روایت آرمین از مجادله‌اش با اکبر گنجی

محسن آرمین درباره تعامل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با خاتمی گفت: «آقای خاتمی برای ما خیلی متفاوت با آقای هاشمی بود. ما آقای خاتمی را از جنس خودمان می‌دانستیم. اساسا مقایسه میان نسبت ما با خاتمی و نسبت ما با مرحوم هاشمی مع‌الفارق است. ما به مرحوم هاشمی به عنوان یک ظرفیت مهم و تأثیرگذار در عرصه انقلاب نگاه می‌کردیم و معتقد بودیم نقد‌هایی که به او وجود دارد، نباید موجب نفی و انکار این ظرفیت شود بنابراین کنار مخالفان و تخریب‌کنندگان او قرار نمی‌گرفتیم، اما در مورد خاتمی در میان گروه‌های خط امام (شاید به استثنای مجمع روحانیون مبارز که خاتمی عضو آن بود) اولین گروهی بودیم که به او پیشنهاد کاندیداتوری ریاست‌جمهوری دادیم و همواره یار و حامی او بودیم.
به گزارش اميدنامه به نقل از «ایرنا»، محسن آرمین از دعوای خود با اکبرگنجی درباره مقالات او علیه هاشمی‌رفسنجانی در دهه‌۷۰ سخن گفته است. آرمین در پاسخ به این پرسش که ارتباط نشریه عصر ما (نشریه حزبی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی) با هاشمی‌رفسنجانی چطور بود، گفت: «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با سیاست‌های اقتصادی مرحوم آقای هاشمی موافق نبود و خط‌مشی اقتصادی و سیاسی دولت ایشان را نقد می‌کرد. سازمان در حوزه اقتصاد و جامعه علاوه بر آزادی و رقابت اقتصادی بر مؤلفه عدالت تأکید داشت و طبعا با اقتصاد لیبرال موافق نبود. از الگوی اقتصادی که در قانون اساسی منعکس شده بود، یعنی اقتصاد مرکب از بخش تعاونی، خصوصی و دولتی دفاع می‌کرد. در «عصر ما» مقالات زیادی در‌این‌باره داشتیم. اما این به معنای تقابل ما با آقای هاشمی نبود. ما روابط خوبی با ایشان داشتیم. بعضی از دوستان ما در بیرون از سازمان، مواضع بسیار تندی علیه مرحوم هاشمی داشتند. مثل دوستانمان در روزنامه سلام یا روزنامه بیان، اما ما با مواضع این دوستان درباره آقای هاشمی و دولت او موافق نبودیم. برای مثال این دوستان آقای هاشمی را استعدادی می‌دانستند که نظام را به سمت دیکتاتوری پیش می‌برد، اما ما چنین تحلیلی نداشتیم و معتقد بودیم اساسا در ساختار حقوقی و حقیقی قدرت در ایران دولت چنین ظرفیتی ندارد. ما هم آقای هاشمی را نیرویی قابل احترام و مؤثر در انقلاب می‌دانستیم. درست است که با سیاست‌های اقتصادی ایشان موافق نبودیم، اما اکیدا از ورود به فضای تبلیغاتی که علیه ایشان به راه افتاده بود، پرهیز می‌کردیم. این یکی از اختلافات ما با برخی دوستانمان در خط امام آن زمان و اصلاح‌طلبان بعدی بود. البته انصاف باید داد که مرحوم هاشمی خود در ایجاد چنین شکافی بی‌تقصیر نبود».

‌تذکر به تغییر رویکرد گنجی نسبت به هاشمی
او افزود: «در سال‌های ۷۶ تا ۷۸ که اصلاح‌طلبان در عرصه سیاسی پیروز شدند فضای تبلیغاتی تندی علیه مرحوم هاشمی شکل گرفت. برخی دوستان اصلاح‌طلب در آن نقش مهمی داشتند؛ فضایی که اصلا منصفانه نبود. وقتی آقای اکبر گنجی مقالات «عالیجناب سرخپوش» را می‌نوشت، من و برخی دیگر از دوستان سازمان مانند آقایان عرب‌سرخی و مزروعی که با مطبوعات اصلاح‌طلب همکاری داشتیم، به عملکرد و مقالات ایشان به‌شدت معترض بودیم. در آن زمان اگر اشتباه نکنم روزنامه صبح امروز یک شورای سیاست‌گذاری مرکب از فعالان اصلاح‌طلب تشکیل داده بود. من و آقای عرب‌سرخی و بعضی دیگر از دوستان هم عضو این شورا بودیم و تقریبا اصلاح‌طلبان مطرح در این شورا جمع بودند. آن زمان مقالات عالیجناب سرخ‌پوش و خاکستری‌پوش آقای گنجی علیه آقای هاشمی شروع شده بود. در یکی از این جلسات من به آقای اکبر گنجی اعتراض کردم که این مقالات چیست که آن‌ها را می‌نویسی؟ و ایشان دفاع می‌کرد. گفتم این اطلاعات پشت‌پرده و محرمانه را که در مقالات نقل می‌کنی از کجا آورده‌ای؟ گفت: از طریق نامه برای من می‌فرستند. گفتم: چه کسی؟ گفت: به‌صورت ناشناس می‌فرستند. گفتم: مرد حسابی داری بازی می‌خوری! آن‌ها دارند تو را بازی می‌دهند! او گفت: نه این‌طور نیست. بحث بین ما کمی هم تند شد. آقای عرب‌سرخی هم در آن جلسه همین موضع را در برابر کار آقای گنجی داشت. این گفتگو‌های انتقادی چند بار دیگر با حضور یا در غیاب آقای گنجی رخ داد. نتیجه آن انتقاد‌ها این بود که برخی دوستان اصلاح‌طلب که در حوزه انتشار مطبوعات فعال بودند، در انتشار مقالاتی از این دست علیه مرحوم هاشمی تجدید نظر کنند».

‌ایجاد زمینه جدایی هاشمی از خاتمی
آرمین درباره فعالیت مخالفان هاشمی برای جدایی هاشمی از دولت خاتمی اظهار کرد: «آقای هاشمی هم در پدیدآمدن چنین فضایی نقش داشت. بعد از فوت امام، ایشان در حذف جریان خط امام از عرصه قدرت نقش مهمی داشت. ایشان که تا اوایل نیمه دوم دهه ۶۰ در مقام ریاست مجلس به جریان خط امام نزدیک‌تر بود یا حداکثر می‌کوشید از سطح رقابت دو جناح راست و چپ خط امام آن زمان فاصله بگیرد و نقشی میانه ایفا کند، پس از فوت امام و به‌ویژه در دور اول ریاست‌جمهوری علیه جریان چپ خط امام به جناح راست نزدیک شد. نمی‌خواهم بگویم ریشه اختلافات جریان چپ خط امام آن زمان و اصلاح‌طلبان بعدی با مرحوم هاشمی همین امر بود. خیر؛ این اختلاف به‌ویژه در سطح چهره‌های شاخص خط امام آن زمان ریشه‌های عمیق‌تری داشت که جای بحث آن، اینجا نیست، اما به‌هرحال مواضع و نقش مرحوم آقای هاشمی‌رفسنجانی در تشدید آن اختلافات مؤثر بود. جناح راست که تا آن زمان از اقای هاشمی دل خوشی نداشت و مرحوم هاشمی را به خاطر خطبه‌های نماز جمعه ایشان درباره عدالت و نقد دیدگاه‌های اقتصادی محافظه‌کاران، التقاطی و سوسیالیست می‌دانست، در آن زمان دیگر خود را متحد آقای هاشمی علیه جریان خط امام می‌دانست و شعار «مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است» می‌داد.

آقای هاشمی در این دوره به اقتصاد آزاد گرایش پیدا کرده و معتقد به آزاد‌سازی اقتصاد بود. هم‌زمان شوروی از هم پاشیده بود و تفکرات چپ و سوسیالیستی در دنیا ضربه سختی خورده بود. از این اتفاق اردوگاه سرمایه‌داری بهره می‌برد. نمی‌خواهم بگویم آقای هاشمی از اردوگاه سرمایه‌داری الگوبرداری می‌کرد، ولی به هر حال فضا و زمینه مساعدی برای دیدگاه اقتصاد سرمایه‌داری در دنیا ایجاد شده بود. آقای هاشمی به این جمع‌بندی رسیده بود که باید اقتصاد را باز گذاشت و به مناسبات عدالت‌خواهانه در عرصه اقتصاد توجهی نداشت. اما همین پروژه را در عرصه سیاسی پی نمی‌گرفت. یعنی جهت‌گیری دولت آقای هاشمی در عرصه سیاست داخلی بازکردن فضای سیاسی نبود. ما این دیدگاه ایشان را قبول نداشتیم. معتقد بودیم حذف یارانه‌ها باید به‌تدریج و به موازات افزایش نرخ رشد و رونق اقتصادی پیش برود تا اقشار محروم آسیب نبینند. فراهم‌آوردن امنیت محیط کسب‌وکار و ترغیب سرمایه‌های داخلی به سمت تولید باید بر جذب سرمایه خارجی مقدم باشد».

‌مدل اقتصادی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
وی یادآور شد: «ما یک مدل اقتصادی مختلط را برای کشور می‌پسندیدیم که ترکیبی از بخش‌های تعاونی، دولتی و خصوصی است. ولی جهت‌گیری اقتصادی آقای هاشمی این‌گونه نبود. آقای هاشمی وقتی رئیس‌جمهور شد برای اینکه دستش باز باشد شروع به حذف جریان چپ اسلامی از قدرت کرد. البته اختلافات میان چپ خط امام به‌ویژه چهره‌های شاخص آن با آقای هاشمی منحصر به مواضع اقتصادی ایشان نبود، بلکه ریشه‌های قدیمی‌تری داشت. آقای هاشمی در زمان حیات امام موقعیت و نزدیکی ویژه‌ای با امام داشت و این دوستان برخی مسائلی را که برای انقلاب پیش آمد از چشم آقای هاشمی می‌دیدند. مختصر آنکه وقتی آقای هاشمی رئیس‌جمهور شد مجموعه‌ای از عوامل سیاسی و مواضع اقتصادی و... دست به دست هم داد تا ایشان به جناح راست نزدیک شود و جناح چپ خط امام را مانع سیاست‌های دولت خود ببیند. طبعا جناح راست که در این دو زمینه یعنی اقتصاد باز و حذف جناح چپ با آقای هاشمی نقطه اشتراک داشت، هم‌پیمان و متحد خوبی به شمار می‌آمد. به هر حال در آن زمان تصمیمی در سطح اداره کشور مبنی بر کاهش قدرت جناج چپ و به‌حاشیه‌راندن این جناح گرفته شده بود. طبعا نهاد‌های زیر نظر رهبری نیز در همین جهت فعال شدند و شورای نگهبان در انتخابات مجلس چهارم برای اولین بار نظارت استصوابی را که در آن زمان هنوز قانونی نبود، در بررسی صلاحیت‌ها اعمال کرد. نتیجه این شد که در انتخابات مجلس چهارم روند حذف جناح خط امام از قدرت شدت گرفت و چپ‌ها عملا از حاکمیت کنار گذاشته شدند».

‌تفاوت هاشمی و خاتمی
محسن آرمین درباره تعامل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با خاتمی گفت: «آقای خاتمی برای ما خیلی متفاوت با آقای هاشمی بود. ما آقای خاتمی را از جنس خودمان می‌دانستیم. اساسا مقایسه میان نسبت ما با خاتمی و نسبت ما با مرحوم هاشمی مع‌الفارق است. ما به مرحوم هاشمی به عنوان یک ظرفیت مهم و تأثیرگذار در عرصه انقلاب نگاه می‌کردیم و معتقد بودیم نقد‌هایی که به او وجود دارد، نباید موجب نفی و انکار این ظرفیت شود بنابراین کنار مخالفان و تخریب‌کنندگان او قرار نمی‌گرفتیم، اما در مورد خاتمی در میان گروه‌های خط امام (شاید به استثنای مجمع روحانیون مبارز که خاتمی عضو آن بود) اولین گروهی بودیم که به او پیشنهاد کاندیداتوری ریاست‌جمهوری دادیم و همواره یار و حامی او بودیم.

درست است که به برخی عملکرد‌ها و انتخاب‌های ایشان هم نقد‌هایی داشتیم، اما درمجموع خود را خیلی به ایشان نزدیک حس می‌کردیم. ایشان کاندیدای اختصاصی ما و سخت تحت فشار و تهاجم جریان‌های تمامیت‌خواه بود بنابراین طبیعی بود که کاملا از وی و دولتش حمایت کنیم. 
در مجلس ششم هم همین رویکرد را داشتیم. هرچند استقلال خودمان را هم داشتیم و مثلا خود من به برخی از وزیران ایشان رأی اعتماد ندادم. ولی در عین حال حمایت ما از آقای خاتمی خیلی بیشتر از حمایت از دولت آقای هاشمی بود».

 

افزودن نظر جدید