- کد مطلب : 7306 |
- تاریخ انتشار : 20 اسفند, 1393 - 09:02 |
- ارسال با پست الکترونیکی
رسولی: دوره بازي آسان انتخاباتي براي اصولگرايان به سر رسيده است
آيا اصلاحطلبان راهكاري را براي تبيين نقش احزاب جديد در انتخابات مجلس دهم در نظر گرفتهاند؟
متاسفانه تعدد و تكثر احزاب اصلاحطلب و اصولگرا به دليل ناچيز بودن گستره فعاليت و پوشش جمعيتي و جغرافيايي احزاب پرشمار ولي كم بنيه زياد است اما در حدي نيست كه بتواند به نحو مطلوبي به نمايندگي از اقشار و لايههاي مختلف جامعه و تفكرات موجود در آرايش صحنه رقابتهاي انتخاباتي نقش تعيينكننده داشته باشد. لذا اضافه شدن هر حزبي به هر يك از دو جريان سياسي به تنهايي نقش تعيينكنندهاي در صحنه انتخابات آينده نخواهند داشت. من پيشبيني ميكنم كه همچون ادوار گذشته انتخابات در جريان انتخابات مجلس دهم نيز به جاي آنكه شاهد رقابتهاي احزاب با يكديگر در دو حوزه فكري اصلاحطلبي و اصولگرايي باشيم همچنان شاهد صفآرايي جبههها و جناحهاي سياسي موتلف و همراه با هم خواهيم بود. لذا تاسيس احزاب جديد چندان در صحنه انتخابات تاثير كيفي نخواهد داشت.
آيا در مدت نه چندان بلند يك ساله اين سازماندهي ميتواند به نتيجه برسد؟
تجربه گذشته ما نيز همين را نشان ميدهد. در ايام انتخابات اصلاحطلبان اغلب با جبهه سياسي به رقابت با هم ميپردازند. احزاب در داخل جبهههاي سياسي معنا پيدا ميكنند. احزاب در ذيل جبههها قرار ميگيرند نه اينكه به صورت انفرادي در انتخابات به فعاليت بپردازند چرا كه فضا به گونهاي نيست كه فعاليت تكي احزاب نتيجه قابل توجهي براي خود حزب بتواند رقم بزند. اساسا تكروي احزاب در انتخاباتها براي خود حزب نيز نتيجهاي را به بار نميآورد.
بين شوراي هماهنگي يا شوراي مشورتي، كداميك از نظر ساختاري اهداف اصلاحطلبان و استراتژي آنان را براي انتخابات مجلس سازماندهي ميكند؟
در سطح ملي و در مركز كشور شوراي هماهنگي احزاب اصلاحات و شوراي مشورتي رييس دولت اصلاحات و شوراي مشورتي آقاي دكتر عارف هر يك ظرفيتهاي جداگانه دارند و در عين حال مكمل هم هستند و به صورت همزمان و در تعامل با يكديگر اهداف اصلاحات را دنبال ميكنند. از جمله در تعيين راهبردها، تعيين سياستهاي كلي و برآورد حركت اصولگرايان، اهداف و برنامههاي اصلاحطلبان در صورتي كه اكثريت مجلس را به عهده بگيرند و همچنين انجام رايزني لازم براي گرفتن بالاترين حد از ائتلاف و انسجام اصلاحطلبان با توجه به نفوذي كه در اصلاحطلبان دارند در دستور كار قرار ميگيرد. اما اين تنوع و تكثر در سطح حوزههاي انتخابيه و استانها زيانرسان است و بهتر است كه ما مسير واحدي را داشته باشيم كه در سطح عملياتي و در سطح استانها و حوزههاي انتخابيه يك صداي واحد و سازمان واحد مديريت كند تا در سطح عملياتي ديدگاهها متفاوت باعث صدمه رساندن به انسجام اصلاحطلبان در زمان انتخابات نشود.
آيا براي جلوگيري از تكثر در سطح استانها برنامهاي تدوين شده است؟
بله. در هر يك از اين مراكز سازماني اين باور وجود دارد و تمهيداتي به كار گرفته شده است كه ما در سطح استانها شاهد گوناگوني طيف اصلاحطلبي نباشيم بلكه يگ گروه واحد اصلاحطلبان را نمايندگي كنند تا بتوانيم به ليست مشتركي براي حوزههاي انتخابيه برسيم.
آيا اصلاحطلبان به ائتلاف با اصولگرايان معتدل در حوزههاي انتخابيه فكر ميكنند؟
به هر حال انتخابات مجلس شوراي اسلامي با انتخابات رياست جهوري تفاوت ماهوي دارد. تفاوت در دو انتخابات اين است كه برخلاف رياستجمهوري انتخابات مجلس كاملا يك واقعه و رويداد محلي است و مولفههاي محلي در ساماندهي رقابتها تاثيرگذار است. در همه حوزههاي انتخابيه با توجه به اينكه از مدل كانديداگزيني واحد استفاده نميشود و تفاوتهاي فرهنگي ميان شهرستانهاي مختلف نيز مولفهاي تاثيرگذار است. به عقيده من اين انتظار در كل به دور از واقعيت است. اما در مجموع با توجه به عملكرد خوب اصلاحطلبان در انتخابات ٩٢ قرار داشتن افراد در ليست جبهه اصلاحات در حوزههاي انتخابيه فرعي نيز ميتواند تاثيرگذار باشد و مورد توجه مردم قرار بگيرد. با توجه به سرمايه اجتماعي ارزندهاي كه با كنار رفتن آقاي عارف و با حمايت و پيگيري رييس دولت اصلاحات، به وجود آمد، اظهارنظر و اعلام موضع جبهه متحد اصلاحطلبان در مورد كرسيهاي مجلس در كنار فاكتورهاي محلي عامل بسيار تعيينكنندهاي خواهد بود. اينكه در حوزههاي انتخابيه فرعي امكان همگرايي اصلاحطلبان و اصولگرايان هست نيز تا حدودي قابل قبول و ممكن است. به طور طبيعي در صورت تاييد صلاحيتهاي اصلاحطلبان و عادلانه بودن امكانات آنان نياز چنداني به ائتلاف با اصولگرايان نخواهند داشت. اگر احيانا در بعضي از حوزههاي انتخابيه استراتژي انتخابات ٩٢ كافي نباشد ممكن است اصلاحطلبان از مردم تقاضا كنند كه به برخي از اصولگرايان تندرو نيز راي دهند و در واقع خطمشي معتدلتري را در پيش بگيرند. تاكيد ما اين است كه همراهان و همدلاني كه منشور اصلاحطلبي را اصل ميدانند در ليست اصلاحطلبان قرار بگيرند.
آيا تيمي در ميان اصلاحطلبان وجود دارد كه قابليت هر يك از نمايندگان آنان در استانها را بسنجد و شرايط موجود را بررسي كند تا استراتژي اصلاحطلبان را در هر يك از حوزههاي انتخابيه تعيين شود؟
تصميمگيريهاي كلان انتخاباتي به خصوص در سطح تعيين كانديداها به عقيده بنده بايد از پايين به بالا تنظيم شود. در مركز كشور و مراكز استانها براي حوزههاي انتخابيه تعيين تكليف نكنند. چنانچه در حوزههاي انتخابيه اتفاق نظر نبود گروه استاني و ملي تلاش كنند تا اختلافات كاهش يابد و مجموعه به يك نظر واحد دست يابد. من فكر ميكنم كه اين براي حوزههاي انتخابيه روش مناسبتر باشد. به عبارت ديگر حوزههاي انتخابيه محور عملياتند و سطح استاني سازمان اصلاحات پشتيباني آنان را انجام دهد. حل اختلاف كنند و در عين حال برنامه و نرم افزار را براي آنان در حوزهاي انتخابيه ارايه كنند. مداخله آنان نيز تنها با هدف كاهش تنازعات و اختلافات بايد انجام گيرد.
اصلاحطلبان براي گرفتن كرسيهاي مجلس براي اجماع حداكثري تلاش ميكنند يا اقليت قدرتمند تاكتيك آنان است؟
طبيعتا هدفگذاري اصلاحطلبان بر حضور حداكثري در انتخابات مجلس بوده و كسب اكثريت كرسيهاي مجلس هدف اساسي جريان اصلاحات است. آنچه رسيدن و نرسيدن به اين هدف را تعيين ميكند در وهله اول تحرك و فعاليت اصلاحطلبان و وهله دوم نحوه رفتار مجريان كشور در بخش انتخابات است. اگر وزارت كشور، استانداريها، فرمانداريها، بخش داريها، هياتهاي اجرايي و بازرسي و همچنين بخش نظارتي، شوراي نگهبان، هيات مركزي نظارت استاني و حوزه انتخابيه به نحوي مناسب و عادلانه باشد به عقيده من رسيدن به اكثريت مطلق كرسيهاي مجلس امكانپذير است. با توجه به عملكرد غيرقابلقبول جريان اصولگرا در ١٠ ساله اخير وضعيت آنها آرماني نيست.
اجماع اصلاحطلبان چه تاثيري بررفتار سياسي اصولگرايان در انتخابات دارد؟
هر چه ضريب اتحاد اصلاحطلبان در انتخابات سال آينده بيشتر باشد ميدان رقابت دشوارتري براي اصولگرايان رقم خواهد خورد. در مجلس گذشته با توجه به شرايطي كه پيش آمد و دو عامل اشاره شده به نحو مناسب در اختيار اصلاحطلبان نبود و اصولگرايان ميدان رقابت آساني را در انتخابات گذشته پشت سر گذاشتند. دوره بازيهاي آسان انتخاباتي براي جريان اصولگرا براي انتخابات مجلس آينده به سر آمده است.
افزودن نظر جدید