حال آنکه جنگ روسیه و اوکراین در واقع منازعه دو قدرت در گسترش حوزه نفوذ است و بدیهی است جمهوری اسلامی ایران همان گونه که در کنار هیچ یک از طرفهای منازعه قرار نگرفته، و هیچگاه از کشته شدن انسانهای بی گناه حمایت نکرده، اما از عامل اصلی این فتنه انگیزیها که در رأس آن امریکا قرار گرفته است، هم غافل نبوده است.
پس اکنون این سؤال مطرح است که چرا برخی دنبالههای داخلی غرب، با تحریف واقعیات جنگ روسیه و اوکراین تلاش میکنند با ترسیم دوگانه دیو و دلبر، به دامن غربیها غش کنند؟ شاید پاسخ به این سؤال را در مواضع اخیر فرانسیس فوکویاما، نظریهپرداز معروف امریکایی بتوان جستوجو کرد.
او اخیراً در سخنانی که در مؤسسه امریکایی «امریکن اینترپرایس» مطرح کرده، گفته است: «من و مرکز دموکراسی، توسعه و حاکمیت قانون در استنفورد چندین سال است که برنامههای آموزشی را برای جوانان اوکراینی برگزار میکنیم. ما اکنون حدود ۱۵۰ فارغ التحصیل از این برنامهها را در کشور خود داریم که بسیاری از آنان اصلاح طلبان برجسته، روزنامه نگاران، مدافعان دموکراسی و فعالان مبارزه با فساد هستند. همه آنان امروز در معرض خطر فیزیکی قرار دارند و اگر رژیم طرفدار روسیه به قدرت برسد هدف قرار خواهند گرفت. حفاظت از امنیت آنان یکی از دغدغههای فوری من است.»
اشاره فوکویاما به همان جوانانی است که سال ۲۰۱۴ به پشتیبانی غرب انقلاب رنگی به راه انداختند و دولت اوکراین را ساقط کردند. همان روشی که در انتخابات سال ۸۸ تلاش کردند در ایران پیاده کنند، اما ناکام ماندند. از این رو جیغ بنفش برخی از اصلاحطلبان افراطی وطنی بیش از آنکه ناشی از نگرانی آنها از جان شهروندان اوکراینی باشد، مرثیه برای طرحی است که با مدیریت یک کمدین و بازیگر به نام زلنسکی که اکنون در مقام ریاست جمهوری اوکراین قرار گرفته، کشورش را در ورطه یک جنگ خانمان سوز قرار داده است.
افزودن نظر جدید