اگر بخشهایی از آن اجرا نشده است اجرا شود. در حال حاضر بر اساس نظرسنجیها مردم میخواهند به جای افزایش یارانه ها، تورم کنترل شود و این خواست درست مردم است. امکان دارد مبالغ دریافتی در میان خانواده های روستایی موثر باشد اما بر زندگی خانوادههای شهری اثر سوء گذاشته است. حتی اگر در ماههای اول تاثیر جزئی داشته، اکنون عملا اثر خود را از دست داده است.
متاسفانه کمتر مردم این وجوه را به عنوان حقوق خودشان تلقی می کنند چراکه اگر این مبالغ جزء فیش حقوقی می آمد به گونه دیگری با آن برخورد می شد.
عدالت اجتماعی ایجاب می کند که این طرح با ارزیابی کارشناسانه مرحله اول و با استفاده از نظرات کارشناسان ادامه یابد و همه آحاد کشور از یارانهها به صورت عادلانه برخوردار شوند و باید با بررسی های کارشناسی مشکلات این طرح برطرف شود نباید احساس برد و باخت در قوانین حاکم شود.
افزودن نظر جدید