کمبود جا داریم پسرم/ طنز

آيدين سيارسريع در قانون نشت:

- بابا؟
+ بله؟
- می‌تونم یه سوال بپرسم؟
+ اگه بازم می‌خوای بپرسی آدما چه جوری بچه دار ميشن نه. 
- راجع به اون نیست.
+ خب بپرس.
- آدما برای چی با هم می‌جنگن؟ 
+ پسرم... بیا بهت بگم آدما چه جوری بچه دار ميشن. 
- ئه بابا! 
+ بابا جان! مگه یه عمر از ما همین سوال رو نمی‌کردی؟ 
- من دیگه از اون مرحله عبور کردم. بابا بگو آدما برای چی می‌جنگن؟
+ خب سخته بابا. یهو سوالاتت رو از زیست شناسی می‌بری تو فاز سیاسی آدم هنگ می‌کنه. 
- بابا بگو دیگه. 
+ ببین پسرم ... هرکس برای چیزی که نداره می‌جنگه.
- اینو کوروش کبیر نگفته بود؟ 
+ نخیر. اینو اولین بار من گفته بودم، کوروش تو فیس بوک با اجازه شیر کرد. 
- نخیرم. کوروش دو هزار و پونصد سال قبل شما زندگی می‌کرد. پس اول اون گفته! 
+ بچه تو این چیزا رو از کجا می‌دونی؟
- تو اینترنت خوندم! 
+ تو بیجا می‌کنی میری تو اینترنت.
- این حرف شما منطقی نیست. الان تو جهان ارتباطات زندگی می‌کنیم. 
+ پس برو از همون اینترنت جونت بپرس جنگ چیه! 
- اگه همه چیو از اینترنت بپرسم در آینده اگه از من پرسیدن از پدرت چی یاد گرفتی چی بگم؟
+ اینم حرفیه ... ببین بعضی آدم‌ها به اون چیزی که دارن قانع نیستن.
- مثلا به چی؟
+ مثلا به کشورشون. میگن این کشوری که ما توش زندگی می‌کنیم کوچیکه، باید بزرگ‌تر بشه. برای همین میرن با یه کشور دیگه می‌جنگن تا کشورشون بزرگ‌تر بشه.  
- چرا؟ مگه جا واسه همه‌شون نیست؟
+ سوالای احمقانه نپرس دیگه! 
- نه ... می‌خوام مثل این دیالوگ معروفا بشه که بچه‌ها سوالای احمقانه می‌پرسن. 
+ خب چی بگم ... جا واسه همه هست. ولی بعضیا دوست دارن جای بقیه رو هم بگیرن. 
- برای چی؟ 
+ برای این که به هدف غایی بشر دست پیدا کنند. 
- هدف غایی بشر چیه؟ 
+ این که ثابت کند که «فقط ما خوبیم». 
- جایزه هم میدن؟ 
+ نه پسرم. 
- ولی من خودم دیدم وقتی جنگ میشه آدما رو می‌فرستن مسافرت شمال. 
+ شمال!؟
- آره. تلویزیون اینایی که تو کشورشون جنگ شده رو نشون می‌داد که دارن تو دریا شنا می‌کنن. 
+ اونجا شمال نیست، دریای مدیترانه ست. 
- خب واسه چی اونجا شنا می‌کنن؟ 
+ قایقشون برمی‌گرده می‌افتن تو آب. 
- چرا؟
+ چون جا نیست پسرم، برای یک خاورمیانه‌ای «جا» سخت پیدا میشه. تو کشورشون جا نیست، تو قایق جا نیست، تو کشورهای دیگه هم جا نیست! 
- کجا جا نیست بابا؟ چی میگی؟
+ خاورمیانه پسرم. کلا مثل این که قدیم جا نبوده، اجدادمون مجبور شدن ما رو بدجا پارک کنن. الانم جرثقیل اومده می‌خواد ما رو با خودش ببره. 
- چرا آخه؟ 
+ چون تو بعضی از این کشورها جنگ داخلی راه افتاده. 
- جنگ داخلی یعنی چی؟   
+ جنگ داخلی یعنی تو یه کشور ملت دو دسته میشن. دسته اول میگن ما باید خودمون برای سرنوشتمون تصمیم بگیریم، دسته دوم میگن شما غلط می‌کنید می‌خواین خودتون تصمیم بگیرین. 
- حق با اولی‌هاست. 
+ ما هم اولش همین فکرو می‌کردیم. ولی یه کم که می‌گذره اینایی که حق باهاشونه یه کارهایی می‌کنن که آدم میگه حیف حق که با ایناست! یعنی آدم یه جوری از حق زده میشه که دلش می‌خواد خودشو به کوسه‌های مدیترانه تقدیم کنه. 
- بابا منم می‌خوام خودم برای سرنوشتم تصمیم بگیرم. 
+ تو غلط می‌کنی پسرم. 
- چرا آخه؟
+ الان دریای مدیترانه موج داره، بذار یه کم آروم که شد بعدش راجع به این موضوع با هم صحبت می‌کنیم. 
- بابا! 
+ بله؟
- بهم شنا یاد میدی؟
+ پسرم جو نگیردت. شنا می‌خوای چی‌کار؟ تا تو بزرگ شی همه جا تبدیل به کویر شده. ولی نگران نباش. به وقتش زیرآبی رفتن تو کویر رو هم بهت یادت میدم.

 

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید