- کد مطلب : 15183 |
- تاریخ انتشار : 12 شهریور, 1396 - 11:16 |
- ارسال با پست الکترونیکی
دولت روحاني عملا به راست گرايش دارد تا اصلاحطلبان
به گزارش امیدنامه،متن گفتوگو با علی تاجرینا در ادامه میآید:
کابینه دوازدهم به چه میزان در راستای مطالبات بدنه اجتماعی آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال96 است؟ آیا دغدغههای اصلاحطلبان درباره انتخاب مدیران در دولت آینده محقق شده است؟
به نظر من کابینه شکل گرفته نه تنها با مطالبات بدنه اجتماعی آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، بلکه با وعدهها و شعارهایی که آقای روحانی در دوران مبارزات انتخاباتی خود دادند نیز فاصله دارد. آقای روحانی در دوران انتخابات چند شاخص را برای وزرای آینده خود مطرح میکردند. ایشان عنوان میکردند وزرای دولت آینده باید «گیوه ورکشیده باشند». این سخن به معنای این است که وزرای دولت باید در اجرای سیاستهای دولت با آقای روحانی همراهی کنند. از سوی دیگر از سخنان آقای روحانی در طول مبارازت انتخاباتی چنین به نظر میرسید که کابینه دوازدهم از کابینه یازدهم دوز اصلاحطلبی بیشتری خواهد داشت. با این وجود اگر ما به برخی از وزارتخانههای سیاسی و فرهنگی دولت دوازدهم دقت کنیم متوجه میشویم که دولت دوازدهم نه تنها به سمت اصلاحطلبی حرکت نکرده، بلکه در این زمینه پسرفت نیز داشته است. به عنوان مثال آقای روحانی از آقای عباس صالحی در سمت وزیر ارشاد استفاده کرده است. بنده در این انتخاب نوعی عقب نشینی مشاهده میکنم و معتقدم آقای صالحی امیری رویکرد نزدیکتری به جریان اصلاحات داشت. این وضعیت درمورد وزیر کشور نیز وجود دارد. آقای روحانی بهرغم انتقاداتی که بدنه اجتماعی جریان اصلاحات نسبت به عملکرد آقای رحمانی فضلی داشتند، دوباره از ایشان در کابینه استفاده کرده است. نکته دیگر درباره بلاتکلیفی وزارت علوم است. در دولت یازدهم با وجود اینکه مجلس رویکرد اصولگرایی داشت آقای روحانی سه وزیر اصلاحطلب به مجلس معرفی کرد که در نهایت هیچ کدام موفق نشدند وارد کابینه شوند. این در حالی است که آقای روحانی از بین این همه گزینه مطلوب برای وزارت علوم هنوز به یک جمع بندی مناسب نرسیده و موفق نشده یک وزیر توانمند و تأثیرگذار به مجلس معرفی کند. مجموعه این عوامل نشان میدهد که کابینه دوازدهم نه تنها با مطالبات اصلاحطلبان و بلکه با وعدههای آقای روحانی نیز همخوانی ندارد. یکی از دغدغههای من در قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال96 این بود که نباید کابینه دوم آقای روحانی نیز مانند کابینه دوم آیتا... هاشمی با فاصلهگیری از جریان خط امام یا چپ در نهایت به سمت راست گرایش پیدا کند. انتظار ما این بود که آقای روحانی کابینه دوازدهم را اصلاحطلبانهتر از کابینه گذشته تشکیل بدهد. این در حالی است که در عمل این اتفاق رخ نداده است. به نظر من رویکردی که آقای روحانی در پیش گرفته در چهار سال آینده به یک دولت «حداکثر میانه» و یا «راست» تبدیل خواهد شد. در نتیجه اگر اصلاحطلبان به دنبال این هستند که پس از دولت آقای روحانی یک دولت اصلاحطلب روی کار بیاید باید از هم اکنون زمینههای این کار را فراهم کنند و از گردش بیشتر آقای روحانی به سمت راست جلوگیری کنند.
چراآقای روحانی در انتخاب کابینه دوم بیش از اینکه گردش به چپ داشته باشد به راست گردش کرده است؟
در این زمینه باید به شاخصها توجه کرد. آیا آقای صالحی در وزارت ارشاد از آقای صالحی امیری اصلاحطلبتر است؟ آیا آقای بطحایی در وزارت آموزش و پرورش از آقای دانشآشتیانی اصلاحطلبتر است؟ حتی انتخاب آقای واعظی به جای آقای نهاوندیان به سمت رئیس دفتر رئیس جمهور یک چراغ سبز به آقای لاریجانی و اصولگرایانی است که به آقای روحانی نزدیک هستند. اگر این سوال از اصلاحطلبان پرسیده شود که آیا آقای واعظی میتواند مشکلات به وجود آمده در دولت گذشته توسط آقای نهاوندیان را کم کند، مسلما پاسخ منفی خواهند داد و عنوان میکنند وضعیت آقای نهاوندیان از آقای واعظی برای اصلاحطلبان بهتر است. به عنوان مثال آقای واعظی به تازگی در یکی از مصاحبههای خود عنوان کرده که دولت آقای روحانی دولت مردم است و دولت احزاب و گروههای سیاسی نیست. به نظر میرسد منظور آقای واعظی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور از بیان این جملات این است که دولت آقای روحانی وامدار اصلاحطلبان نیست. این نکته بدیهی است که اگر قرار باشد یک جریان سیاسی به آقای روحانی نزدیک باشد جریان اصلاحات خواهد بود. با این رویکردها شائبهای ایجاد میشود که آقای روحانی سخنان خود در قبل از انتخابات ریاست جمهوری را پس از انتخابات کنار گذاشته یا فراموش کرده و رویکرد دیگری در پیش گرفته است. البته بنده محدودیتها و موانع پیش روی آقای روحانی را درک میکنم و معتقدم اصلاحطلبان همچنان از آقای روحانی حمایت خواهند کرد. با این وجود باید این نکته را بپذیریم که آقای روحانی نسبت به چهار سال گذشته در انتخاب اعضای کابینه خود عقب نشینی کرده است.
آیــــا موانع بیرونی در این عقب نشینی تأثیرگـــــذار بوده و یا اینکه فقدان اراده لازم سبب عدم حـــرکت کابینه به سمت اصــلاحطلبی شــــده است؟
به نظر من آقای روحانی یک برنامه دراز مدت در مدیریت عالی برای خود ترسیم کرده است و در این مسیر حرکت میکند. به همین دلیل نیز تلاش میکند همه جریانهای درون نظام سیاسی را با خود همراه کند. آقای روحانی تلاش میکند در چهار سال آینده که دوران کوتاهی خواهد بود بین جریانهای سیاسی یک موازنه ایجاد کند و از حساس کردن برخی گروههای سیاسی و نهادهای قدرت خودداری کند.
این مسأله سبب ریزش بدنه اجتماعی دولت آقای روحانی نخواهد شد؟
بله، به صورت طبیعی این اتفاق رخ خواهد داد و در دراز مدت هم بدنه اجتماعی حامی آقای روحانی ریزش پیدا خواهد کرد و هم اینکه فاصله دولت از اصلاحطلبان افزایش پیدا خواهد کرد. مسیری که آقای روحانی در پیش گرفتهاند به جای اینکه به نزدیکی دولت و اصلاحطلبان منجر شود به فاصله بیشتر منجر خواهد شد. این وضعیت از شروع به کار دولت دوازدهم آغاز شده است. پیام بزرگان اصلاحات درباره این موضوع که هیچ پیامی به نمایندگان اصلاحطلب مجلس در جهت حمایت از وزرای پیشنهادی دولت ندادهاند دارای همین مفهوم و معناست. برداشت من این است که بزرگان اصلاحات از انتخاب اعضای جدید در کابینه رضایت ندارند. این وضعیت درباره دیگر شخصیتهای تأثیرگذار جریان اصلاحات نیز وجود دارد. اصلاحطلبان به دلیل شرایط حساس کشور و همچنین محدودیتهایی که برای آقای روحانی وجود دارد، تلاش میکنند از بروز عینی برخی مسائل در سطح افکار عمومی جلوگیری کنند. اغلب اصلاحطلبانی نیز که در شرایط کنونی از کابینه دولت دوازدهم حمایت میکنند با نگاهی مصلحتاندیشانه این کار را انجام میدهند. اصلاحطلبان چه در دولت یازدهم و چه در دولت دوازدهم به دنبال سهمخواهی از دولت آقای روحانی نیستند. با این وجود برخی رفتارهای آقای روحانی در مقابل جریان اصلاحات نیز ستوده نیست و ایشان باید در برخی رفتارهای خود نسبت به اصلاحطلبان تجدیدنظر کنند.
دلیل این تغییر رفتار را چه میدانید؟
آقای روحانی قبل از انتخابات نیازمند آرای زیادی بود تا بتواند ثبات خود را تأمین کند و قدرت مانور بیشتری داشته باشد. نکته دیگر اینکه همه روسایجمهور انقلاب اسلامی بهجز احمدینژاد در دور دوم ریاست جمهوری خود با آرای بیشتری از دور نخست به ریاست جمهوری برگزیده شدهاند. به همین دلیل نیز آقای روحانی از تمام ظرفیت خود و جریان حامیاش استفاده کرد تا پایگاه اجتماعی خود را در چهار سال آینده افزایش دهد. در نهایت نیز این اتفاق رخ داد و آقای روحانی با حمایت24 میلیونی مردم موفق شدند برای بار دوم به ریاست جمهوری انتخاب شوند. با این وجود پس از پایان انتخابات، آقای روحانی تلاش کردهاند که با دیگر جریانهای سیاسی رویکرد تعاملی در پیش بگیرند و تلاش کنند با تعدیل مواضع انتخاباتی خود بین دولت و جریانهای سیاسی یک موازنه مثبت به وجود بیاورند.
بــــا توجه به اتفاقات رخ داده حمـــایت اصلاحطلبان از آقای روحانی روحانی تا کجا ادامه خواهد داشت؟
به صورت طبیعی حمایت اصلاحطلبان در شرایط کنونی و در دوسال آینده ادامه خواهد داشت. با این وجود پس از دو سال و در نیمه پایانی دولت همراهی نقادانه اصلاحطلبان با دولت آغاز میشود و کمکم به سمت نقدهای جدیتری پیش خواهد رفت. البته این وضعیت در شرایطی به وجود خواهد آمد که عملکرد آقای روحانی به همین شیوهای باشد که در پیش گرفتهاند. اگر آقای روحانی در رویکرد خود نسبت به اصلاحطلبان تغییر ایجاد کند، شرایط متفاوت خواهد شد.
معمولا روسای جمهور در سالهای پایانی دولت دوم خود با ریزش پایگاه اجتماعی خود مواجه میشوند. آیا در چنین شرایطی در سالهای پایانی دولت آقای روحانی، احتمال شکلگیری جریانهای پوپولیستی و راستگرا در ایران وجود خواهد داشت؟
بدون شک مهمترین چالش پیش روی آقای روحانی و جریان اصلاحات به عنوان مهمترین حامی ایشان چالش کارآمدی خواهد بود. به صورت طبیعی مردم انتظار دارند در پایان دولت آقای روحانی نتیجه زحمات خود را مشاهده کنند. در دولت یازدهم حامیان دولت آقای روحانی به این مسأله آگاهی داشتند که دولت برای قرار گرفتن در مسیر مناسب باید نابسامانیهای دولت گذشته را مرتفع کند و شرایط جدیدی را برای مدیریت کشور به وجود بیاورد. این در حالی است که در دولت دوم آقای روحانی این وضعیت وجود ندارد و دولت دوازدهم ادامه دهنده دولت یازدهم خواهد بود. در نتیجه اصلاحطلبان که سرنوشت خود را به دولت آقای روحانی گره زدهاند در آینده باید نتایج تلاشهای خود را مشاهده کنند. اگر اصلاحطلبان نتوانند نتایج دلخواه خود را از دولت آقای روحانی کسب کنند شرایط برای ادامه مسیر جریان اصلاحات در سال1400 دشوار خواهد شد و جریان اصلاحات باید با شیوههای جدیدی به فکر به دست گرفتن قدرت در آینده باشد.
شما به دولت دوم آیتا... هاشمی اشاره کردید. آیا آقای روحانی نیز در همان مسیر قرار گرفته است؟
آیتا... هاشمی در دولت دوم به دلیل فشارهای بیرونی و اینکه تلاش داشتند در نقطه تلاقی جریانهای سیاسی کشور قرار بگیرند از جریان چپ یا خط امام فاصله گرفتند و بیشتر به سمت راست گرایش پیدا کردند. شاید اگر آیتا... هاشمی در دولت دوم خود قصد داشتند با جریان چپ و یا خط امام همراهی کند موقعیتهایی مانند حضور در رأس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای ایشان فراهم نمیشد. به نظر من در شرایط کنونی نیز آقای روحانی به دنبال چنین جایگاهی است و به همین دلیل تلاش میکند در بحرانها با مشکل جدی مواجه نشود. آقای روحانی از بسیاری از جهات از جریان اصلاحات اطمینان خاطر دارد. به هر حال هنگامی که یک جریان سیاسی با شیب تند از یک رئیس جمهور حمایت میکند برای تغییر در مسیر خود نیاز به زمان و دلایل مناسب دارد. به همین دلیل نیز آقای روحانی با اطمینان از جریان اصلاحات تلاش میکند اجزای دیگر نظام و و نهادهای تاثیرگذار را برای آینده با خود همراه کند.
آیا این نوع مصلحت اندیشی آقای روحانی سبب واکنش تند برخی از اصلاحطلبان کمطاقت نخواهد شد؟
فضای سیاسی ایران به دلیل فقدان تحزب به شکلی است که بین شخصیتهای سیاسی و جریانهای سیاسی تعلق خاطر زیاد و برنامه محوری وجود ندارد. شاید اگر احزاب و گروههای اجتماعی در ایران به صورت سازمان یافته و برنامهریزی شده حرکت میکردند آقای روحانی خود را موظف میدید که در چارچوب گفتمان اصلاحات حرکت کند. با این وجود این مسأله در ایران وجود ندارد و شخصیتهای سیاسی احساس میکنند در برخی مقاطع میتوانند خود را مستقل از جریانهای سیاسی جلوه بدهند. به همین دلیل نیز آقای روحانی تلاش میکند فارغ از حمایتهای اصلاحطلبان به فکر نزدیکتر شدن به دیگر گروهای سیاسی و اجتماعی نیز باشد. به نظر میرسد بیش از آنکه محبوبیت مردم و مقبولیت جریانی برای آقای روحانی دارای اهمیت باشد تثبیت در نظام سیاسی برای ایشان دارای اهمیت است.
چرا مجلس به 12 وزیر از16 وزیر دولت آقای روحانی رأیی بالاتر از200 رأی داد؟ آیا فاصله نظارتی مجلس با دولت در این زمینه رعایت شد؟
دلیل اصلی این مسأله ضعف جدی فراکسیونها و جریانهای موجود در مجلس است. هنگامی که برخی از نهادهای نظارتی اجازه نمیدهند شخصیتهای ممتار جریان اصلاحات در انتخابات مجلس حضور پیدا کنند و جریان اصلاحات مجبور میشود با نیروهای رده سوم و چهارم خود در انتخابات حضور پیدا کند باید انتظار چنین روزهایی را داشت. شرایط در انتخابات مجلس به شکلی رقم خورده که قامت مجلس کوچکتر از گذشته شده است. این مسأله با عقل و منطق سیاسی همخوانی ندارد که در یک مجلس که دو و یا سه فراکسیون هموزن وجود دارد یک وزیر250 رأی بیاورد. اگر یک وزیر صداقت و شفافیت داشته باشد به صورت طبیعی مورد حمایت یک جریان سیاسی قرار خواهد داشت و جریانهای دیگر در مقابل وی ایستادگی خواهند کرد و در نهایت اگر قرار است از مجلس رأی اعتماد بگیرد با یک رأی نزدیک این اتفاق رخ میدهد. در نتیجه احتمال اینکه یک وزیر همه فراکسیونهای مجلس از جریانهای مختلف را با خود همراه کند و 250 رأی به دست بیاورد بسیار بعید خواهد بود. به نظر میرسد اغلب نمایندگان مجلس به جای اینکه دغدغه تفکر و جهتگیری سیاسی خود را داشته باشند به دنبال مسائل منطقهای و نفوذ در حوزه انتخابیه خود هستند. به نظر من عملکرد مجلس دهم از مجالس گذشته و حتی مجالس هشتم و نهم نیز ضعیفتر بوده است. مجلس دهم فارغ از تک ستارههایی که در آن وجود دارد هیچ ویژگی قابل توجهی ندارد که بتوان به آن اتکا کرد. به نظر من یک جریان به صورت تدریجی به دنبال کمرنگتر کردن نقش پارلمانتاریسم در ایران است.
منبع:آرمان
افزودن نظر جدید