علی نصیریان و جمشید مشایخی چقدر حقوق می‌گیرند؟

یک بازیگر تئا‌تر چقدر دستمزد می‌گیرد؟ یک سلبریتی محبوب، برای یک ماهی که روی صحنه بازی می‌کند چقدر پول گیرش می‌آید؟ شاید برای خیلی از آدم‌های عادی، دستمزد مساله‌ای هم‌ردیف ناموس باشد که چشم هیچ نامحرمی نباید به آن بیفتد؛ اما وقتی پای سلبریتی‌ها و آدم‌های معروف وسط بیاید، سوال از دستمزد دیگر سوال شرم‌آوری نیست.

به گزارش امیدنامه به نقل از ایلنا، این روز‌ها که موضوع فیش‌های حقوقی داغ است و هر روز یک تصویر جدید از عددهای روی فیش حقوقی یک مدیر و سیاستمدار رو می‌شود، سراغ هنرمندان شناخته شده تئا‌تر و مدیران این هنر رفته‌ایم و سوال کنجکاوانه خیلی از مردم را پرسیده‌ایم: «چند می‌گیری؟»

 

فیش حقوقی مدیران تئاتری: رو کردنش آبروریزی است!

«نگفتنش آبروداری برای مدیران است!» این را مهدی شفیعی، مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقتی از رقم حقوق ماهیانه‌اش می‌پرسیم، می‌گوید. دریافتی او «دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومان» است.

تئا‌تر جزو معدود حوزه‌هایی است که در آن مدیر و فعالانش به یک اندازه «کم» پول درمی‌آورند! به طوری که سرپرست شورای ارزشیابی و نظارت اداره‌کل هنرهای نمایشی هم معتقد است دریافتی کارکنان دولتی تئا‌تر، رقم‌های ناچیزی است.

رحمت امینی می‌گوید: چه مدیران اداره کل هنرهای نمایشی و چه مدیران سالن‌های نمایشی متصل به دولت حقوق‌هایی معمولی و متوسط دریافت می‌کنند؛ حقوق‌هایی که از اشل دانشگاهی هم پایین‌تر است.

حقوق ماهانه دریافتی رحمت امینی به گفته خودش «معادل یک عضو هیئت علمی دانشگاه دولتی در مرتبه استادیار است»؛ یعنی حدود دو میلیون تومان.

یکی از مطرح‌ترین سالن‌های دولتی تئا‌تر در پایتخت، مجموعه «تئا‌تر شهر» است که چهار سالن دارد. پریسا مقتدی، مدیر این مجموعه هم فیش حقوقی‌اش را به خبرنگار ایلنا می‌دهد.

خالص دریافتی این مدیر سالن دولتی تئا‌تر، یک میلیون و ۹۹۳ هزار تومان است.

فیش حقوقی پریسا مقتدی

بودجه تئاتری‌ها چقدر است؟ از کجا می‌آید؟

بودجه امسال تئا‌تر ۵۵ میلیارد تومان است؛ مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، می‌گوید طبیعی است که وضعیت اعتباری تئا‌تر با انتظاراتی که از این حوزه می‌رود؛ متناسب نباشد.

مهدی شفیعی درباره اینکه چقدر از این بودجه به دست اهالی تئا‌تر می‌رسد، می‌گوید: ردیف‌های بودجه‌ای دولت اقلیتی هستند یعنی تمام هزینه‌های یک وزارت‌خانه از محل همین ردیف‌ها تامین می‌شود و طبیعی است که مثل سال‌های گذشته بخش عمده‌ای از این اعتبار صرف هزینه‌های نگهداری و پشتیبانی ستاد وزارت‌خانه شود.

شفیعی می‌گوید: در شرایط خوش‌بینانه، شاید ۵۰ درصد این مبلغ به معاونت هنری برسد.

البته حتی اگر خوشبینانه هم نگاه کنیم، ۵۰ درصدی که به معاونت هنری می‌رسد، به معنی رسیدن به دست هنرمندان تئا‌تر نیست. طبق گفته‌های مهدی شفیعی، بخشی از این بودجه، صرف رویداد‌ها، انتشارات و دیگر هزینه‌ها می‌شود و بخشی از آن به عنوان هزینه تولیدی، به دست گروه‌های تئاتری می‌رسد.

اما مطالبه جامعه تئاتری تضمین هزینه‌های تولید اجرا‌هایشان است؛ این را همه اهالی تئا‌تر می‌گویند و مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی هم به آن اذعان دارد. مهدی شفیعی می‌گوید؛ این را می‌داند و مرکز هنرهای نمایشی هم همیشه سعی کرده این خواسته را برآورده کند: وضعیت بودجه سال گذشته هم مناسب نبود اما به نوعی حمایت از تولیدات گروه‌های نمایشی را تا جایی که در توانمان بود در اولویت قرار دادیم. اما می‌دانیم که این اعتبار و بودجه متناسب با تولید بالایی که در تئا‌تر وجود دارد یا رشد گروه‌های نمایشی نیست.

البته به گفته مهدی شفیعی این بودجه مربوط به کمک‌های مستقیم است و در کنارش دولت از بخش‌های خصوصی تئا‌تر که فعال است؛ حمایت می‌کند. مدیر مرکز هنرهای نمایشی می‌گوید: دولت در عوارض، مالیات و ایجاد زمینه‌های انگیزشی برای بخش‌های صنعتی برای ورود به سرمایه‌گذاری در حوزه تئا‌تر کمک می‌کند. در برنامه ششم توسعه زمینه این ورود دولت برای کمک به بخش‌های هنری مثل تئا‌تر وجود دارد و پیشنهاداتی هم شده. اگر دولت فعال شود، بخش عمده‌ای از مشکلات تئا‌تر حل می‌شود.

شفیعی معتقد است بودجه تئا‌تر نسبت به سال گذشته رشد داشته و اگر در حوزه تخصیص و رسیدن‌اش به حوزه تئا‌تر هم خوب عمل شود، خیلی از مشکلات و مسائل سال‌های گذشته تئا‌تر، امسال کمتر می‌شود.

حقوق بازنشستگی نصیریان، مشایخی، اسدپور، سلیمی چقدر است؟

فعالان تئا‌تر حقوق‌بگیر نیستند و اغلب درآمشان دستمزدی است که وابسته به نوع کار تغییر می‌کند. اما در میان قدیمی‌های این رشته، هستند کسانی که با عنوان بازیگر و کارگردان تئا‌تر استخدام نهادهایی مثل اداره هنرهای دراماتیک، اداره فرهنگ و هنر و... شدند و این روز‌ها حقوق بازنشستگیشان را دریافت می‌کنند.

«علی نصیریان»، چهره ماندگار بازیگری تئا‌تر و سینماست و با بردن نامش، تصاویر آشنایی از او در نقش‌هایی مختلف به ذهن می‌آید. این بازیگر ۸۱ ساله تئا‌تر، تلویزیون و سینما هم بازنشسته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ علی نصیریان درباره حقوق بازنشستگی خود می‌گوید: «قبلا یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان دریافت می‌کردم که از امسال شده است دو میلیون تومان.»

«جمشید مشایخی» هم حقوق بازنشستگی خود را ماهیانه از حساب خود برداشت می‌کند و تصویری از فیش حقوقی خود در اختیار ندارد؛ او که نزدیک به ۵۰ سال پیش به استخدام اداره هنرهای دراماتیک درآمد، حقوق بازنشستگی این روزهای خود را «دو میلیون تومان» اعلام می‌کند.

بازیگری شغل هفتاد سالهٔ «داریوش اسدزاده» است. این بازیگر قدیمی و نام آشنای تئا‌تر و تلویزیون و سینما می‌گوید فیش حقوقی‌ای ندارد که تصویرش را در اختیار خبرگزاری ایلنا قرار دهد. چون این پول همیشه از صندوق بازنشستگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌طور ماهیانه به حسابش ریخته می‌شود.

دریافتی داریوش اسدزاده در سن ۹۳ سالگی به گفته خودش، حدود یک میلیون تومان است.

این بازیگر پرسابقه می‌گوید وضعیت تئا‌تر و سینما اسفناک است؛ هر دو رو به افول است و کار خوابیده چون وضعیت اقتصادی کشور خوب نیست. همه بیکار هستند و هنرمندان در وضعیت راحتی زندگی نمی‌کنند.

سهراب سلیمی، هم جزو بازیگران قدیمی تئا‌تر است که تاکنون ۱۲۷ کار صحنه‌ای نمایش انجام داده است. او درباره بازنشستگی و فعالیت هنری خود می‌گوید: «من و دیگران، طیف وسیعی از هنرمندانی بودیم که پس از فراز و نشیب‌های فراوان به استخدام اداره برنامه‌های تئا‌تر (فرهنگ و هنر سابق) درآمدیم. ۳۲ سال در چارچوب سیاست‌های فرهنگی هنری این کشور فعال بودم و در ۱۲۷ اثر نمایشی فعالیت کردم که اگر آن را به حدود سی سال فعالیت کارمندی تقسیم کنیم، می‌شود سالی چهار اثر.»

سهراب سلیمی درباره مبلغ حقوق بازنشستگی‌اش می‌گوید: «بعد از ۳۰ سال کار، با کمال تاسف باید بگویم دریافتی من به عنوان یک بازنشسته یک میلیون و ۵۷۰ هزار تومان است.»

به اعتقاد این بازیگر تئا‌تر و تلویزیون، در مسائل حقوقی، بی‌بضاعت‌ترین حقوق بگیرانی که در تمام مجموعه وزارت‌خانه‌های این کشور وجود دارند، هنرمندان تئاترند: «ما نازل‌ترین حقوق را دریافت می‌کنیم؛ چه در مدتی که فعال بودیم چه الان به عنوان بازنشسته.»

۱۰ میلیون برای چند ماه کار سخت

دستمزد یک بازیگر و کارگردان در تئا‌تر وابسته به عوامل زیادی است؛ از سابقه و شهرت و استعداد گرفته تا شانس و روابط و کار مستمر و مانند آن. یک کارگردان و یک بازیگر شناخته شده، برای یک کار خوب در سالنی خوب، به‌طور میانگین دستمزدی حدود ۱۰ میلیون تومان خواهد داشت. یعنی آن ۱۳۰ میلیونی که حقوق یک ماه مدیران خاص است، به اعتقاد فعالان تئا‌تر، معادل دریافتی ۱۳ بازیگر برای حدود ۵ ماه تمرین و بازی است.

ایوب آقاخانی، کارگردان و بایگر تئا‌تر معتقد است عدم امنیت مالی هنرمند در ازای کار تولیدی‌اش مهم‌ترین مساله اهالی تئا‌تر است: «ممکن است دستمزد یک هنرمند تئا‌تر مقدار مشخصی باشد اما اصلا ضمانتی مبنی بر اینکه در ازای کاری که انجام داده به این دستمزد دسترسی پیدا کند، وجود ندارد.»

آقاخانی ادامه می‌دهد: من به عنوان کارگردان ممکن است چند کار در طول سال انجام دهم اما لزوما همگی به بازدهی مالی نرسد. یا هزینه‌های پروژه‌ام به اندازه‌ای زیاد شده باشد که هرچقدر هم دربیاوریم، در مسیر جبران هزینه‌ها خرج شود و دیگر نتوان اسم سود روی آن گذاشت؛ واقعیت این است که بسیاری از هنرمندان تئا‌تر و مشخصا کارگردانان فقط به نیت زنده ماندن در حرفه خودشان کار می‌کنند.

ایوب آقاخانی سال گذشته دو نمایش روی صحنه برده و معتقد است یکی از آن‌ها که در فضای خصوصی اجرا شد تنها هزینه‌های خودش را تامین کرد و به سود نرسید: چند ماه تمرین و ۱. ۵ ماه اجرا را عملا برای هیچ انجام دادیم؛ البته ارزش مخاطب و رضایت او در استدام حرفه‌ای موثر است اما از نظر اقتصادی مطلقا سودی در کار نبود. تمام ماحصل من از فعالیت تئا‌تر در سال گذشته، برمی‌گردد به یک اثر؛ در حالی که چند اثر را انجام دادم. اگر آن دستاوردی که من از یک کار دارم را تقسیم کنیم به تعداد کارهایی که از آن‌ها دستاورد مالی نداشتم می‌بینید که‌‌ همان یک کار هم به سطح بسیار نازلی سقوط می‌کند. بنابراین در چنین شرایطی اصلا اینکه فکر کنید درآمد هنرمند تئا‌تر را در این روز‌ها می‌توانید با یک مدیری که ضمانت دریافت مقدار مشخصی از بهره مالی دارد مقایسه کنید بیهوده است.

حمیدرضا نعیمی، کارگردان و بازیگر تئا‌تر هم به مشکل همه هنرمندان تئا‌تر اشاره کرده و می‌گوید: از سال ۹۰ دیگر در تئا‌تر چیزی به اسم قراردادهای تیپ نداریم. این قرارداد‌ها کنار گذاشته شد. با وجودی که خود این بحث برمی‌گشت به ۱۰ قبل از آن و هر بازیگر دستمزدی را که دریافت می‌کرد یا هر طراح، کارگردان یا نویسنده، ۱۰ سال از تورم عقب‌تر بود. یعنی همچنان تورم در حال افزایش بود اما مبنایی درنظر گرفته شده برای دستمزد هنرمندان تئا‌تر همچنان ثابت باقی مانده بود.

به عقیده این هنرمند، یک کارگردان در بهترین شرایط اگر خوشبخت به حساب بیاید می‌تواند یک کار روی صحنه ببرد. نعیمی ادامه می‌دهد: هستند کارگردانانی که سه یا چهار سال نتوانسته‌اند کاری را روی صحنه ببرند. مثلا از آخرین باری که اکبر زنجانپور که ستاره تئا‌تر است، نمایشی را کارگردانی کرد ۵ سال گذشته است.

به گفته نعیمی هر بازیگر، سالی یک یا دو بار بیشتر روی صحنه ظاهر نمی‌شود: ممکن است یک بازیگر در تئاترهای کوچک که استاندارد هم نیست سالی دو یا سه بار اجرا برود اما انگشت شمار است. در بهترین شرایط یک هنرمند تئا‌تر می‌تواند سالی یک اثر داشته باشد که حد وسط دستمزد او ۱۰ میلیون تومان در سال است.

این کارگردان تئا‌تر اظهار امیدواری می‌کند: امیدوارم بین مرکز هنرهای نمایشی و خانه تئا‌تر تعامل و همکاری گذشته دوباره شکل بگیرد و تمامی تئاتر‌ها و تالارهای ما ملزم شوند به بستن قراردادهای کتبی و رعایت تیپ قرارداد‌ها. تا هر هنرمند تئا‌تر از ابتدا بداند چقدر و چگونه دستمزد دریافت می‌کند و اگر به هر دلیلی دریافت نکند با قرارداد مکتوب و حکم مشخصی که حد و حدود اجرای آن را دو نهاد مثل خانه تئا‌تر و مرکز هنرهای نمایشی مشخص می‌کند بتواند اقدام قانونی کند تا از بروز این همه اختلافی که از نظر مالی در تئا‌تر وجود دارد جلوگیری شود.

سهراب سلیمی، کارگردان و بازیگر پرسابقه تئا‌تر نیز می‌گوید: تصور کنید در یک شرایط رویایی یک نمایش به خوبی فروش می‌کند، تماشاچی استقبال می‌کند و به هریک از اعضای گروه ۱۰ نفره حدود ۷-۸ میلیون تومان می‌گیرد می‌رسد. این رقم را باید تقسیم در طول ۱۲ ماه کنید و ببنید چه اتفاقی می‌افتد. این متعادل‌ترین دریافتی است. شرایط از این وحشتناک‌‌تر است.

این هنرمندان جانشین ندارند

یک هنرمند، یک بازیگر و کارگردان تئا‌تر با تمام ویژگی‌های شخصی و منحصر به فردش است که شناخته شده و مطرح می‌شود و کسی دیگر، حتی با‌‌ همان استعداد و توانمندی نمی‌تواند جای او را بگیرد.

«برای تئا‌تر، سینما نشر مطالعه و موسیقی و هنرمندان این کشور کار کنید.» حمیدرضا نعیمی، کارگردان و بازیگر تئا‌تر با گفتن این جمله خاطرنشان می‌کند: ما حسین علیزاده‌ها، کیهان کلهر، استاد شجریان، بهرام بیضایی و ناصر تقوایی‌ها زیاد نداریم. ما بازیگران بزرگی داریم که اگر خدای ناکرده روزی نباشند، جایگزین آن‌ها به این سادگی‌ها امکان پذیر نیست. ما نویسندگانی را داریم که بدون هیچ حمایتی بدون اینکه هیچ مسئولی اطلاعی داشته باشد یا برای حفظ این هنرمند کوچک‌ترین قدمی برداشته باشد یا این مسئول برای یک بار یک اثر از این هنرمند خوانده باشد قلم می‌زند می‌نویسد رشد می‌کند و همچنان زندگی‌اش را از یک کار غیرهنری و سخت تامین می‌کند.

نعیمی تصریح می‌کند: پس کی قرار است یک بار نشان دهیم که هنرمندان در این کشور حقی از نفت، معادن و از پول‌های بلوکه شده‌ای که الان آزاد شده، دارند؟ کی قرار است یک سال به جای این آقایان که رقم‌های نجومی را صاحب می‌شوند؛ هنرمندان و خانواده‌هایشان بهره‌مند شوند؟

حمیدرضا نعیمی به وضعیت بد اقتصادی هنرمندان اشاره می‌کند که تنها چند میلیون ناقابل می‌توانست شرایط بهتری را برایشان رقم بزند: چه بسا هنرمندانی که اگر یکی از آن فیش‌های حقوقی را داشتند الان زنده بودند. هنرمندی را می‌شناسم که برای نداشتن ۵ میلیون تومان جانش را از دست داد. خانواده‌اش تمام وسایلش را به خاطر داروهای گران قیمتش فروخت تا او را حفظ کند و چون این تامین نشد جانش را از دست داد. ما هر لحظه می‌توانیم ده‌ها تن از این مدیران داشته یا نداشته باشیم. خیلی از این مدیران هیچ جایگاهی برای این کشور ندارند ولی باید آب و باد و کیهان و فلک دست به دست دهند تا یک هنرمند، یک شاعر، یک رمان نویس یا یک بازیگر بزرگ‌زاده شود که تمام ملت نسبت به او عشق داشته باشند. چه جایگزینی برای استاد انتظامی‌ها، مشایخی‌ها، نصیریان‌ها، پرستویی‌ها، خسرو شکیبایی‌ها، فخری خوروش‌ها و تمام بزرگان وجود دارد؟ نویسنده‌ها و شاعران و بازیگرانی داریم که در فقر زندگی کردند و پای اصول خودشان ایستادند، آن وقت کسی به خودش اجازه بدهد همچنی رقم‌هایی داشته باشد.

سهراب سلیمی، هم می‌گوید: اگر من جزو آن دسته از خوش شانس‌هایی نبودم که سقف مطمئنی نداشتم، نمی‌دانم الان با این حقوق اندک بازنشستگی، چه وضعیتی داشتم. خیلی‌ها از مسکن هم برخوردار نیستند و واقعا نمی‌دانم چطور می‌شود با این مشکل کرایه‌های بالا زندگی کرد.

به اعتقاد سلیمی درست نیست که با هنرمندی برجسته و ارزشمند مواجه شویم که غرور و ارزش اعتباری هنری‌اش اجازه نمی‌دهد بیاید داخل هیات مدیره خانه تئا‌تر و اعلام کند به دلیل بیماری خاصش مثل سرطان نمی‌تواند کار کند و از پس تامین هزینه‌های چند میلیونی درمانش برنمی‌آید. فشارهای اقتصادی روز به روز خود را به زندگی هنرمندان تحمیل می‌کند و کمرشکن است.

با این هزینه‌ها و درآمد کم، طبیعی است که یک تئاتری سراغ شغل‌های دوم و سوم برود. سهراب سلیمی می‌گوید: هنرمند تئا‌تر بعد از مدتی می‌بیند هیچ چیزی با شرایطش تطبیق ندارد و می‌رود کافی شاپ می‌زند یا سراغ کارهای دیگر می‌رود تا هزینه‌هایش را تامین کند. به اعتقاد سلیمی خروجی هنرمندان جوان تئا‌تر از دانشگاه‌ها چیزی حدود ۵ هزار نفر است درحالی که از تامین شغلی خبری نیست.

«اندیشمند نویسنده کارگردان و بازیگر بودن در کشور ما یک شغل به حساب نمی‌آید.» حمیدرضا نعیمی، این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: این طور نیست که مثل همه جای دنیا، شما با نوشتن یک کتاب خوب، یا بازی در یک نمایش و فیلم خوب، که مورد استقبال جامعه قرار گرفته و منتقدان هم آن را ستایش می‌کنند بتوانید به یک آرامش مادی برسید. اگر کارگردان و بازیگر خوبی باشید نمی‌توانید یک سال خود را حداقل تامین کرده باشید. به اعتقاد نعیمی، اساسا کار فرهنگی در ایران ربطی به زمان حاضر ندارد؛ انگار در این آب و خاک هزاران سال است که اینگونه بوده و اندیشمند، بازیگر، شاعر، نقاش، جستارنویس و موسیقی‌دان و دیگر حرفه‌های هنری باید در فقر زندگی کند تا همچنان اهالی غیراندیشه، فکر و فرهنگ؛ زندگی راحتی داشته باشند.

تفاوت از زمین تا آسمان است

به نظر نمی‌رسد کسی، به جز‌‌ همان مدیران چند صد میلیونی، این فیش‌های حقوقی را دیده باشد و آه از نهادش برنیامده باشد. این تعجب و اعتراض به رقم‌های میلیونی، حتی در میان کارگردانان و بازیگران تئا‌تر هم صادق است.

ایوب آقاخانی، معتقد است نباید دستمزد تئاتری‌ها را با مدیران مقایسه کرد، اما: اگر مدیری کار خیلی خاصی هم انجام نمی‌دهد چرا باید آنقدر حقوق بگیرد؟ این سوال منطقی است.

این کارگردان تئا‌تر از وضعیت اقتصادی بد تئاتری‌ها می‌گوید: وضعیت نامناسب اقتصادی در تئا‌تر و سینما به اندازه‌ای هنرمند را در منگنه قرار داده که اگر به همین منوال برود من به عنوان هنرمند تئا‌تر که سرپرستی یک گروه حرفه‌ای را ۲۱ سال است به عهده دارم نمی‌دانم چقدر دیگه می‌توانم دوام بیاورم. چقدر می‌توانم با ریسک و خطر خیلی جدی تئا‌تر کار کنم و ببینم آیا جواب می‌گیرم یا نه و چقدر شرمنده گروهم می‌شوم.

آقاخانی می‌پرسد «ممکن نیست که من نوعی عقب‌نشینی کنم؟» و ادامه می‌دهد: خیلی احتمال دارد. پس عرصه می‌افتد دست کسانی که نقدینگی بیشتری در اختیار دارند؛ یا موروثی یا در اثر اتصال به فضاهای خاص و نهاد‌ها و ارگان‌ها. یا به هر دلیلی در مناسبات اقتصادی شرایط بهتری دارند. آیا آن‌ها از نظر فرهنگی هنری هم شرایط بهتری دارند؟ لزوما نه. پس دور می‌افتد دست کسانی که کننده کار نیستند اما آدم‌های موفقی در عرصه اقتصادی هستند و این یعنی نابودی فرهنگ. این اتفاق، بزرگ‌ترین خسارت دو دهه گذشته در فضای تئا‌تر است.

حمیدرضا نعیمی، نگاه متفاوت‌تری نسبت به فیش‌های حقوقی مدیران که این روز‌ها در سایت‌ها و تلویزیون از آن حرف زده می‌شود، دارد: این رقم‌ها بیانگر این است که بسیاری از مدیران هیچ نقشی در تعالی و پیشبرد فرهنگ ایران اسلامی ندارند بلکه در اصل کسانی هستند که تنها برای تامین مالی خود، خانواده و آقازاده‌هایشان تلاش می‌کنند در حالی که مردم شریفی که فرزندانشان را فدای این انقلاب و آب و خاک کردند همچنان شرافتمندانه با عرق جبین و درآمد اندکشان کار می‌کنند.

چشم امید تئاتری‌ها به دولت یازدهم

در شرایطی که این چند روز اخیر انگشت اتهام در ماجرای حقوق‌های چند ده میلیونی به سوی دولت یازدهم نشانه رفته، نخبگان جامعه یادآور می‌شوند که نه تنها این مشکلات در دولت‌های قبلی هم وجود داشته بلکه حتی به اعتقاد برخی، ریشه بسیاری از این بی‌قانونی‌ها در دولت‌های نهم و دهم بوده است. ایوب آقاخانی، می‌گوید بدون تردید باید از وزارت ارشاد و نهادهای ذی‌ربط که در راس تصمیم‌گیری حوزه‌های فرهنگی قرار دارند برای سامان‌دهی به وضعیت اقتصادی اهالی تئا‌تر توقع داشت.

آقاخانی از امیدواری خود به دولت حسن روحانی می‌گوید: آرزوی من این است که نگاه در حوزه فرهنگ نگاهی عملیاتی و ملاحظاتی باشد نه فقط سرشار از ملاحظه؛ وقتی دولت آقای روحانی بر سر کار آمد بسیار هیجان‌زده شدیم از اینکه یکسری گشایش فرهنگی اتفاق می‌افتد. واقعیت این است که آنچه پشت سر من قرار دارد نشان می‌دهد که دولت روحانی بیش از حوزه فرهنگ، کارهای دیگری برای انجام دادن داشته که آن کار‌ها هم راستش برای ما به عنوان ایرانی مهم است. بنابراین ترجیح می‌دهم هم احترام بگذارم و هم ستایش کنم آن زحمات را.

این کارگردان تئا‌تر ادامه می‌دهد: چشم امیدم به دوره بعدی آقای روحانی در ریاست جمهوری است برای اینکه ایشان ذره‌بین اولویت‌های اجرایی دولت را بیاورد در حوزه فرهنگ. هنوز اتفاقی که درشان این دولت باشد در حوزه فرهنگ ندیده‌ام؛ منظورم از اتفاق، گشایش و تغییر است.

حمیدرضا نعیمی، طرف صحبت خود را نمایندگان مجلس می‌گیرد: آقایان و خانم‌های مجلس نشین، این فیش‌ها را ببینید و ساکت ننشینید. این را ببینید و زندگی هنرمندان و اندیشمندانتان را ببینید. من از کمیسیون فرهنگی مجلس تقاضا دارم مثل کمیسیون‌های فرهنگی دوره‌های قبل نباشد.

«یک بار بگوییم ما در برابر هنرمندان و اندیشمندان این مملکت مسئولیم؛ تا به حال مسئول نبودیم.» این کارگردان تئا‌تر با گفتن این جملات ادامه می‌دهد: مسئولان ما تا به حال در برابر اندیشه هنر و ادب مسئول نبودند. وضعیت، سالن‌ها و هنرمندان تئا‌تر را ببینید.

او ادامه می‌دهد: هیچ قرارداد خوب و به‌سامانی با گروه‌های تئاتری بسته نمی‌شود چون هیچ پولی در اختیار مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشته نمی‌شود. مدیر مرکز چه خون دلی می‌خورد که بتواند چند کار را در طول سال حمایت کند و جشنواره بزرگ بین‌المللی تئا‌تر فجر را برگزار کند. با چنگ و دندان و با اعتبارات شخصی خودش و با آبروی خود اینجا را حفظ می‌کند. چرا باید یک مدیر انقدر از آبروی خود برای یک فعالیت ناب خرج کند درحالی که بریز و بپاش‌های نهاد‌ها و سازمان‌ها سر به فلک می‌گذارد؟

نعیمی با بیان اینکه «دیگر نمی‌توانم باور کنم که این یک اشتباه سهوی است؛ فکر می‌کنم عمدی در کار است و قرار نیست تئا‌تر و سینمای ما رشد و گسترش پیدا کند.»، می‌گوید: اگر با تمام هنرمندان صحبت کنید می‌بینید به سختی کار می‌کنند و با تمام این نابرابری‌ها باعث نمی‌شود نسبت به ایران اسلامی خود عرق و تعصب نداشته و کار نکنند. خط قرمز‌ها برای آن‌ها همیشه رعایت شده و باور نسبت به گذشته و مسئولیت نسبت به آینده دست به خلق هنری زده و می‌زنند.‌ای کاش مسئولان در واقع مسئول بودند و واقف به مسئولیت خود تا هنرمندان ما اینقدر از نظر مالی و اقتصادی در مضیقه نبودند.

افزودن نظر جدید