چه کسی «خاتمی» جریان اصولگرایی خواهد شد؟

اعتماد نوشت:«خاتمی اصولگرایان چه کسی خواهد بود؟» شاید این سوال جدی‌ترین پرسش در مورد جریان اصولگرایی باشد که از علی اکبر ناطق‌نوری معتدل همراه روحانی تا آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی را شامل می‌شود. طیفی گسترده، آنطور که گاهی نشستن بر سر یک سفره یا قرار گرفتن زیر خیمه اعضای این طیف حتی ناممکن به نظر می‌رسد.
هر چقدر هم کنار هم قرار گرفتن طیف‌های مختلف اصولگرا سخت یا ناممکن باشد اما چه کسی است که نداند آنها همواره به خصوص در بحبوحه انتخابات، چراغی به دست در این طیف گسترده به دنبال شیخ یا موکل‌هایی بودند که همه، حتی جوان‌ترها از آن حرف‌شنوی داشته‌باشند.

این امید بعد از انتخابات سال 1396 در اصولگرایان تقویت شد که «خاتمی» جریان اصولگرا را یافته‌اند. کسی که با آمدنش همه چهره‌ها و گروه‌های تاثیرگذار، به توصیه‌ هم شده کنار بکشند تا 16 میلیون رای به صندوق او روانه شود.

«سید ابراهیم رییسی» برای اصولگرایان حکم یوسف گمگشته را داشت که بالاخره پیدا شده‌ تا شیخوخیتی که اغلب آنها به دنبالش هستند، زنده شود. از همین رو سرمایه‌گذاری روی او را آغاز کردند. بعد از تشکیل شورای وحدت اصولگرایان اخبار و شنیده‌ها حاکی از آن بود که اگر جلیلی یا قالیباف هم قهر کنند و در جلسات به هر دلیلی حاضر نشوند، رییسی هست. اما رییسی که در جلسات شورای وحدت اصولگرایان یا نشست‌های جمنا شرکت می‌کرد یک چهره قضایی سابق و صرفا رییس تولیت آستان قدس بود. حضور رییسی در راس یکی از قوای سه‌گانه اما شرایط را هم برای او و هم برای اصولگرایان تغییر داد. مهدی چمران، نایب‌ رییس جبهه مردمی نیروهای انقلاب روز گذشته با اشاره به انتصاب رییسی در سمت ریاست قوه قضاییه تاکید کرد که «طبیعتا به خاطر اینکه او چنین سمتی را پذیرفته است، دیگر در جلسات شورای راهبردی وحدت اصولگرایان حضور پیدا نمی‌کند.» او البته در پاسخ به این سوال فارس که آیا درباره محوریت این شورا بعد از رییسی تصمیمی گرفته شده یا خیر، گفت «تصمیماتی گرفته شده اما هنوز اعلام نشده است.» با رفتن رییسی به قوه قضاییه به نظر می‌رسد اصولگرایان با همان مشکل قدیمی یعنی عدم حضور شخصیت‌محوری در این جریان سیاسی، آن هم در آستانه انتخابات مجلس مواجه خواهند بود. با فرض بر اینکه اعلام عدم حضور رییس قوه قضاییه در شورای وحدت اصولگرایان یک اقدام صرفا رسانه‌ای نباشد و سید ابراهیم رییسی در جایگاه رییس قوه نخواهد ارتباطات و خط‌دهی‌های پشت پرده خود در جریان اصولگرایی را حفظ کند، این پرسش مطرح است که چه کسان دیگری ممکن است جای خالی او را پر کنند.

یکی از گزینه‌ها، احتمالا غلامعلی حدادعادل باشد. او که مدت‌ها است با رای مردم از نمایندگی مجلس فراغت یافته از سال 94 به این سو دغدغه کار تشکیلاتی در جمع اصولگرایان را دارد. او البته در فهرست‌بندی‌های انتخاباتی چندان هم بی‌تاثیر نبوده اما بعید به نظر می‌رسد که او گزینه قابل اجماعی برای اصولگرایان باشد. محمدباقر قالیباف هم گزینه بالقوه‌ای برای پرچم‌داری است. آنچه محوریت قالیباف را کمی دور از ذهن می‌کند تمایل او به پالایش اساسی این جریان با تکیه بر «نواصولگرایی» است که سال گذشته منشور آن هم منتشر شد. آیت‌الله محمد تقی مصباح‌یزدی گرچه در میان جوانان اصولگرا از عده و عده‌ای برخوردار است اما به نظر می‌آید که در میان طیف سنتی این جریان سیاسی جای و جایگاهی نداشته‌باشد. از همین روی جمع شدن گرد مصباح‌یزدی، مخالفت سنتی‌ها و در پی آن انشعاب‌های جدیدی درپی خواهد داشت. گزینه‌ای دیگر که درست همچون آیت‌الله مصباح‌یزدی می‌تواند بر اختلافات دامن بزند و انشعاب‌هایی عمیق ایجاد کند، علی اکبر ناطق‌نوری است؛ اصولگرایی که مدت‌ها است روی خوشی به اصولگرایان نشان نداده اما در صورتی که آنها در مسیر اقناع شیخ نور قرار گیرند، جدایی طیف جوان‌تر و تندتر اصولگرا محتمل خواهد بود.

گزینه‌هایی چون موتلفه‌ای‌ها یا چهره‌هایی چون آیت‌الله محمدعلی موحدی کرمانی هم یا آنقدر مقبولیت سیاسی میان هم‌فکران‌شان ندارند یا پیش از این امتحان خود را پس داده‌اند. بنابراین حضور آنها در راس جبهه اصولگرایی کمی دور از ذهن به نظر می‌رسد. اما در این میان تشکیلات جمنا به عنوان جبهه‌ای تازه‌تاسیس با اهداف بلندمدت، تلاش کرده که بتواند فارغ از ایجاد رابطه مرید و مرادی در یک جریان سیاسی، به شیوه‌ای نوین با تکیه بر جبهه‌ای فراگیر محوریت را در دست بگیرد. جمنا در انتخابات سال 96 توانست رقیب جدی رییسی را کنار زده و وحدت رویه‌ای ایجاد کند اما به محض پایان انتخابات این «همگرایی» که تاحدودی نمایشی به نظر می‌رسید به پایان عمر خود رسید و گلایه‌ها از جمنا نیز رسانه‌ای شد. علاوه بر این همراهی برخی چهره‌های نظامی با این جبهه سیاسی باعث شده تاحدودی مقبولیت کافی بدنه اجتماعی اصولگرایان را نیز نداشته‌باشد.

به هر رو اصولگرایان زمان کافی برای کلید زدن هزارباره پروژه وحدت ندارند و باید به توافقی برسند تا حاصل آن فهرست مشترک برای انتخابات دوره یازدهم مجلس باشد. برای حصول این نتیجه اصولگرایی به یک «خاتمی» راستگرا نیاز دارد.

 

افزودن نظر جدید