- کد مطلب : 389 |
- تاریخ انتشار : 1 اردیبهشت, 1392 - 10:08 |
- ارسال با پست الکترونیکی
مومنینی که با هم میجنگند

فروزان آصف نخعي

البته نبايد فراموش شود كه شرايط حاضر ناشي از عدم شكل گيري نظام حزبي پس از انقلاب است. پس از انقلاب شكل گيري آرايش سياسي حول و حوش كانون قدرت، منجر به جناح بنديهاي مختلف شده است. اين جناح بنديها بخش ذاتي ساختار سياسي ايران را تشكيل ميدهند و كاركرد آنان را برفراز نظام قانوني از جمله نظام قانون اساسي قرارداده است و تا زماني كه آرايش سياسي به تشكيل احزاب منجر نشود، شكلگيري سرمايه اجتماعي و بسيج منابع با مشكلات خاص خود همراه بوده، جناحها همواره برفراز فرآيندهاي قانوني تصميمگيري حركت كرده و منافع خود را با گسترش نفوذ و رانت، تامين ميكنند. اين موضوع تنها به يك جناح اختصاص ندارد. در اين ميان بي ترديد مديريت نزاع بر سرمنابع، به ويژه درآمدهاي نفتي، بيشترين سهم را درحفظ شرايط موجود داشته و خواهد داشت به نحوي كه رانت مذكور سد راه هرگونه شكل گيري سرمايه اجتماعي و بسيج منابع به نفع تعامل ميان داخل با داخل و داخل با خارج خواهد شد. ازاين حيث اين گونه از جناح بنديها در ايران بيشتر از قوانين رسمي مانند قانون اساسي اهميت دارند. پيامد سيستم مذكور جايگزيني نظام روانشناختي غيردمكراتيك درمقابل نظام روانشناختي دمكراتيك بوده است. به نظر ميرسد آسيب مذكور مهمترين آسيب دوران گذار ايران باشد.
اکثر رهبران حزبي در کشورهای دموکراتیک، كادرهاي منتقد را در تشکیلات خود میپذيرند، اما در نظامهاي حاميپرور زندگی اين دسته از نيروها به گونهاي سامان مييابد كه رسانههاي ناظر و منتقد کمترین نقش را ایفا ميكنند. از اين منظر فساد در جناحها به اوج خود ميرسد. قدرت به مرور زمان زندگي عدالت طلبانه آنان را تغییر میدهد، و استقرار طولانی در قدرت، روز به روز آنان را در پیله زندگی و مناسبات باندي و غيرشفاف فرو ميبرد. اين عده ديگر توانایی آن را ندارند که ارتباط شان با دیگران را به درستی و منطقی بررسی کنند. اين عده براي توجيه رفتار خود، ذهنیت خود را تغییر میدهند و شخصا برای خود، تفکری جدید خلق میکنند. و آنچنان كه "رنانا بروکس" استاد روانشناسی دانشگاه "واشنگتن" میگوید اين عده تمایل دارند که قدرت و توانایی خود را بیش از واقعیتها نشان دهند. در تحقیقاتی که توسط تیم روانشناسی دانشگاه "کلمبیا" با عنوان "چگونه قدرت فاسد میشود" انجام شده، آمده كه " قدرت خود به تنهایی عامل تغییر شخصیت افراد نیست " اما آنچه باعث ميشود تا به مرور زمان جناحهاي مذكور در مناسبت زندگي به خودمحوري و در درازمدت به منش استبدادي گرايش پيدا كنند آن است كه "از نگرانیهایي که مردم عادی جامعه با آنان درگیر هستند فاصله میگیرند و این نخستین گام برای تغییر تفکرات است چرا که از نظر علمی ، هورمون کورتیزول آنان کاهش مییابد؛ هورمونی که تنها با وجود استرس افزایش مییابد و به بدن کمک میکند که در واکنش به شرایط استرسزا میزان قند خون و فشار خون را افزایش دهد اما در عین حال بر روی خلق و حافظه نیز تاثیر میگذارد." به عنوان نمونه در انقلاب اكتبر روسيه لنین می گفت " ما به اطلاعات کامل و حقیقی نیاز داریم و حقیقت نباید در بند این پرسش باشد که این حقیقت به نفع کیست؟...تمامی احزاب انقلابی تا کنون، به این دلیل مضمحل شده اند که...می ترسیدند از ضعفهای خود سخن بگویند. اما ما مضمحل نمیشویم، چون از بیان ضعفهاي خود نمیترسیم و یاد خواهیم گرفت که بر آنهاغلبه کنیم." روزا لوکزامبورگ میگفت " انتقاد از خود، به نحوی بیرحمانه، خشن، که تا عمق مسایل پیش برود، این انتقاد از خود، نور تابان و هوای خالص جنبش کارگری است". اما در عصر استالین، فرمول های ریاضی انیشتین، به بورژوازی نسبت داده شد و دشمن طبقه کارگر و سوسیالسم – کمونیسم جهانی. امروز این دیدگاه و كشور اتحاد جماهير شوري کجا هستند؟ جز در زبالهدان تاریخ؟
همه هراس آن است كه گروههاي اصولگرا نيز به چنين سرنوشتي دچار شوند. اين به آن معنا نيست كه مقدر گروههاي اصلاح طلب و نه اصلاحات چنين تقديري نيست، خير اگر آنان نيز به اصول رقابت آگاه نباشند و شرايط برد- برد را با همه مشقاتش در اين برهه حساس نتوانند پيش ببرند، از چنين سرنوشتي به دور نخواهند بود. ولي درشرايط كنوني اصولگرايان برقدرت جمهوري سوارند و اصلاح طلبان خارج ازآن. از اين رو تصلب اصولگرايان براي ماندن در قدرت به هر بهايي، به منزله رفتن به سوي سرنوشت اتجاد جماهير شوروي سابق است. زيرا چنين مكانيزمي عقلانيت رفتاري را در نيروها و گروههاي اصولگرا به تحليل برده و شرايط رقابت مساوي و درنهايت ذهنيت عدم راي آوري و عدم مشروعيت اجتماعي را در جامعه، برايشان به كابوس زندگي روزمره تبديل ميكند. سازوكارهاي شرايط مذكور در يك سيكل بسته از نظر روانشناختی قدرت مانور برای پذيرش خطا و اشتباه و درنهايت عقب نشینی از قدرت را براي گروههاي مذكور بسیار ضعیف و دشوار و گاه كاملا سلب ميكند. ژئوپلتيك جمهوري اسلامي برجبر وجود هر دو جناح وابسته است. مورد ملاحظه قرارندادن جبر مذكور در تصميمگيريها، گروههاي اصولگرا را در عین دلبستگی به بقا، آنان را قدم به قدم به سوي بحرانهاي همه جانبه ناخواسته سوق ميدهد. بحرانهايي كه ناشي ازناآگاهي نسبت به پيامدهاي ناخواسته اهداف خواسته به ويژه اجراي غلط برنامههايي چون هدفمندي يارانهها است. حالا دو گفتمان اصلاح طلبي خرداد 76 با پايگاه اجتماعي وسيع و گفتمان سوم تير اصولگرايان با پايگاه قدرت در مقابل يكديگر در پاي صندوق انتخابات صفآرايي كردهاند. منافع ملي در مقطع حساس كنوني اقتضاء دارد احياي اعتماد به عنوان اصليترين سرمايه اجتماعي و اميد به آينده در پاي صندوقهاي راي محور تدبير فراگير، عميق و گستردهاي باشد تا تلخيهاي حوادث پس از خرداد 88 به شيرين كامي ايرانيان در برابر حوادث داخلي و بينالمللي آينده تبديل شود. تبديل سيستم حاميپروري اقتصادي كه ميرود با اختلاسهاي چند هزار ميلياردي به سيستم غيرمنعطف و فاسد غير قابل اصلاح منجر شود، به نظام شيشهاي و دمكراتيك، تنها با تكيه به اصولي ميسر خواهد بود كه دو طرف منازعه و اختلاف به آن استناد ميكنند. بايد گفت كه افراطيون دو طرف منازعه همواره خواسته يا ناخواسته آموزههاي مذهبي خويش را ناديده گرفتهاند و از اين طريق به منافع ملي و منافع مردم ضربه زدهاند. در اين ميان حتي اگر اين دو گروه به قتال با يكديگر برخاسته بودند رهنمود متن مقدس مورد استناد هر دو گروه تاكيد دارد:
وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ [سوره حجرات: 9].
ترجمه الهی قمشهای :و اگر دو طایفه از اهل ایمان با هم به قتال و دشمنی برخیزند البته شما مؤمنان بین آنها صلح برقرار دارید و اگر یک قوم بر دیگری ظلم کرد با آن طایفه ظالم قتال کنید تا به فرمان خدا باز آید ، پس هر گاه به حکم حق برگشت با حفظ عدالت میان آنها را صلح دهید و همیشه ( با هر دوست و دشمنی ) عدالت کنید که خدا بسیار اهل عدل و داد را دوست میدارد.
ترجمه مهدی فولادوند: و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند ، میان آن دو را اصلاح دهید ، و اگر [ باز ] یکی از آن دو بر دیگری تعدّی کرد ، با آن [ طایفه ای ] که تعدّی می کند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر باز گشت ، میان آنها را دادگرانه سازش دهید و عدالت کنید ، که خدا دادگران را دوست میدارد.
در این آیه
1- دو گروه از مومنان به کشتار یکدیگر می پردازند. بنابراین هر یک از دو گروه گمان می کند که حق است.
2- قرآن نمی گوید به نفع آن گروهی رای دهید که دارای ایدئولوژی ناب تری است. 3- قرآن با معرفی یک قاعده عام تاکید دارد معیارهای ظلم ( در ترجمه قمشه ای) و تعدی ( در ترجمه فولادوند) بايد مورد شناسايي قرار گرفته و گروهی که ظلم و تعدی می کند مورد تذکر واقع شود و اگر گروه مذکور توجه نکرد با او وارد جنگ شوید. 4- شناسایی ظلم و تعدی و صدور حکم براساس آن است که می تواند سازش و آرامش واقعی و رشد اجتماعی را تامین کند و درنهایت امنیت و عدالت کوتاه، میان، و درازمدت را درجامعه ایجاد کند. 5- در آیه هیچ گونه تاکیدی بر این نیست که دیدگاه های عقیدتی و سیاسی وروش های متفاوت گروه های مومن در حال جنگ باید یکی شود. بلکه تنها راه جنگ و خونریزی بر سر اختلاف های ایجاد شده باید بسته شود و آنان راي نهادهاي حل اختلاف را بپذيرند.6- در این آیه حق در مقابل باطل تعریف نشده بلکه حق در برابر ظلم و تعدی مورد توجه واقع شده است. در این معنا حق به مثابه حق وحقوق بنیادین انسانها مورد توجه واقع شده و اجازه نمی دهد به حقوق اقلیت بی قدرت، ظلم و تعدی روا شود. 7- نکته اساسی دیگر آن است که هیچ یک از دو گروهی که دست به قتال مومنان دیگر زده اند را کافر و مشرک و وابسته به امپریالیسم . ...نمی داند. این یک نکته بسیار مهم است. به عبارت دیگر در جامعه دینی هیچگاه راه بر روی منتقدان برای حرکت سیاسی و جنبش های اجتماعی نه تنها بسته نیست که تا زمانی که نهادهاي حل اختلاف رسميت دارند و راي نهادهاي مذكور مورد توافق گروههاي منازعه كننده است، بن بستي براي هيچ يك از گروهها قابل تصور نخواهد بود. حال در 4 سال گذشته راي مردم به عنوان نهاد حل اختلاف ميان اصولگرايان و اصلاح طلبان گفتمان مسلط بوده است. اکنون اصولگرایان با توجه به آیهای که ذکر شد، باید روشن کنند آیا حقوق اقلیت سیاسی خویش را که در حاکمیت نیستند، به رسمیت ميشناسند و به خلق يك حماسه سياسي و در نهايت نجات ايران مدد خواهند رساند يا خير؟ به عبارت ديگر آيا اصولگرايان مايلند راي مردم در پاي صندوق انتخابات، به عنوان نهاد حل اختلاف، پايان بخش بحرانهاي كنوني و آينده ايران باشد؟ اين سوالي است كه ثبتنام كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري، پاسخ روشني به آن خواهد داد.
دیدگاهها
آفرین، خیلی خوب بود.
حضرت علی به نماينده اش در
افزودن نظر جدید