خاتمی در این نامه سهصفحهای، 19 بار از واژه «جنگ» استفاده و سعی کرده است از این بابت که وی مبتکر گفتوگوی تمدنها در 20 سال پیش بوده است، با این ادعا که «طرح مکمل گفتوگوی تمدنها در پائیز ۲۰۰۱ که پیشنهاد ائتلاف برای صلح بر پایه عدالت بود، درست شنیده نشد» و اکنون ایران با «خشونتبارترین تحریمها و محاصرههای اقتصادی» و «تهدیدهای نظامی آمریکا» روبروست، بار دیگر در قامت یک منجی صلحطلب ظاهر شود و دوباره از صلح و آرامش و گفتگو سخن بگوید.
آیا خاتمی گوش شنوایی دارد؟
سؤالی که مطرح میشود این است که آیا با باور خاتمی، نامه او به دبیر کل سازمان ملل متحد، در روابط بینالملل و حوزه دیپلماسی تأثیری دارد؟ صریحتر آنکه آیا رئیسجمهور اسبق که اطرافیانشان بارها از او عبور کردهاند و سرنوشتش شکست گفتمان اصلاحات و حصر و ممنوعالتصویری بوده، گوش شنوایی هم دارد؟
طرح «گفتوگوی تمدنها» که بیش از 20 سال پیش مطرح شد، همان زمان به شکست انجامید چه آنکه بعد از آن و بهویژه بعد از آغاز همکاری دولت خاتمی با آمریکا در بحث افغانستان و کنفرانس بن، بوش رئیسجمهور وقت آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را در کنار کره شمالی و رژیم بعث عراق بهعنوان محور شرارت جهانی معرفی کرد! حالا چه شده که خاتمی در نامهای به دبیر کل سازمان ملل دوباره به گفتوگوی تمدنها اشاره کرده و از ائتلاف برای صلح سخن گفته است؟
آیا او منتظر بروندادی خارجی و تأثیری در روابط بینالمللی است؟ خیر. خود او نیز به شکست این طرح اذعان داشته و نوشته است: «ازآنپس خشونت در پی خشونت، جنگ از پس جنگ و آوارگی انسانها و فشار حکومتهای جبار چهره تاریخ را سیاهتر کرد و دیدیم که بر سر آنچه بهار عربی خوانده شد چه آمد. دوباره حکومتهای نظامی و غیر دموکراتیک سر برآوردند و جنگ و خشم و آشوب بهجای امید به آزادی و دموکراسی و پیشرفت نشست و دامنه اشغال و تجاوز گستردهتر و آتش نسلکشی شعلهورتر شد و ...». از طرفی بعد از ولی بااینحال لازم دیده که نامهای با مضمون صلح و صلحطلبی و دوری از جنگ بنویسد!
کدام تهدید نظامی؟
سؤال دیگر آنکه، خاتمی نوشته «ایران با خشونتبارترین تحریمها و محاصرههای اقتصادی روبروست» و «تهدیدهای نظامی آمریکا علیه ایران پررنگتر شده است» حالآنکه اولاً) این تحریمها و تهدیدها 40 سال است که همواره مطرح بوده و هست. ثانیاً) نظام سلطه اتفاقاً بعد از سرنگونی پهپاد غولپیکر آمریکایی توسط سپاه و یا توقیف متقابل «کشتی انگلیسی» و حتی حمله حوثیها به «آرامکو» عربستان، تاکنون جرئت تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی را نداشته و حتی خود ترامپ و پمپئو بارها تأکید کردهاند که خواهان جنگ نیستند! ترامپ نهتنها نتوانست دست به تهدید بزند بلکه از ایران تشکر هم کرد که هواپیماهای سرنشین دار آمریکایی را نزدند! توماس فریدمن، تحلیلگر ارشد دموکرات و مشاور دولت اوباما در مصاحبهای با روزنامه ملیت ترکیه گفته بود: «آمریکا دیگر حتی بهاندازه یکبند انگشت توان مداخله نظامی در خاورمیانه ندارد؛ ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خود را روی آن انداختیم. همه ترکشهای جنگ به ما اصابت کرد.»
چند روز قبل از سرنگونی پهپاد آمریکایی بود که ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در مصاحبه با مجله «تایم» گفته بود: «حضور ما درخاورمیانه از اول اشتباه بود. در افغانستان وقتی من آمدم 16 هزار نیرو داشتیم. الآن 9 هزار نیرو داریم. من نمیخواهم با ایران وارد رویارویی شوم. من دوست دارم از خاورمیانه خارج شویم، ما هرگز نباید در خاورمیانه حضور پیدا میکردیم.»
یا آنکه «چاک شومر»، رئیس دموکراتهای سنا در اولین ساعات اعلام خبر سرنگونی پهپاد آمریکایی تأکید کرده بود که آمریکا صرفاً به پاسخهای سنجیده به ایران فکر میکند. همچنین «ریچارد هاس» رئیسشورای روابط خارجی پیشازاین اذعان کرده بود که رئیسجمهور آمریکا هارتوپورت زیاد میکند اما نهایتاً گزینهای غیر از تحریم اقتصادی نخواهد داشت!
یا مثلاً «باربارا اسلاوین»، کارشناس ارشد امور ایران در شورای آتلانتیک بر این نکته تاکید کرده بود که چیزی به نام جنگ محدود با ایران «وجود خارجی ندارد»، این محاسبه مهمی است که آمریکا باید روزی چند بار آن را مرور کند!
بنابراین ذکر این نکته ضروری است که گزارشهای کارشناسان حوزه دفاعی و امنیتی حاکی از آن است که آمریکا در حالت بسیار شکننده و ضعیفی قرار دارد؛ از اخبار و گزارشها بهویژه طعنههای توییتری ترامپ در خصوص حادثه انفجار سکوی پرتاب ماهواره در سمنان (ادعای ضربه خرابکارانه آمریکا در تأسیسات فضای ایران) و یا حادثه آرامکوی عربستان (منتظریم ببینیم عربستان چه میگوید!) هم میشود فهمید که ترامپ تنها به قمپز درکردن بسنده کرده و اساساً جرئت و جسارت تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی را ندارد. پس چطور میشود که خاتمی از پررنگ شدن تهدید نظامی آمریکا علیه جمهوری اسلامی سخن میگوید؟
آیا خاتمی گوش شنوایی دارد؟
سؤالی که مطرح میشود این است که آیا با باور خاتمی، نامه او به دبیر کل سازمان ملل متحد، در روابط بینالملل و حوزه دیپلماسی تأثیری دارد؟ صریحتر آنکه آیا رئیسجمهور اسبق که اطرافیانشان بارها از او عبور کردهاند و سرنوشتش شکست گفتمان اصلاحات و حصر و ممنوعالتصویری بوده، گوش شنوایی هم دارد؟
طرح «گفتوگوی تمدنها» که بیش از 20 سال پیش مطرح شد، همان زمان به شکست انجامید چه آنکه بعد از آن و بهویژه بعد از آغاز همکاری دولت خاتمی با آمریکا در بحث افغانستان و کنفرانس بن، بوش رئیسجمهور وقت آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را در کنار کره شمالی و رژیم بعث عراق بهعنوان محور شرارت جهانی معرفی کرد! حالا چه شده که خاتمی در نامهای به دبیر کل سازمان ملل دوباره به گفتوگوی تمدنها اشاره کرده و از ائتلاف برای صلح سخن گفته است؟
آیا او منتظر بروندادی خارجی و تأثیری در روابط بینالمللی است؟ خیر. خود او نیز به شکست این طرح اذعان داشته و نوشته است: «ازآنپس خشونت در پی خشونت، جنگ از پس جنگ و آوارگی انسانها و فشار حکومتهای جبار چهره تاریخ را سیاهتر کرد و دیدیم که بر سر آنچه بهار عربی خوانده شد چه آمد. دوباره حکومتهای نظامی و غیر دموکراتیک سر برآوردند و جنگ و خشم و آشوب بهجای امید به آزادی و دموکراسی و پیشرفت نشست و دامنه اشغال و تجاوز گستردهتر و آتش نسلکشی شعلهورتر شد و ...». از طرفی بعد از ولی بااینحال لازم دیده که نامهای با مضمون صلح و صلحطلبی و دوری از جنگ بنویسد!
کدام تهدید نظامی؟
سؤال دیگر آنکه، خاتمی نوشته «ایران با خشونتبارترین تحریمها و محاصرههای اقتصادی روبروست» و «تهدیدهای نظامی آمریکا علیه ایران پررنگتر شده است» حالآنکه اولاً) این تحریمها و تهدیدها 40 سال است که همواره مطرح بوده و هست. ثانیاً) نظام سلطه اتفاقاً بعد از سرنگونی پهپاد غولپیکر آمریکایی توسط سپاه و یا توقیف متقابل «کشتی انگلیسی» و حتی حمله حوثیها به «آرامکو» عربستان، تاکنون جرئت تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی را نداشته و حتی خود ترامپ و پمپئو بارها تأکید کردهاند که خواهان جنگ نیستند! ترامپ نهتنها نتوانست دست به تهدید بزند بلکه از ایران تشکر هم کرد که هواپیماهای سرنشین دار آمریکایی را نزدند! توماس فریدمن، تحلیلگر ارشد دموکرات و مشاور دولت اوباما در مصاحبهای با روزنامه ملیت ترکیه گفته بود: «آمریکا دیگر حتی بهاندازه یکبند انگشت توان مداخله نظامی در خاورمیانه ندارد؛ ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خود را روی آن انداختیم. همه ترکشهای جنگ به ما اصابت کرد.»
چند روز قبل از سرنگونی پهپاد آمریکایی بود که ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در مصاحبه با مجله «تایم» گفته بود: «حضور ما درخاورمیانه از اول اشتباه بود. در افغانستان وقتی من آمدم 16 هزار نیرو داشتیم. الآن 9 هزار نیرو داریم. من نمیخواهم با ایران وارد رویارویی شوم. من دوست دارم از خاورمیانه خارج شویم، ما هرگز نباید در خاورمیانه حضور پیدا میکردیم.»
یا آنکه «چاک شومر»، رئیس دموکراتهای سنا در اولین ساعات اعلام خبر سرنگونی پهپاد آمریکایی تأکید کرده بود که آمریکا صرفاً به پاسخهای سنجیده به ایران فکر میکند. همچنین «ریچارد هاس» رئیسشورای روابط خارجی پیشازاین اذعان کرده بود که رئیسجمهور آمریکا هارتوپورت زیاد میکند اما نهایتاً گزینهای غیر از تحریم اقتصادی نخواهد داشت!
یا مثلاً «باربارا اسلاوین»، کارشناس ارشد امور ایران در شورای آتلانتیک بر این نکته تاکید کرده بود که چیزی به نام جنگ محدود با ایران «وجود خارجی ندارد»، این محاسبه مهمی است که آمریکا باید روزی چند بار آن را مرور کند!
بنابراین ذکر این نکته ضروری است که گزارشهای کارشناسان حوزه دفاعی و امنیتی حاکی از آن است که آمریکا در حالت بسیار شکننده و ضعیفی قرار دارد؛ از اخبار و گزارشها بهویژه طعنههای توییتری ترامپ در خصوص حادثه انفجار سکوی پرتاب ماهواره در سمنان (ادعای ضربه خرابکارانه آمریکا در تأسیسات فضای ایران) و یا حادثه آرامکوی عربستان (منتظریم ببینیم عربستان چه میگوید!) هم میشود فهمید که ترامپ تنها به قمپز درکردن بسنده کرده و اساساً جرئت و جسارت تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی را ندارد. پس چطور میشود که خاتمی از پررنگ شدن تهدید نظامی آمریکا علیه جمهوری اسلامی سخن میگوید؟
افزودن نظر جدید