- کد مطلب : 15301 |
- تاریخ انتشار : 24 شهریور, 1396 - 11:47 |
- ارسال با پست الکترونیکی
فیرحی: مرحوم طالقانی معتقد بود چیستی استبداد مهم است نه کیستی مستبد
به گزارش امیدنامه به نقل از جماران، در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین دکتر داوود فیرحی با بیان اینکه آیت الله طالقانی آنقدر مشهور هست که احتیاجی به معرفی کلیت آثار ایشان نباشد اما من کوشش می کنم جلسه و در سی و هشتمین سال رحلت این بزرگوار بحثی را تحت عنوان «جامعه ما و مساله آیت الله طالقانی» طرح میکنم، اظهار کرد: مرحوم آیت الله طالقانی یک شخصیت مرزی است و مردیست درمیانه دین و سیاست و سنت و تجدد. او از جمله متفکران بزرگ این حوزه فکری است. یکی از قدیمی ترین و در عین حال مهمترین آثار ایشان یک مقدمه و حاشیهای ست که بر اثر گرانقدر علامه نایینی نوشته اند و اثر دیگر وی که بخشی از آن در زندان نوشته شده، کتاب مهم «پرتویی از قرآن» است.
چرا طالقانی همچنان قابل توجه است؟
وی افزود : من در اینجا می خواهم بر اثر اول ایشان یعنی مقدمه و حاشیه مرحوم طالقانی بر کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» مرحوم نائینی اشاراتی داشته باشم. چرا که به نظر می رسد مرحوم طالقانی در این کتاب است که مسائل خودش را مطرح کرده است. آنچه برای من مهم است پاسخ به این سوال است که چرا طالقانی همچنان قابل توجه است و چرا همچنان اهمیت دارد و باید هم اهمیت داشته باشد؟ شاید دلیل آن این است که مساله طالقانی هنوز مساله جامعه ماست یا برعکس مساله جامعه ما هنوز مساله آیت الله طالقانی است.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تاکید کرد: کتاب مرحوم نایینی در سال ۱۲۸۶ نوشته شده و مقدمه آیت الله طالقانی مربوط به سال ۱۳۳۴ است . یعنی فاصلهای بیش از نیم قرن داشتهاند. این کتاب اهمیتی دارد و نظر آیت الله طالقانی بسیار بسیار مهم است. مساله این است؛ گفته میشود جامعه ما حدود ۱۱۰ سال در مرحله گذار توقف کرده است، یعنی جامعه آن گذار مطلوبی که متفکران انتظار داشتند را تجربه نکرده است. یعنی بزرگترین رهبران مشروطه در اواخر قرن پیش به چیزی فکر می کردند که این موضوع مساله متفکران دهه قرن30 قرن بعد و همچنان مساله حال حاضر ما نیز هست.
نویسنده کتاب «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام» با بیان اینکه اگر بخواهیم مهمترین مسائل جامعه خودمان را نام ببریم شاید بتوان آن ها را در عقب ماندگی جامعه، مساله استعمار، استبداد، دین، تجدد، آزادی و دموکراسی خلاصه کرد، گفت: همین مسائل هم در صدر مشروطه بود، هم بعد از کودتای پهلوی دوم نمود داشت و هم اکنون مساله ما است. مرحوم طالقانی به این مسائل فکر میکرد چون این مسائل هنوز هم هستند پس مساله طالقانی مساله ماست و مساله ما، مساله طالقانی.
وی افزود: اگر به هر یک از این مسائل نام برده شده دقیق بنگریم هر یک از محققین و صاحب نظران یکی از آن ها را جدی گرفته اند و آن را امّ المسائل تلقی کرده اند. در مجموع از آثار مرحوم طالقانی این طور به نظر میرسد که مساله اصلی استبداد است. طالقانی با معضل استبداد روبه روست و فرق ندارد استبداد جامه دینی داشته باشد یا سکولار؛ برای او استبداد، استبداد است. این مساله اصلی مرحوم آیت الله طالقانی است. او از همین زاویه دین، هم به مسائل ملی و هم به مسائل قومی هم به مسائل جهانی نگاه میکرد. همه ما میدانیم مساله ما با طالقانی یکی است. اما آیا راه حلهای ما تفاوت پیدا کرده؟ یا هنوز در حال گشتن به دور خود هستیم تا از این گردونه راه خلاصی پیدا کنیم و به تعبیر مرحوم نائینی آیا آن قهرمان بزرگی که راه روشن را به ما نشان دهد پیدا شده است یا نه؟ اگر نیست در این صورت تجربه فکری، مبارزاتی، قانون گذاری و سیاسی-اعتقادی مرحوم طالقانی ارزش تامل مجدد دارد و به همین دلیل هم باید آن را مورد بررسی قرار دهیم.
ام المسائل طالقانی استبداد است
فیرحی خاطرنشان کرد: مرحوم طالقانی مثل هر متفکر دیگری وقتی صحبت میکند یک امالمسائل دارد و آن همین مساله «استبداد» است. پیچیدگی جامعه ما عجیب است. مثلاً جریانهای چپ در توسعه فکر دموکراسی در ایران کمی اختلال ایجاد کرد و مسائلی را مطرح کردند. به همین دلیل شاید بهتر باشد همانطور که خود آیت الله طالقانی به مشروطه برگشتند تا دوباره از ایده نو مشروطه صحبت کند ما هم همین کار انجام دهیم.
این استاد دانشگاه تهران با اشاره اینکه طالقانی در شبکهای فکر میکرد که این شبکه فکری ضداستبداد بود، گفت: در این شبکه بزرگانی چون نایینی و خراسانی و مدرس در ایران و افرادی مانند عبدالرحمان کواکبی در بیرون از ایران این اندیشه را برجسته کرده بودند. اینان شبکه ای از تفکر را ساخته بودند که آن «مفهوم سازی استبداد» بود. در نظریه این متفکران تلاش شایانی پدید آمده است که عبارت است از تفکیک استبداد از مستبد. این تفکیک مفهوم استبداد از فرد مستبد بسیار مهم است. مانند تفکیک ظلم و ظالم، استبداد ناظر به یک ساختار فکری و اجتماعی غیر دموکراتیک است یعنی ساختاری که به صورت اتوماتیک آزادی را سرکوب می کند. مهم نیست چه کسی کارگزار امر سرکوب باشد مهم این است که سیستم و ساختار مستبد پرور نباشد. مرحوم طالقانی و بزرگانی که در این مکتب فکری بودند متوجه شدند که مبارزه با مستبد دچار یک چرخه باطل است؛ مستبد پیری پایین کشیده می شود و مستبد جوانی با قدرت و انرژی بیشتر جایگزین او خواهد شد. بنابراین مستبد مثل ظالم است اگر جامعه ظلم خیز باشد ظالمانی هم پیدا خواهند شد. ظالم کوچک را می گویند شورشی و به ظالم بزرگ قداست می دهند.
فیرحی ادامه داد: مرحوم طالقانی ظاهرا به این قضیه بیشتر توجه کرده است و آن تفکیک استبداد به عنوان یک مفهوم و ساختار زندگی و به عنوان یک شبکه فکری اجتماعی، با شخص مستبد است. در اندیشه سیاسی امروز می گویند مستبدان را جامعه استبداد پرور تولید می کند، چون فکر دیکتاتوری هست دیکتاتور پیدا می شود؛ در اینجا دو سه گانه مطرح می شود.
وی تاکید کرد: اول این که اساسا مرحوم طالقانی مثل بقیه متفکران نظریه استبداد در جهان اسلام، معتقد است باید ماهیت استبداد را شناساند و نسبت به آن آگاهی داد. چیستی استبداد مهم است نه کیستی مستبد؛ کیستی مستبد اهمیت ندارد. اگر استبداد باشد، مستبد هم هست. این موضوع که اساساً استبداد چیست و از کجا می آید و چگونه عمل می کند مهم است. بزرگان این فکر ریشه آن را در جهل و راه حل این مساله را در آزادی جریان اطلاعات توضیح می دادند.
استبداد با استبداد کنار زدنی نیست
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران دوم مساله را چگونگی نهی یا سلب استبداد عنوان کرد و اظهار کرد: این نظریه در پایان کتاب کوچک عبدالرحمان کواکبی آمده است. کواکبی می گوید تا کسانی استبداد را نشناسند و نچشند نمی توانند با استبداد مقابله کنند. او همچنین جمله دیگری هم دارد به این معنی که استبداد با استبداد کنار زدنی نیست. یعنی خشونت را نمی توان با خشونت مهار کرد چرا که خشونت مضاعف تولید می کند و در نهایت این که می گوید بهترین سلاح مقابله با مستبد، مقاومت نرم یا صلح آمیز است. این حرف بسیار مهمی است چون استبداد مانند تیغ است و هر چه برخورد با آن شدید تر باشد جراحت بیشتری ایجاد می کند.
وی اضافه کرد: بحث سوم این که می گویند قبل از این که نفی استبداد شروع شود باید جایگزین استبداد هم روشن شود تا این که بتوان ایده ای را توضیح داد. باید نظریه جایگزین وجود داشته باشد. در غیر این صورت؛ (نفی استبداد) تخریب بی هدف است و این تخریب خود شرایط بهتری را برای ظهور استبداد جدید مهیا می کند. چون جامعه ناامن می شود و مردم دوباره به مستبد جدیدی پناه می برند.
فیرحی خاطرنشان کرد: این ایده ها در مرحوم طالقانی هم وجود دارد و ما می بینیم که از اولین بحث های ایشان صحبت کردن از عواقب و مصائب استبداد در ایران است. او از جمله متفکرانی است که معتقد است با استعمار هم می توان با نیروی دموکراسی مواجه شد. این یعنی منطق حکمرانی مدرن را مرحوم طالقانی خوب درک کرده اند و آن این است که مهمترین ابزار مقاومت افکار عمومی است. این چیزی است که در ادبیات طالقانی وجود دارد.
کسانی که سلاح به دست می گیرند دیکتاتورهای آینده هستند/ استبداد نیاز به توضیح دارد
وی اظهار داشت: طالقانی در مقدمه کتاب خودش مرتباً به بزرگان نهیب می زند که چرا شما استبداد را توضیح نمی دهید. این طور نیست که استبداد عیان باشد و آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. استبدار هزار و یک لایه و مکر دارد. استبداد از تهدید خارجی می ترساند، تقدس می سازد، منفعت ایجاد می کند و... یعنی این گونه نیست که استبداد عریان و عیان باشد بلکه احتیاج به توضیح و توجه دادن دارد.
دکتر فیرحی افزود: دومین بحثی که مرحوم طالقانی دارد این هست که چطور می توان این استبداد را کنار زد یا به طور تدریجی مهار کرد. در همین راستا طالقانی به همراه افراد دیگری کوشش می کنند سازمان هایی بسازند که بُعد خشونت آمیزش پایین باشد. مثل جبهه ملی و نهضت آزادی، این فعالیت ادامه بحث مواجه نرم است. چرا که تجربه تاریخی نشان داده است کسانی که سلاح به دست می گیرند دیکتاتورهای آینده هستند و مرحوم طالقانی متوجه این قضیه است.
این استاد علوم سیاسی موضوع سوم را ایده نظام شورایی در مرحوم طالقانی دانست و گفت: البته این را بگویم که مرحوم طالقانی در این سه حوزه یکسان عمل نکرده است. مثلا در حوزه نفی و سلب ایشان به شدت قوی و در حوزه مواجهه سازمان یافته و نرم با استبداد شاهکار هستند. در زمانه ای که زمانه جنبش های چپ است سازمان دادن یک حزب و جبهه دموکراتیک کار ساده ای نیست. در زمانه ای که موج افکار عمومی به سمت یوزی و کلاشینکف حرکت می کرد سازمان دادن مبارزه صلح آمیز کار ساده ای نبوده است.اما مرحوم طالقانی در حوزه تعیین جایگزین برای استبداد فرصت لازم را پیدا نکرد و عمرش زود به پایان رسید.
وی گفت : ما این بارقه ها را در سه جا داریم؛ یکی در شرح تنبیه الامه و تنزیه المله در ادبیات مرحوم نایینی است. نایینی در این قسمت خط شکن است. متفکران شیعه شورا را در مقابل امامت و ولایت قرار میدادند و به طور بنیادی نفی می کردند. حتی میگفتند اولین نتیجه شورا سقیفه بود که چنین مشکلاتی را فراهم کرده است. بنابراین در دستگاه فقهی ما شورا جای محکمی نداشت و سلبش تقویت شده بود. دومین نکته اینکه میگفتند شورا برای تقویت تصمیم حاکم است و الزام آور نیست. مرحوم نایینی در هر دوی اینها خط شکنی کرد؛ یکی اینکه شورا مثل نماز واجب است و ملتزم به نتیجه نباید بود؛ اصل شورا مهم است. معنی آن این است که اگر در جنگ احد نتیجه شورا شکست در جنگ باشد باز اشکالی ندارد.
قانون اساسی مفهوم شورای طالقانی را تقلیل داد
فیرحی دومین مسالهای که آیتالله طالقانی توسعه داده را ایده نایینی در امر شورا خواند و گفت: نایینی گفت حتی امام معصوم هم در امر سیاسی ملزم به شورا است. تعبیر ایشان از آیه «وشاور هم فی الامر»این گونه است که «هم» در اینجا صیغه امر است و صیغه امر الزام دارد، مخاطبِ الزام هم پیامبر(ص) است و هم عامی مردم هستند و به پیامبر(ص) می گوید که الزاماً باید با آن ها مشورت کنی و بعد می گوید این در مورد شریعت نیست چون شریعت شورا نمی خواهد، این دقیقاً در حوزه امر سیاسی است. به همین دلیل نائینی می گفت پیامبر(ص) ملزم به اطاعت از شورا بود. طالقانی این ایده را از نایینی گرفت و در تفسیر آیه شورا گفت اصلا شورا به این خاطر عقب مانده که اجرا نشده است و این حرف مهمی بود. او میگفت اگر کسی نماز نخواند حمد و سورهاش هم اشتباه میشود؛ لذا آنقدر باید مشورت کنیم تا مکانیزم مشورت و عمل جمعی را یاد بگیریم.
وی تاکید کرد: مرحوم طالقانی افزودهای داشت و آن نزدیک کردن شورا به دموکراسی بود. یعنی شورا را از حوزه خواص خبرگانی خارج میکرد و به همه شهروندان توسعه میداد .
نویسنده کتاب فقه و حکمرانی حزبی ابراز داشت: آخرین نکته ای که در این حوزه مرحوم طالقانی داشت پیشنهاد اصل هفت قانون اساسی است که این قانون اساسی فعلی یک واژه از آن را حذف کرده است. طالقانی پیشنهاد کرده بود که نظام اداره جامعه بر اساس «امر به معروف و نهی از منکر نظام شورایی» خواهد بود. در حالی که در قانون اساسی درج شده است که «بر اساس شورا ها» خواهد بود. یعنی قانون اساسی این مفهوم مستقل را به شوراهای شهر و روستا تقلیل داد. خود مرحوم طالقانی هم عمر بیشتری پیدا نکرد که این موضوع را بیشتر توضیح دهد.
وی در پایان در جمع بندی بحثش گفت: مرحوم طالقانی می گفت استبداد را بشناسید نه مستبد را، با استبداد باید با نرمی و با نهاد های تدریجی مواجه شد و در نهایت اینکه این که معتقد بودند اساساً باید برای استبداد آلترناتیوی را مشخص کرد.
افزودن نظر جدید