توکلی: سر موضع خودمان هستیم
عکس شما و آقای نبوی بسیار بازتاب داشت. اما برخی رسانهها نوشتند توطئهای در کار بوده و آقای عطریانفر برنامهریزی کرده تا شما کنار هم بایستید و در نهایت هم گفتند منظور از این عکس، زمینهچینی برای رفع حصر و ممنوعالتصویری آقای خاتمی بود. آیا توطئهای بود که شما و آقای نبوی کنار هم بایستید؟
کاملاً تصادفی بود. لااقل از نظر من تصادفی بود، چون من برنامهای برای این کار نداشتم و نمیتوانم به آنان هم نسبت بدهم که از این عکس مقصود دیگری داشتند. ما ناگهان با هم برخورد کردیم، مضافاً اینکه ما (من و آقای نبوی) سالها با هم کار کردیم و حالا هم با هم دشمنی نداریم، من با برخی کارهای ایشان مخالفم و ایشان هم با برخی کارهای من. ما نمیتوانیم براساس این مخالفتها روابط انسانی خود را کنار بگذاریم. ائمه اطهار(علیهم السلام) حتی با کسانی که مخالفشان بودند وصلت میکردند. یک روابط اجتماعی و انسانی هست که اسلام الزام میکند. البته برخی مواقع بدیهای یک نفر بسیار آشکار است، به این معنی که علناً فسق و فجور میکند که در این صورت طبیعتاً دیگران با او رفتار نمیکنند و با او عکس هم نمیگیرند، برای اینکه آن فسق و فجور تبلیغ نشود، اما آقای نبوی بابت مسائلی، محاکمه و مجازات هم شده است. حالا من که سالهای زیادی با آقای نبوی کار کردم، وقتی همدیگر را میبینیم، باید به هم پشت کنیم؟
این عکس بازتاب زیادی داشت و برخی تندروها هم برآشفته شدند. دیدگاه شما چیست؟
همین که شما این مسأله را برجسته میکنید، خوب نیست. ضمن اینکه یک روزنامهای تندتر نوشته و روزنامه دیگری کندتر. آنان هم برادران دینی ما هستند. به بعضی از افکار آنان احترام میگذارم و به برخی دیگر هم انتقاد دارم، ممکن است اشتراکات من با یکی کمتر و با دیگری بیشتر باشد. اما اینها نباید باعث شود که به کسی که موضع بهتری نگرفت، بگوییم که اصلاً هیچ حقی در کلام شما نیست. شاید او هم ضررهایی برای این اتفاق قائل است، ولو اینکه اشتباه بکند. اگر از هم نگذریم، به هم رحم نداشته باشیم و اجازه وجود مخالف را در درون خود ندهیم، کارها درست نمیشود. ما فراموش نکنیم که دشمن سلطه جو، خونریز، قدار، کینه ورز و احمقی داریم. در این شرایط حوادثی که روابط سیاسی را تقویت کند، ولو اینکه اتفاقی باشد یا با برنامهریزی، به نفع کشور است و نباید از این جور چیزها متأسف شد، بلکه باید از آن استقبال کرد. امریکا دشمنی نیست که ما از مکر و جور او اگر با هم اختلاف کنیم، در امان بمانیم. علاوه بر این در این وضعیت مشکلات معیشتی مردم که به دلیل سیاستهای نادرست، یا ضعف اجرا یا اشتباه استفاده از الگوهای نامناسب رخ داده و از همه بدتر فساد سازمان یافته و شبکهای که با آن رو به رو هستیم، اگر اتفاق داشته باشیم، امید پیروزی و نجات مردم از این وضعیت هست. و اگر اختلاف کنیم، دیگر امیدی هم باقی نمیماند. محور حل اختلاف هم در نهایت توسل به رهبری است.
برخیها گفتند این اتفاقات و نشست و برخاستها میتواند آغازی برای گفتوگوی ملی باشد.
البته همین حالا هم گفتوگوها در پیش است و دارد انجام میشود، من هم از سوی آقای عارف دعوت شدم، اما بهدلیل وضعیت جسمی که دارم نمیتوانم در همه جلسات شرکت کنم. اما به طور کلی این نوع کارها خوب است، زیرا وقتی ما اختلاف نظر با یکدیگر را به دعوای اشخاص تبدیل میکنیم، اساساً نیرو هدر میدهیم، به عبارت دیگر، وقتی که طرفین به جای تفاهم، تنازع کنند، هر دو طرف بازنده هستند. بنابراین من همیشه از اینکه تفاهمی صورت بگیرد و نسبت به همدیگر انصاف داشته باشیم، دفاع میکنم، اما این امر پیش شرطهایی هم دارد که باید تکلیف آنها روشن شود. یکی از این پیش شرطهای مهم این است که کسانی که میخواهیم با آنان کار کنیم، باید موضع خود را نسبت به وقایع ۸۸ تعیین کنند، زیرا وقایع ۸۸ فتنه عجیبی بود. من که اقتصاد سیاسی کار کردم و خواندم، میگویم که تأثیر وقایع ۸۸ در فشارهای سیاسی خارجی بر کشور و رمیدن سرمایه از ایران بسیار زیاد بود. به همین دلیل ما در همان زمان تلاش کردیم آقایان را از خر شیطان پایین بیاوریم تا مقصود خود را بهصورت عقلایی تعقیب کنند، به همان صورتی که دموکراسی به آن اقدام میکند، اسلام دیگر سر جای خود. با وجود همه اینها، اینکه من با آقای بهزاد نبوی، با آن سوابق، احوالپرسی کنم و عکس بیندازم، این را مسأله چندان مهمی هم نمیدانم، ضمن اینکه اتفاق بدی هم نمیدانم. همه میدانند که من سر مواضع خودم ایستادهام و احتمالاً ایشان هم سر مواضع خودشان ایستادهاند. ما انسانیم، مسلمانیم و ایرانی هستیم و هر دوی ما، دلمان میخواهد که وضع کشور درست شده و معیشت مردم بهبود پیدا کند.
شما گفتوگوی ملی را چقدر راهگشا میدانید؟
ما اساساً گفتوگو بلد نیستیم و همواره به جای گفتوگو، اعلام موضع میکنیم. در گفتوگو باید این پیش شرط را داشته باشیم که کسی که مقابل ما نشسته هم حق دارد، دنبال حق بگردیم و دنبال آن نباشیم که طرف مقابل را به سیطره خود بکشیم. باید حق را بخواهیم و حرف خود را به طرف مقابل بفهمانیم. این میشود تفاهم، میشود فهم متقابل دو طرف از یک موضوع. اگر این اتفاق بیفتد، هر طرف که باشد خوب است. من این کارها را تأیید میکنم. البته معتقدم برای اینکه این اتفاق بیفتد، به تفاهم بیشتری نیاز داریم.
نبوی: نماد گفتوگوی ملی تلقی شد
آیا برای گرفتن آن عکس از قبل برنامهریزی شده بود یا فرد ثالثی به شما پیشنهاد داده بود؟
هیچ برنامهریزی قبلی وجود نداشت، مگر اینکه مدعی شویم آقای روحانی برنامه دعوت افطارخود را با هدف گرفته شدن عکس فوق ترتیب داده است؟! من و آقای توکلی حدود ۴۰ سال با افت و خیزهایی با هم رابطه داشتهایم. ایشان با وجود اینکه عضو سازمان «مجاهدین انقلاب اسلامی» نبودند از جناح مرحوم آیتالله راستی حمایت میکردند و در مقابل همفکران من از نظر فکری و سیاسی قرار داشتند، مع الوصف هرگز باهم دشمنی نداشتیم. در سالهای بعد از زندان اخیر هم یکبار من با ایشان در یک میزگرد صمیمانه شرکت داشتم و یک باربرای دیدار و گفتوگو به دفتر ایشان رفتم. تصورمن این است که هر دوی ما در حال حاضر درد دین، کشور و حفظ اصل نظام را داریم و طبعاً با توجه به چنین سوابقی نمیدانم گرفتن چنین عکسی چه اشکالی میتواند داشته باشد.این توضیح را هم مفید میدانم که وقتی من در آخرین دیداربا مرحوم راستی کاشانی بابت برخوردهای تند احتمالی در دوران اختلافات فکری، از ایشان حلالیت می طلبم و ایشان هم بلافاصله از من بابت اینکه اگر در مجلسی حضور داشته که علیه من صحبتی شده و ایشان سکوت کرده است حلالیت میطلبند، طبعاً اختلافات قدیمی هم نمیتواند مانع گرفتن چنین عکسی باشد.
آن عکس در کنار تحلیلهای مختلفی که بهدنبال داشت خیلی بازتاب داشت و البته با استقبال هم روبه رو شد. به نظرتان اهمیت رسانهای آن در شرایط فعلی چه بود که این قدر بازتاب یافت؟
من شخصاً بازتابها را ندیدم، ولی شنیدهام تندروهای دو طرف به آن معترض بودهاند.شاید اهمیت رسانهای آن، نماد گفتوگوی ملی تلقی شدن آن درشرایط بحرانی کنونی کشورباشد.
خود شما جلسه فعالان سیاسی با روحانی را چطور دیدید آیا فراتر از دیدارهای مرسوم و رسمی نکات در خور توجهی داشت؟
من دیدار مذکور را بسیار مفید و مثبت تلقی کردم. آن را مقدمهای برای گفتوگوی ملی درشرایط بحرانی کنونی کشور دانسته و از آقایان روحانی و واعظی درخواست تکرار آن را کردم.
محمد عطریانفر چه گفت؟
اگر چه نیازی نیست که همگان میدانند اما برخلاف ادعای کیهان هیچ سناریوی از پیش تعریف شدهای در کار نبود. شنبه قبل از افطار نماز جماعت به امامت آقای روحانی برگزار شد. پس از آن و در مسیر رفتن به سوی میز افطار این دو برادر عزیز ضمن گفتوگوی عادی ومتعارف با هم بیرون میآمدند. بله! من این فرصت رامناسب دیدم که این دو پیرمرد مبارز و مخلص را در یک قاب به تصویر بکشم. این دریافت در واقع پیام نمادین و مطالبه همگان در جلسه با رئیس جمهوری بود.
و آن اینکه در شرایط فعلی که همه ارکان نظام و دلسوزان کشور باید موضع متحدی علیه دشمن یعنی امریکا داشته باشند، البته که همه گروههای سیاسی علی الخصوص چهرههای شاخص آن بلاتردید دست در دست هم موضع مشترکی علیه استکبار خواهند داشت. این عکس در قاب مشترک عملاً نماد این مطالبه ملی و خواست عمومی و وظیفه نخبگان بود.
بر روزنامه کیهان حرجی نیست. متولیان آن رسانه زمین خورده، نه امروز، که سالیان متمادی است قرارشان نیست واقعیات را آن گونه که هست ببینند تا بخواهند از آن گزارش معطوف به واقع روایت کنند. آنها از هر موضوعی و به هر بهانهای بهدنبال پیشبرد منویات خویشند. انشاءالله که در کاشتن باد موفق باشند. تمایلات وتمناهای آن حضرات از واقعیات نه چیزی میکاهد و نه به آن میافزاید.
اللهماجعل عواقب امورنا خیرا
افزودن نظر جدید