حداد عادل:هیچ‌وقت از حرف زدن با آقای عارف احساس پشیمانی نكرده‌ام/ حاضرم با عارف در مورد اشتراكات اصولگرایی و اصلاح‌طلبی مذاكره كنم

غلامعلی حداد عادل، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با اعتماد به نکات مهمی درباره اشتراكات اصولگرایی و اصلاح‌طلبی، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دلواپس بودن درباره برجام پرداخت.

به گزارش امیدنامه،محورهای این گفت وگو به شرح زیر است:

* اصلا ما (اصولگرایان و اصلاح طلبان) در چیزی با هم اشتراك داریم؟ ممكن است كسی به این سوال، جواب كاملاً منفی بدهد و بگوید هیچ امری بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان مشترك نیست. ولی اگر قدری فكر كنیم می‌بینیم كه این پاسخ، پاسخ دقیق و درستی نیست. منتها ما عادت به غوطه‌ور بودن در اختلافات داشته‌ایم و به همین دلیل هیچگاه از اشتراكات حرف نزده‌ایم. 

*من پیش خودم فكر كردم كه شاید بشود، صحبت از برخی اشتراكات كرد. مثلا اینكه همه ما مدعی هستیم كه چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا به «خانواده انقلاب اسلامی» تعلق داریم. یعنی در این امر اشتراك داریم كه هر دو تعلق‌خاطر به این انقلاب داریم و اصلا متعلق به این انقلاب هستیم و این مسلما یكی از اشتراكات ما است. شاید ریشه اشتراكات دیگرمان هم باشد. 

*یك اشتراك دیگر ما باید این باشد كه همه به استقلال كشور معتقدیم. یعنی چه اصولگرا باشیم و چه اصلاح‌طلب هیچ كدام‌مان نباید خلاف استقلال كشور قدمی‌برداریم و آرمانی داشته باشیم. مسلما استقلال كشور جزو آرمان‌های ما است. یكی دیگر از آرمان‌های مشترك بین ما باید آزادی باشد. یعنی از انگیزه‌های ما در انقلاب اسلامی دست یافتن به آزادی است. 

*اصل دیگری كه به آن معتقدیم جمهوری اسلامی یا همان حكومت دینی است كه در واقع این آرمان امام(ره) است و همگی باید بگوییم كه یك امر مشترك بین جریانات مختلف سیاسی متعلق به انقلاب و و فاداری به آرمان‌های امام خمینی(ره) است كه در راس آن آرمان‌ها، اصل خود ولایت فقیه است كه به معنی تبعیت از ولی‌فقیه امروز نیز هست. 

*در یك كلام تمام مواردی كه می‌گویم همان مسائلی است كه در قانون اساسی آمده است و می‌بینیم كه ما وجه اشتراك كمی نداریم. یعنی وقتی ما قبول كردیم كه در این میدان با هم مسابقه بدهیم لابد قواعد بازی در این میدان را پذیرفته‌ایم و اساس این قواعد قانون اساسی است كه ما در اعتقاد به آن مشتركیم. اگر از این منظر به مسائل نگاه كنیم شاید راحت‌تر بتوانیم باهم حرف بزنیم و اگر قدری فضا را آرام‌تر و منطقی‌تر كنیم شاید بتوانیم بفهمیم كه چه می‌گوییم و چه می‌خواهیم. باید بتوانیم با علاقه به حرف طرف مقابل گوش كنیم و حرف خودمان را در چارچوب همین اشتراكات به طرف مقابل‌مان منتقل كنیم. اگر با این نگاه قدری فضا را تلطیف و تعدیل كنیم در آن صورت به یك بلوغ سیاسی می‌رسیم كه با حفظ اختلاف‌نظر آن چارچوب‌ها و اشتراكات را حفظ می‌كنیم و مبنای گفت و شنود قرار می‌دهیم. این نكته‌ای است كه مختصری هم در آن موفق بوده‌ایم اما هنوز راه درازی برای رسیدن به این بلوغ سیاسی پس از چهار دهه داریم.

* در انتخابات ٩٢ كه منجر به روی كار آمدن آقای روحانی شد ما از اول تشخیص‌مان این بود كه اگر نامزدهای متعدد داشته باشیم احتمال شكست وجود دارد. با توجه به شرایط كلی كشور هم این تشخیص را داشتیم. به همین جهت هم بود كه ما سراغ ائتلاف سه‌گانه رفتیم. غرض ما از آن ائتلاف این بود كه در نهایت نامزدهای متعدد از جانب اصولگرایان وارد صحنه نشوند. در عمل این اتفاق نیفتاد و آرای اصولگرایان تقسیم شد و با یك اختلاف لب مرزی هفت‌دهم درصد آقای روحانی بیش از ٥٠ درصد را آورد و رییس‌جمهور شد.

* حداد عادل در پاسخ به این سئوال که شما تنها نامزدی بودید كه در آن انتخابات به عنوان یك كاندیدای اصولگرا از ماندن در عرصه رقابت انصراف دادید. تلاشی هم برای كنار كشیدن سایر نامزدهای اصولگرا كردید؟ حرف‌هایی وجود داشت كه كاندیداهای اصولگرا حتی به تلاش‌های بزرگان اصولگرا مثل مرحوم مهدوی‌كنی پاسخ منفی داده بودند. شما تلاشی كردید؟ خیلی زیاد. من تلاش زیادی كردم. البته تنها كسی نبودم كه برای دستیابی به وحدت تلاش می‌كرد چون بدیهی بود كه وقتی رای بین چند كاندیدای اصولگرا تقسیم شود احتمال شكست وجود دارد.

*حداد عادل در پاسخ به سئوال دیگری مبنی بر اینکه وقتی از كنار رفتن كاندیداهای اصولگرا ناامید شدید احتمال پیروزی آقای روحانی را دادید؟ گفت: بله، این احتمال وجود داشت و به همین جهت هم بود كه بعد از كنار رفتن از عرصه انتخابات تلاش كردم سایرین را قانع كنم اما سعی‌ام به جایی نرسید. نتیجه‌اش را هم كه دیدید. در مجلس اخیر هم ما نمی‌توانیم بگوییم كه در این مجلس اصولگرایان در مقیاس كل كشور در انتخابات شكست خوردند. شاید در اوایل تشكیل مجلس برخی گمانه‌زنی‌ها و برخی تیترهای روزنامه‌ها این گونه القا می‌كرد كه اصولگرایان شكست خوردند اما ملاحظه می‌كنید اصولگرایان در مجلس حضور خوبی دارند. 

* اتفاقاتی كه افتاده و رای‌گیری‌هایی كه در این دو ماهه اخیر شده نشان نمی‌دهد كه انتخابات مجلس دهم «شكست اصولگرایان» در انتخابات بوده باشد. اگرچه در تهران این روشن است كه از فهرست سی‌نفره ما هیچ كس وارد مجلس نشد ولی در عین حال ما یك تجربه خوبی در همین انتخابات مجلس داشتیم و آن این بود كه با وجود اینكه موفق نشدیم وارد مجلس شویم موفق شدیم اردوگاه اصولگرایی را در شورای ائتلاف اصولگرایان با هم متحد و به یك فهرست واحد برسیم. 

* من توجه شما را به این واقعیت جلب می‌كنم كه در آرای تهران، نفر اول تا سی‌ام به فهرست امید تعلق داشت اما از نفر سی و یك تا شصتم فهرست ما بود و نفر شصت و یكم در حدود یك دهم نفر شصتم رای آورده بود. این نشان می‌دهد كه آرایش دو حریف آرایش قوی بوده است و آن وحدتی كه ما ایجاد كردیم اگرچه به پیروزی مورد نظر ما نینجامید تاثیر خودش را نشان داد. 

* ما امروز در اردوگاه جریان اصولگرایی مثل هر تیمی كه در هر مسابقه شركت كرده درصدد شناخت نقطه‌های قوت و ضعف خودمان هستیم. مثل دو تیم فوتبال معروف كه یك شهرآوردی را برگزار كرده‌اند و حالا یكی پیروز شده و یكی بازی را به اصطلاح واگذار كرده است. طبیعی است كه پس از مسابقه، مربیان و بازیگران بنشینند و بپرسند كه ضعف و قوت‌شان در چه بوده است.

* امروز اصولگرایان با تصدیق اهمیت وحدتی كه به دست آورده‌اند و با تاكید بر حفظ آن وحدت درصدد هستند كه بدانند ضعف‌های‌شان در انتخابات مجلس چه بوده تا بتوانند این ضعف‌ها را تا آنجا كه می‌توانند برای انتخابات آینده جبران كنند.

*در عالم سیاست و مسائل اجتماعی همیشه موفقیت‌ها نسبی است. یعنی وقتی می‌گوییم كه در وحدت موفق شدیم منظورمان این نیست كه دیگر هیچ اصولگرای ناراضی وجود نداشته است. مسلماً چند نفر بودند كه در فهرست ما نبودند و رفتند خودشان به صورت منفرد نامزد شدند. مثلا ما نتوانستیم آقای لاریجانی را به عنوان یك عضو فعال این شورای ائتلاف داخل كنیم.

* ما كه مایل بودیم (علی لاریجانی) حضور داشته باشند، منتها ایشان متوسل به این عذر می‌شد كه من به عنوان رییس قوه خوب است كه فاصله‌ام را با جریانات مختلف حفظ كنم و بر همین اساس در قم اعلام كرد كه به صورت مستقل وارد انتخابات می‌شوم.

* اگر بخواهیم انتخابات اخیر را تجزیه و تحلیل كنیم می‌توانیم به گله‌مندی‌هایی كه اصلاح‌طلبان بعد از شروع مجلس از اعضای فهرست خودشان داشتند نیز اشاره كنیم كه خودتان می‌دانید چه بد و بیراه‌هایی به آنها گفته شد كه اینها آمدند و میثاق امضا كردند اما رفتند و چنین و چنان كردند. این گونه مسائل همیشه اتفاق می‌افتد.

* نظر من این است كه در این انتخابات (مجلس دهم) چهره‌ها تعیین‌كننده نبودند. یعنی شما از من حدادعادل كه در عالم سیاست است، بپرسید از این ٣٠ نفری كه در انتخابات مجلس دهم از تهران وارد مجلس شده‌اند چند نفر را می‌شناسید، بنده فكر نمی‌كنم بیشتر از پنج یا شش نفر را بشناسم. اگر در خیابان هم ببینم‌شان تشخیص‌شان نمی‌دهم. حالا ببینید بقیه مردم وضع‌شان چگونه است. 

* به محله‌های شمال شهر كه بیشتر به فهرست امید رای دادند بروید و تصویر نمایندگان مجلس را نشان آنها بدهید. ببینید چند نفر از نمایندگانشان را تشخیص می‌دهند. شاید این مساله تا حدی برای اصولگرایان هم باشد اما نه به این شدت. اینگونه نیست كه مردم نشسته باشند و شخصیت‌های لیست‌ها را سبك و سنگین بكنند كه فلان خانم ٣٠ ساله كه تا به حال هیچ جا حضور نداشته است نسبت به فلان آقای ٧٠ ساله كه ٤٠ سال است در عالم سیاست حضور دارد بهتر است. چنین اتفاقی در انتخابات نیفتاد. در انتخابات یك فضایی ایجاد شد و شعارهایی مطرح شد كه در جایی مثل تهران نظر اكثریت به یك شعار بیشتر جلب شد. می‌خواهم بگویم كه اعتقاد ندارم كه در انتخابات اخیر مجلس، شخصیت‌ها تعیین‌كننده بودند، بلكه فضا موثر بود.

* حداد عادل در پاسخ به این سئوال که چرا فضای انتخابات مجلس به نفع اصولگرایان تغییر نكرد؟ گفت: من دو عامل را موثر می‌دانم. اولا دو گفتمان در این دو جریان وجود داشت. اگر موضوع برجام را مورد توجه قرار دهیم، جریان اصلاح‌طلب برجام را مایه «امید» می‌دانست و اسم فهرستش را امید گذاشت یعنی به مردم گفت كه ما با این مذاكرات به شما امید می‌دهیم تا مشكلات حل شود. با همین شعار هم بود كه آقای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری توانست خودش را بالا بكشد. چرا كه اوایل رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری، آقای روحانی آنقدر رای نداشت اما ایشان وعده حل مشكلات را داد و امیدواری ایجاد كرد. در واقع روح شعارهای جریان اصلاح‌طلب امیدوار كردن مردم به نتایج برجام بود. 

* در طرف اصولگرایان نسبت به آنچه ممكن است در برجام اتفاق بیفتد نگرانی وجود داشت و من در مقام این نیستم كه بگویم كسی سوء‌نیت داشت یا نداشت و نمی‌خواهم داوری اخلاقی كنم ولی آنچه واقعیت داشت این بود كه یك عده به نتایج برجام خوشبین بودند و عده‌ای دیگر نگران. اینهایی كه نگران بودند و بنده هم جزو آنان بودم با شعار «ما دلواپسیم» این نگرانی خودشان را ابراز كردند و طرف مقابل هم سعی كرد این دلواپسی را تا جایی كه ممكن است منفی جلوه دهد. یك عده در این قصه برجام به مردم می‌گفتند: «ما نگرانیم» و عده‌ای می‌گفتند: «ما امیدواریم». بیشتر مردم ترجیح دادند كه بروند و جانب آنهایی را كه امید می‌دادند بگیرند و ببینند چه اتفاقی می‌افتد. به نظر من هم كار قابل فهمی بود. امروز كه چند ماه از انتخابات گذشته است مردم بهتر می‌توانند داوری كنند كه حق با امیدواران بوده یا دلواپسان.

* من واقعا معتقدم اینكه یك عده‌ای واقعا نگران بودند كه در این قضیه برجام سر ملت ایران كلاه برود نگرانی بجایی بود. حالا هم همین اتفاق افتاده است. صحبت‌های یازدهم مردادماه مقام معظم رهبری هم همین را نشان می‌دهد. ایشان از روز اول با مذاكره موافق بودند و گفتند بروید مذاكره كنید ولی از همان روز اول می‌گفتند: «مراقب باشید» و در این سخنرانی اخیر صریح گفتند كه امریكا چیزهایی را كه می‌خواسته از ما گرفته و چیزهایی را كه قرار بوده به ما بدهد نداده است. 

* من امروز عقیده دارم كه در قضیه برجام دلواپس‌تر از همه دلواپسان خود آقای روحانی است. اگرچه ایشان همچنان در سخنرانی‌ها بر اصل موفقیت برجام تاكید می‌كند اما وقتی كه مذاكره‌كننده ارشدی مثل آقای عراقچی به تلویزیون می‌آید و برخلاف همیشه كه سعی می‌كرده امید ببخشد می‌گوید كه تحریم‌ها روی كاغذ برداشته شده اما در عمل برطرف نشده است، نشان می‌دهد كه آنها كه نگران بودند حق داشتند اما این حق در فضای انتخابات گم شده بود. در آن شرایط خیلی‌ها دوست نداشتند چنین احتمالی بدهند. توده و عامه مردم هم می‌خواهند مسائل حل شود. خود ما هم دلمان می‌خواهد كه مسائل حل شود ولی شما امروز شرایط را می‌بینید. 

* آیا وقت آن فرا نرسیده است كه ما و اصلاح‌طلبان بنشینیم و مشتركا به درك واحدی در مورد رفتار امریكا در همین قضیه برجام برسیم؟ به نظر من چنین سوالی جا دارد و هیچ نباید از این سوالی كه طرح می‌كنم استشمام لجبازی و بدرفتاری سیاسی كرد. 

* من سوال می‌كنم كه یك كدخدایی وارد شده و پنج به علاوه یكی را سامان داده، در ژنو چندین روز مذاكرات سنگین انجام شده و در دنیا چنین توافقی را «پیروزی سیاسی جهانی» تلقی كردند و گفتند ما توانستیم با قدرت سیاست‌ورزی از بروز خشونت جلوگیری كنیم و همه امیدوار بودند این گونه شود. اما بعد می‌بینید كه دایم چوب لای چرخ برجام می‌گذارند و می‌گویند كه فلان رفتار شما با روح برجام مغایرت دارد. آیا تا حالا شنیده‌اید كه در دعاوی حقوقی كسی بحث از روح یك قرارداد كند؟ اصلا روح قرارداد یعنی چه؟ قرارداد یك نص و متنی دارد و بر اساس آن حكم می‌كنند وگرنه هر كسی می‌تواند یك قرارداد را با توسل به روح آن نقض یا به سود خود تفسیر كند.

*من در آخرین نطقم كه روزنامه‌ها خصوصا روزنامه‌های اصلاح‌طلب از آن با عنوان «خداحافظی از مجلس» یاد كردند حرفم به مجلس آینده همین بود و گفتم كه همه كسانی كه در مجلس آینده حضور دارند بیایند به جای بگومگوهای بی‌حاصل سعی كنند مسائل واقعی كشور را بشناسند و راه‌حل عرضه كنند. من همانجا «اصلاح‌طلبان مجلس دهم» را مخاطب قرار دادم و گفتم كه مطمئن باشید اگر برای حل مشكلات كشور راه‌حل كارشناسی داشته باشید من به عنوان یك اصولگرا از جانب بقیه نمایندگان اصولگرا كه در مجلس دهم حضور دارند، قول می‌دهم كه آنها با شما همكاری كنند. فكر می‌كنم باید به این سمت برویم. ما با دولتی مثل امریكا روبه‌رو هستیم كه خلف وعده می‌كند و هر روز به یك بهانه‌ای چوب لای چرخ ما می‌گذارد. حرف من این است اگر ما بر سر استقلال با هم اشتراك نظر داریم امروز باید دوش به دوش هم و دست در دست هم مقابل امریكا بایستیم.

* من فضای مجلس نهم را فضای چوب لای چرخ دولت نمی‌دانم. این را نه برای خوشایند شما بلكه به عنوان واقعیتی كه حس می‌كردم می‌گویم. ممكن است در هر مجلسی چند نفر هم باشند كه لحن‌شان تند باشد یا ادبیات‌شان را نپسندیم، ولی رای مجلس كه رای آن چند نفر نیست. آن چند نفر هم ممكن است اصولگرا باشند یا اصلاح‌طلب. واقعا در مجلس نهم بنا بر این نبود كه با دولت آقای روحانی مخالفت دایمی و بی‌دلیل باشد. شما همان رای اول مجلس به كابینه آقای روحانی را ببینید. آقای طیب‌نیا بالاترین رای را شاید در تاریخ رای اعتمادها به دست آورد. با اینكه آقای طیب‌نیا اصولگرا هم نبود كه بگوییم به جریان ما تعلق داشت. پیشنهاد آقای روحانی بود. مجلس نشان داد كه نمی‌خواهد دولت را فلج كند. یا همراهی‌های مجلس نهم با وزیر بهداشت یا سایر وزرا. حتی سوال‌ها و استیضاح‌هایی كه در مجلس نهم از وزرای دولت آقای روحانی شد به صورت آماری بیشتر از سوال‌ها و استیضاح‌های دولت احمدی‌نژاد نبود. یعنی واقعا مجلس نهم بنای این را نداشت كه بی‌دلیل با آقای روحانی مخالفت كند.

* ما در برجام به مردم امید دادیم اما امروز امریكا در حال گذاشتن دست سعودی در دست اسراییل و گذاشتن دست هر دو در دست منافقان است و فرانسه هم كه خیلی زودتر از بقیه وزیر خارجه‌اش به ایران آمد اجازه برگزاری چنین كنفرانسی را می‌دهد. همه ما به عنوان كسانی كه در استقلال كشور وحدت نظر داریم باید اینجا یك حرف بزنیم. ممكن است ما به عنوان اصولگرا و شما به عنوان اصلاح‌طلب در روش اداره بخشی از كشور اختلاف نظر داشته باشیم كه این طبیعی است اما در این‌گونه جاها كه نباید اختلاف داشته باشیم.

* یك سوال دیگر. الان می‌بینیم كه رییس سازمان سیا اظهارنظر می‌كند كه ما با روحانی بهتر می‌توانیم كار كنیم و انتخابات آینده ایران را به دقت رصد می‌كنیم. من سوال می‌كنم كه آیا ما انقلاب كردیم كه امریكایی‌ها به خودشان اجازه دهند در انتخابات ایران دخالت كنند. آیا اصلاح‌طلبان این حرف رییس سازمان سیا را توهین به خودشان تلقی نمی‌كنند؟ این خیلی حرف سنگینی است و ما باید به عنوان یك ایرانی مسلمان وفادار به انقلاب به میدان بیاییم و بگوییم كه ملت ایران ٣٧ سال پیش انقلاب كرد كه شما از امریكا ننشینید انتخابات ما را مدیریت كنید. اگر غیرت خودمان را در این‌گونه مسائل مشترك مبنایی نشان دهیم باور كنید فضا برای حل خیلی از اختلافات هموار می‌شود. این نگاه می‌تواند ما را به یكدیگر نزدیك‌تركند.

* می‌خواهم یك نصیحت و درخواستی از عقلای اصلاح‌طلب داشته باشم و آن این است كه قدری فضای گفتمانی و رسانه‌ای منسوب به اصلاح‌طلبان را به خصوص در فضای مجازی مهار كنند. 

* من انتظارم از جریان اصلاحات این است كه جلوی این بی‌اخلاقی‌ها و بداخلاقی‌ها گرفته شود. این روش‌ها ممكن است یك پیروزی زودگذری برای یك جریان سیاسی داشته باشد ولی برای ملت شكست است. حتی اگر ما اصولگرایان هم برای جناح رقیب‌مان چنین كاری بكنیم بازهم بد است. این گونه رفتارها چه اصلاح‌طلبان بخواهند و چه نخواهند به پای اصلاح‌طلبی نوشته می‌شود و باید همگی ما سعی كنیم به جای اینكه در این بحث‌های بچه‌گانه بیفتیم سراغ مسائل استقلال كشور برویم. 

* دیدم كه یك خانم عرب خطاب به سعودی‌ها گفته بود كه شماها كه به زنان اجازه رانندگی نمی‌دهید می‌خواهید به مریم رجوی كمك كنید كه یك زن رهبر ایران بشود؟ یعنی ببینید كه خارجی در حال دفاع كردن از ما است. ما و شما كه سزاوارتریم به دست به دست هم دادن و چنین رفتارهایی را محكوم كردن. اینها می‌تواند اشتراك و وحدت ایجاد كند.

* من اگر بخواهم یك فهرستی از تهمت‌هایی كه از فتنه ٨٨ تا امروز در همین فضای رسانه‌ای و مجازی به شخص خود من وارد شده عرضه كنم، حیرت می‌كنید. اتفاقا این روزها در نظر دارم كه یك چیزی در این باب بنویسم چراكه تصور می‌كنم سكوت من باعث می‌شود كه بعضی از مردم هم بعضی از حرف‌ها را باور كنند. در مورد فهرست انگلیسی دوتا حرف بود. یكی اینكه ما دخالت انگلستان را محكوم كردیم كه بی‌بی سی بیاید و مردم را تشویق كند كه به این فهرست رای بدهند. این كار درستی هم بود كه به انگلیس بفهمانیم حق دخالت در انتخابات ما را ندارد. اما اگر كسی آمد و گفت فلان شخصیتی كه در این فهرست است انگلیسی است این به نظرم حرف نابجایی بود. ما نامزد انگلیسی نداشتیم ولی انگلیس ممكن است محاسباتی داشته باشد و طمع كند كه ما باید آن را بكوبیم. انگلیسی را كه هیچ‌وقت حسن نیت نداشته است چرا باید قبول داشته باشیم؟ اصلاح‌طلب و اصولگرا باید در مقابل دخالت انگلیس می‌ایستادند و می‌گفتند كه این همه از جوانان كشور به شهادت رسیدند كه كسی در سرنوشت‌مان دخالت نكند. آن وقت تو بعد از ٣٧ سال اینجا نشسته‌ای و می‌خواهی انتخابات ما را مدیریت كنی؟ شاید جوانان نمی‌دانند كه ما با توجه به شرایطی كه پیش از انقلاب داشته‌ایم حالا چه لذتی از استقلالی كه داریم، می‌بریم. 

* حداد عادل در پاسخ به این سئوال که شما خودتان پیشقدم انجام این مذاكره با اصلاح‌طلبان می‌شوید؟ گفت: همین كار را می‌كنم.

* همین آقای عارف؛ سال‌هاست در مجمع تشخیص مصلحت صندلی‌های‌مان كنار یكدیگر است. به عنوان دو دانشگاهی كه به دو جریان رقیب یكدیگر تعلق داریم با هم همیشه منطقی صحبت می‌كنیم، هیچ‌وقت با هم بحث تلخی نداشته‌ایم و هیچ‌وقت هم نازك‌تر از گل به یكدیگر نگفته‌ایم. اختلاف نظری هم اگر بوده نظرات‌مان را گفته‌ایم. حتی گاهی اوقات من فكر كرده‌ام كه حرف ایشان چقدر می‌تواند روی تصحیح نظر من تاثیر بگذارد یا ایشان هم همین‌طور. من كاملا این كار را ممكن می‌دانم. به این درجه از ناامیدی نرسیده‌ایم كه بگوییم دیگر هیچ اصلاح‌طلبی نتواند با هیچ اصولگرایی بنشیند و حرف بزند. من هیچ‌وقت از حرف زدن با آقای عارف احساس پشیمانی نكرده‌ام.

* در گرماگرم فضای تبلیغاتی انتخاباتی یك حالتی است كه همه در حالت دویدن هستند و شرایطی است كه با امروزی كه ما در محیط آرامی نشسته‌ایم و با هم صحبت می‌كنیم فرق دارد. در مورد آقای هاشمی باید بگویم كه هیچ‌وقت به ایشان در تمام این سال‌هایی كه در عرصه سیاست حضور داشتم بی‌احترامی نكرده‌ام اما ما انتظاراتی از آقای هاشمی داریم كه برآورده 
نشدن آنها باعث شده به صورت جدی گله‌مند باشیم. 

* امروز كه دختر آقای هاشمی با حكومت دینی ابراز مخالفت می‌كند، ما از آقای هاشمی كه برای استقرار حكومت دینی زندان‌های شاه را تحمل كرده انتظار داریم بیاید و موضع بگیرد. ما چنین مشكلاتی هم داریم و اگر بخواهیم وارد شویم باید همه اطراف و جوانب مساله را مورد بحث قرار دهیم. اینجا اما فرصتی است كه من به عنوان یك شهروند و یك برادر كوچك‌تر بگویم كه از آقای هاشمی انتظار دارم كه در این‌گونه قضایا بیاید و مردمی را كه برای برپایی حكومت دینی كوشیده‌اند امیدوار كند و اجازه ندهد نزدیك‌ترین افراد به ایشان مهم‌ترین آرمان انقلاب را مخدوش كنند.

* اصولگرایان در حال حاضر در تدارك دستیابی به سازوكاری برای رسیدن به وحدت در مورد انتخابات ریاست‌جمهوری آینده هستند و قبل از اینكه این سازوكار شكل نهایی بگیرد همه اظهارنظرها شخصی است. حالا چه له و چه علیه یك فرد. هنوز آن ائتلاف اصولگرایان به یك جمع‌بندی نه در مورد آقای روحانی و نه در مورد آقای احمدی‌نژاد و نه در مورد هیچ شخص دیگری نرسیده است. این را آیت‌الله موحدی كرمانی هم مطرح كردند و واقعیت دارد. ولی اصولگرایان مصمم هستند كه در انتخابات آینده حضور موثر داشته باشند كه این لازمه حیات سیاسی هر جریان سیاسی است و به سود كشور است كه رقابت واقعی وجود داشته باشد. 

* یك واقعیت دیگر هم وجود دارد و آن اینكه پیش‌بینی انتخابات سال ٩٦ در تاریخی مثل ١٢ مرداد ٩٥ كار دشواری است. برای بنده كه مدعی هستم شمی در پیش‌بینی نتایج هم دارم هیچ‌وقت به اندازه امروز، پیش‌بینی نتیجه انتخاباتی برایم دشوار نبوده است.

* واقعا نمی‌دانم نتیجه انتخابات ٩٦ چه خواهد شد. یعنی به عوامل متعددی بستگی دارد. یكی عملكرد خود آقای روحانی است. اگر آقای روحانی در همین قضیه فیش‌های حقوقی می‌آمد و خیلی قاطع و شفاف خود پرچمدار مقابله با این اتفاقات می‌شد به نظرم یك برد بود. هم برای دولت، هم برای كشور و هم برای جریان اصولگرایی كه از این اقدام آقای روحانی حمایت كند. این یك نمونه است. یا اگر مثلا در غلبه بر این ركود و جلوگیری از ارتباط دادن همه امور به امریكا یا جلوگیری از قاچاق، دولت با اقتدار عمل كند در انتخابات آینده اثر می‌گذارد. اما متاسفانه ما چنین چیزی نمی‌بینیم. 

* بنده مشكل دولت آقای روحانی را نداشتن اقتدار در عمل می‌بینم. این محترمانه‌ترین لفظی است كه می‌توانم برای بیان مقصود خودم به كار ببرم. 

* یكی دیگر از عوامل موثر هم این است كه آیا ما اصولگرایان به وحدت برسیم یا نه. نمی‌شود این را پیش‌بینی كرد اما ما تلاش‌مان را می‌كنیم. در این میان حتی جریان مقابل هم ممكن است به وحدت نرسد. در طرف اصلاح‌طلبان هم گاهی زمزمه‌هایی تحت عنوان عبور از روحانی می‌شنویم.

* یك نكته‌ای كه هست این است كه غیر از وحدت، قدری مدیریت در كار انتخابات موثر است. یعنی ما یكی از تحلیل‌های‌مان در نتیجه‌ای كه در تهران گرفتیم این است كه دیر به وحدت رسیدیم و فرصت برای سازماندهی به تبلیغات و استفاده از تمام ظرفیت بالقوه‌ای كه داشتیم پیدا نكردیم. اگر بتوانیم این را در انتخابات ریاست‌جمهوری جبران كنیم ممكن است نتیجه دیگری بگیریم. به همین دلیل می‌گویم علل مختلفی در كار است و واقعا از حالا انتخابات سال ٩٦ برای من غیرقابل پیش‌بینی است و حوادثی ممكن است اتفاق بیفتد كه در آرای مردم تاثیر بگذارد.

* روش سیاسی من با روش آقای لاریجانی فرق دارد، اما طرح انتقادات را در شرایط فعلی سودمند نمی‌دانم.

دیدگاه‌ها

اقای حداد خدا عمرش بده همیشه یه جوری حرف میزنه یه جور دیگه عمل میکنه.ایشون معاون وزیر دولت هاشمی بود بعد در سال84 وقتی هاشمی رای نیاورد گفت که مردم به فساد رای ندادند.یاللعجب.

افزودن نظر جدید