تحلیل عملکرد دولت در حوزه آموزش عالی در گفت‌وگو با دکتر جعفر توفیقی:

شاهد رکود فعالیت‌های دانشجویی هستیم /دولت به تنهایی در امور دانشگاهیان تصمیم‌گیر نیست/نباید دانشگاه تبدیل به محیطی خشن شود/نسبت به دانشجویان ستاره‌دار نقش حمایتی داشتم

 در حالی که دانشجویان به بهترشدن وضعیت دانشگاه‌ها اذعان دارند، این طور به نظر می‌رسد که برخی فعالین حوزه دانشگاه از شرایط فعلی تا حدی راضی نیستند به ویژه از امنیتی کردن فضای دانشگاه و عدم وجود زمینه‌های لازم برای همه گروه‌ها و تفکرات، ضمن این‌که از نبود انجمن اتحادیه اسلامی هم انتقاد می‌کنند. اما فضای دانشگاه‌ها و آموزش عالی کشور با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، چه تغییراتی در فضای دانشجویی رخ داد و آیا این تغییرات محسوس بوده و مثبت ارزیابی می‌شوند یا خیر؟

مسائل دیگری هم مطرح می‌شوند؛ این‌که به نظر می‌رسد نسل جدید دانشجویان، نسبت به دوره‌های گذشته، میزان احضارشان به کمیته انضباطی بسیارا کم شده و شاید اصلاً دانشجویان ندانند کمیته انضباطی چیست و چه کاری قرار است در دانشگاه انجام دهد.شاید این درست نباشد اما روزگاری، آن‌چه نشان می‌داد دانشجویان از فعالیت بالایی برخوردارند، میزان بالای احضار آن‌ها بود و شاید کمتر احضار شدن آن‌ها را نه به دلیل بازتر شدن فضای دانشگاه که به علت فعالیت کمتر دانشجویان بتوان ارزیابی کرد.به نظر می‌رسد ضمن این‌که بخشی از حاکمیت نمی‌خواهد فضای دانشگاه سیاسی شود، مثل این‌که خود دانشجوها هم تمایلی به فعالیت‌های دانشجویی و سیاسی ندارند.اما زمانی‌که قرار است نگاهی به تغییرات و ظرفیت‌های ایجادشده در بحث آموزش عالی بیاندازیم، ناخودآگاه، بحث دانشجویان ستاره‌دار یا دانشجویان زندانی هم مطرح می‌شود. با روی کارآمدن دولت روحانی تعداد بالایی از بچه‌های ستاره‌دار به تحصیل بازگشتند؛ حال یک‌سری باید از نو کنکور می‌دانند اما به طور کلی فضای مثبتی در این زمینه به وجود آمد اما تعدادی که در وقایع سال 88 زندانی شده بودند بعد از آزادشدن به دلیل محرومیت آموزشی و عدم حضورشان، نتوانستند ادامه تحصیل بدهند. به نظر می‌رسد این محرومیت آموزشی برای آن‌ها قوانین و شرایطش سخت‌تر است نسبت به کسانی که به برای نمونه به دلیل بیماری نتوانسته‌اند ادامه تحصیل بدهند.

مشاور عالی سابق وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران، اما معتقد است که همه این شرایط در دشت دولت نیست؛ جعفر توفیقی می‌گوید که «دولت به تنهایی در امور دانشگاهیان تصمیم‌گیر نیست و برخی امورهستند که مانع رسیدن به اهداف تعریف‌شده می‌شوند.»

دکتر جعفر توفیقی که سابقه طولانی در حوزه آموزش عالی دارد در آغاز کار دولت حسن روحانی شصت و هفت روز، سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی ایران بود. این استاد دانشگاه و سیاستمدار اصلاح‌طلب همچنین در دولت دوم سید محمد خاتمی پس از مصطفی معین، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری بوده است.

متن گفت‌وگوی «امید ایرانیان» با جعفر توفیقی را در ادامه می‌خوانید:

-اگر بخواهیم شمایی کلی از وضعیت آموزش عالی در دولت آقای روحانی را ترسیم کنیم، دانشگاه نسبت به دولت گذشته چه تغییراتی را شاهد بوده؟

آقای روحانی پس از انتخاب در خرداد 92، مواضع خوبی در حوزه دانشگاه‌ها داشت و کماکان این مواضع را حفظ کرده است؛ ایشان نسبت به دانشگاه، دانشگاهیان، فضای امنیتی دیدگاه‌ها و مواضع خود را حفظ کرده‌اند؛ این‌که فضای دانشگاه‌ها نباید امنیتی باشد؛ نباید حراستی باشد؛ باید دانشگاه‌ها از تنوع در عقاید و گرایش‌های سیاسی برخوردار باشد؛ آزادی بیان و عقیده و مسائل این‌چنینی مواردی است آقای روحانی هم در کوران تبلیغات انتخاباتی‌شان گفته بودند توجه دانشگاهیان را جلب کرد و به عقیده من یکی از پایگاه‌های جلب رأی آقای روحانی دانشگاهیان بودند و بنا بر مواضع ایشان نسبت به مسائل مربوط به خودشان و این‌که طیف‌های وسیع‌تر و متنوع‌تری از تشکل‌های دانشجویی در دانشگاه حضور داشته باشند که باعث استقبال از حضور ایشان شد.

بعد از شروع دولت هم ایشان این مسیر را ادامه دادند و با وزرایی که به مجلس معرفی کردند تا حد زیادی نشان دادند که دیدگاه‌هایشان چیست به این دلیل که اغلب کسانی‌که به عنوان وزیر علوم معرفی کردند سابقه این قبیل فعالیت‌ها را داشته و هم‌خوانی زیادی با فضای دانشگاه داشتند و این خودش پیام خوبی به جامعه دانشگاهی بود و انتظارات دانشگاهیان را افزایش داد چراکه از نوع افرادی که معرفی می‌شدند، دانشگاهیان متوجه می‌شدند آقای روحانی نسبت به دانشگاهیان چگونه می‌اندیشد که البته مواردی را که معرفی کردند گرفتاردرگیری‌ها و حذف‌هایی از سوی مجلس شدند اما در مجموع ارزیابی من مثبت است به این معنا که من اعتقاد دارم که شیب مثبتی در ارتباط با حاکمیت فضای مثبت در دانشگاه‌ها و در تشکل‌های دانشجویی طی شده است.

اما برای این‌که ما چیزی را ارزیابی کنیم باید هر دو وضعیت مبداء و مقصد را در نظر بگیریم؛ نسبت به وضعیت مبداء یعنی آن‌چه ما در فاصله 84 تا 92 در دانشگاه‌ها شاهد بودیم، در حال حاضر از وضعیت بسیار بهتری برخوردار شده‌ایم به این معنا که فضای دانشگاهی بازتر شده؛ تشکل‌های دانشجویی منسجم‌تر شده؛ فعالیت‌هایشان با موانع کمتری مواجه است و... اما بخواهیم نسبت به مقصد و آن‌چه انتظار داشتیم، مقایسه کنیم، انتظار دانشگاهیان بیشتر از این بوده؛ بنابراین روند مثبت است اما شاید دانشگاهیان، انتظار شیب بیشتری داشته‌اند.

به این نکته هم باید توجه کرد در مسائل مربوط به دانشگاه و دانشگاهیان، دولت تنها تصمیم‌گیر نیست؛ نهادهای مختلفی درگیر این مسئله بوده و تصمیم‌گیر هستند و دولت تنها یکی از این بخش‌ها را ایفاء می‌کند کمااین‌که در مجلس هم شاهد این مدعا بودید که آقای روحانی چه وزرایی معرفی می‌کرد و مجلس دیدگاه دیگری داشت.

در بحث فضای دانشگاه وتفکرات دولت نسبت به دانشگاها این‌که شاید دانشگاهیان احساس می‌کنند که تا حدی از انتظاراتشان پایین‌تر هستند به این معنا نیست که دولت از برنامه‌ها و دیدگاه‌هایش عقب‌نشینی کرده؛ این بدین معناست که دولت تنها تصمیم‌گیر نیست؛ در مسئله تشکل‌ها، اتحادیه، انجمن‌ها، مراسمی که در به لحاظ کمیت و کیفیت در دانشگاه‌ها برگزار می‌شود؛ دولت با تنوعی از دیدگاه‌ها مواجه است بنابراین برخی سیاست‌های او بهتر جلو می‌رود؛ برخی کندتر و برخی حتی ممکن است با موانع جدی مواجه شود؛ بنابراین تصور من بر تلاش دولت است البته بیشتر هم می‌تواند تلاش کند اما به دلیل وجود نهادهای دیگر در حد انتظاراتی که داشتیم پیش نرفته‌ایم.

-بیشتر در چه زمینه‌هایی دست دولت باز بوده در بحث تشکل‌های دانشجویی به لحاظ کمیت، تشکل‌های بیشتری شکل گرفته؛ دیگر به این شکل نیست که یک طیف از تشکل‌ها به صورت فعال در دانشگاه‌ها باشند و به لحاظ تنوع در تشکل‌ها، شرایط دانشگاه‌ها مثبت ارزیابی می‌شوند...

در این بحث که تشکل‌ها می‌خواهند اتحادیه تشکیل بدهند، دولت به تنهایی تصمیم‌گیر نیست به این دلیل که نظر وزارت علوم در این مورد کاملاً مثبت است اما به این دلیل که نهادهای نظردهنده دیگری در این زمینه هستند، شاهد این هستیم که به کندی پیش می‌رود، حتی شاید در مقطعی هم متوقف شده باشد.

-  این نهادها بیشتر چه سمت و سویی داشته‌اند که مانع فعالیت دولت شده‌اند؟

نهادهایی هستند که طبق ضوابط و مقررات باید در مسائل مربوط به تشکل‌های دانشجویی و... نظر داشته باشند مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی یا نهاد مقام معظم رهبری، وزارت اطلاعات و... که طبق مقررات در تصمیم‌گیری‌ها دخیل هستند و وزارت علوم هم یکی از اعضای این جلسات است، بنابراین باید به تجمیع دیدگاه‌ها در این مسئله برسند که گاه رسیدن به یک نتیجه واحد زیاد هم آسان نیست.

 

-بحث انجمن اسلامی در دانشگاه‌ها با چالش مواجه بوده؛ دردولت نهم و دهم علاوه بر تعویض روسای دانشگاه‌ها یکی از کارهای اولیه‌شان بستن انجمن‌ اسلامی دانشگاه‌ها بود؛ پیش از ان باز بودند و فعالیت زیادی داشتند و اصولاً دانشجوها با این فعالیت‌ها دانشجو می‌شدند. چالشی که در زمینه فعالیت دانشجویی به وجود آمد تا امروز هم نتایجش ادامه دارد...

به عقیده من در حال حاضر، شرایط تفاوت کرده است. سال 84، تفکر حاکم این بود که اعتقاد زیادی به تنوع در فعالیت‌های دانشجویی وجود نداشت و ماحصل آن بسته‌شدن بیساری از تشکل‌ها و انجمن‌های دانشگاهی بود اما در دولت یازدهم، عکس این تفکر و دیدگاه حاکم بود.

دولت یازدهم و به خصوص وزارت علوم از همان ابتدای دولت، اعتقاد داشتند که باید به زمان پیش از دولت نهم و دهم برگردند و همان تفکر و دیدگاه و سیاست‌های آن دوره را که مربوط به تنوع در تشکل‌ها و ایجاد فضای امن دانشگاه، آزادی بیان، تضارب افکار و اندیشه‌ها و... می‌شد، زنده کنند.

اعتقاد من این است که دانشگاه تنها با کلاس درسش تعریف نمی‌شود؛ همه جایان کلاس درس است؛ فعالیت‌های دانشجوها در تشکل‌های دانشجویی بخشی از سازندگی و توانمندسازی دانشجو است؛ در دولت اصلاحات این تفکر دروزارت علوم حاکم بود.

به تشکل‌ها به عنوان بستر توانمندسازی و مکمل کلاس درس نگاه می‌شد؛ به معنای بخش‌هایی که دانشجو با حضور در آن‌ها می‌توانست مهارت زیادی را کسب کرده و اندیشه‌های خود را بارور کند و تنها این نبود که این تشکل باید فعالیت سیاسی کند بلکه به عنوان زیرساخت به آن نگاه می‌شد و تجربه دنیا هم همین را نشان می‌دهد که دانشگاه در کلاس درس خلاصه نمی‌شود همه انتظاری که ما به لحاظ دانش، تجربه، مهارت و دیگاه نسبت به دانشجو داریم، تنها در کلاس درس پرورش پیدا نمی‌کند؛ دانشجو باید بتواند از همه فرصت‌ها یاد بگیرد و تشکل‌ها این نقش را دارند؛ این تفکر در دولت اصلاحات باعث شده بود فضای باز و چندصدایی در دانشگاه‌ها ایجاد شود و همه تشکل‌ها از هرجایی که درون نظام تعریف می‌شد در آن زمان حمایت می‌شدند و این ارزشی مثبت بود که هر تشکلی جدا از این‌که گرایشات و تعلقات سیاسی‌اش چه باشد، فرصت فعالیت داشت.

 -این تکثر و تصارب آرا همیشه بوده؛ در دوره‌ای کمتر و در دوره‌ای بیشتر و علناً مانعی است برای فعالیت دانشجوها؛ در این زمینه چه کاری می‌شود انجام داد که تا این حد دست و پای دانشگاهیان به دلیل تنوع افکار تصمیم‌گیرنده در مورد آن‌ها زیاد نباشد؟ برای نمونه یک نهاد یا سازمان، مجوزی برای انجام فعالیتی در دانشگاه می‌دهد و نهاد یا سازمان با افراد دیگری آن را باطل می‌کنند؛ این قضیه حتی در مورد یک کنسرت معمولی هم ممکن است اتفاق بیافتد و تنها مربوط به فعالیت‌های سیاسی نیست چراکه سوای بحث فعالیت‌های سیاسی فعالیت‌های فرهنگی هم در دانشگاه‌ها به نظر می‌رسد با چالش جدی مواجه باشند. چه راهکاری می‌شود ارائه داد؛ قانونی به مجلس برد یا از نهاد و سازمان دیگری برای افزایش اختیارات وزارت علوم کمک گرفت؟

همین طور است؛ در این مسئله دو نهاد هستند که می‌توانند تصمیم‌گیر باشند؛ یکی مجلس است و دیگری شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ آن‌چه به مقررات و آیین‌نامه‌های فعالیت‌های دانشجویی، فرهنگی، سیاسی و تشکل‌ها مربوط است، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است که مربوط به نهاد بالاتر است؛ در مواردی مجلس هم ورود کرده که آن هم جایگاه خورش را دارد و این‌که چه کاری می‌شود انجام داد، قدم اول این است که قوانینی که در این نهادها تصویب می‌شود، باید با انسجام وسعت دیدی نگریسته شوند و نباید نگاهی جناحی و یک‌سویه حاکم شود و این اولین قدم است به این معنا که کسانی‌که در این نهادهای تصمیم‌گیر با این اهمیت‌‌ هستند، باید به این باور رسیده باشند که دانشگاه به محیط باز، تنوع افکار و برخورد سلایق متفاوت، نیاز دارد؛ دانشگاه نیاز دارد که دانشجوها در صحنه باشند؛ این تفکر باید در قوانین، آیین‌نامه‌ها و مقررات منعکس شود و به عقیده من این اولین قدم است و بعضاً مشکل از این‌جا شروع می‌شود که برخی از آیین‌نامه‌ها یکسویه تصمیم می‌گیرند و این باعث فرصت‌سوزی‌های بسیاری می‌شود.

مرحله بعد هم تعهد به قانون است؛ بخشی از مشکلاتی که به آن اشاره می‌کنید یا ممکن است دانشجوها از آن گله‌مند باشند، به اصل قانون و آیین‌نامه برنمی گردد بلکه مربوط به مداخله افرادی است که اصلاً مسئولیتی در این کار نداشته‌اند؛ در مواردی که قانون اجازه را صادر می‌کند و نهاد مسئول مجوز را صادر می‌کند، بضعا فراقانونی عمل می‌شود و افرادی در این قضیه مسئولیت مستقیمی ندارند، مداخله می‌کنند در حالی‌که ما باید متعهد به قانون باشیم و متعهد به آیین‌نامه‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی یا مجلس تصویب کرده‌اند و خود این نهادها باید ناظر باشند و مراقبت کنند که وقتی آیین‌نامه‌ای را ابلاغ کردند، دیگر یک رئیس دانشگاه باید طبقان آیین‌نامه عمل کرده و هیچ نهاد دیگری نباید مداخله کند.

کیفیت قوانین هم باید علاوه بر جامعیت با وسعت دید و آینده‌نگری تنظیم شده باشد و به همه کسانی که به این نظام تعهد دارند و می‌خواهند در چارچوب قانون اساسی فعالیت کنند، فرصت فعالیت داده شود و از سوی دیگر همه باید احترام بگذارند؛ ممکن است خیلی‌ها خوششان نیاید از مقررات و قوانینی که وضع شده اما باید این احترام باشد و حتی اگر با این قوانین مشکلی دارند. با آن مخالف‌ند باید به اصل قانونگذار رجوع کنند و نباید مداخلات اجرایی کنند که نظم و انضباط دانشگاه به هم بخورد به این دلیل که آخر این مسیر ممکن است به هرج و مرج ختم شود که هر کسی به خودش اجازه دهد برخلاف قوانین و مقرراتی که نهادهای مسئول وضع کرده‌اند، مخالفت کند.

پس قانون می‌تواند دست مداخله‌گران را کوتاه کند؟

همین‌طور است و قانون‌گذار باید نظارت هم کند که چه کسانی برخلاف آن قوانین تصویب‌شده عمل می‌کنند و رأی شخصی خود را تحمیل می‌کنند.

اما بحث دانشجوهای ستاره‌دار هم مطرح است، تعداد زیادی از ان‌ها به تحصیل برگشتند. اما بحث دانشجویان زندانی هم مطرح می‌شود؛ گویا امکان تحصیل دانشجویانی که به دلیل فعالیت سیاسی به زندان رفته‌اند وجود ندارد. وضعیت ان‌ها را چگونه ترسیم می‌کنید؟

در سه ماهی که من سرپرست بودم تلاشم این بود که نسبت به دانشجویان ستاره‌دار نقش حمایتی داشته باشم و وزرات علوم را موظف می‌دانستم که رسیدگی کند که در مورد دانشجویان ستاره‌دار، ابعاد مسئله تا چه حد است و چه‌قدر اهمیت پیدا کرده و آن جاهایی که احساس می‌شد که خیلی تخلف و قصوری نبوده، نادیده گرفته شود و دانشجویان به زندگی و دانشگاه برگردند.

به عقیده من این‌ها وظیفه وزارت علوم است که مورد به مورد بررسی کند و اگر مواردی است که به دلیل زندان‌رفتن حکم عدم بازگشت به دانشگاه صادر شده، وظیفه وزارت علوم و دفتر حقوقی آن است که وارد شود؛ برخی مسائل هم هستند که به دانشگاه ارتباط ندارند؛ هر شهروندی در این کشور می‌تواند یک پرونده داشته باشد اگر خدای نکرده تخلفی کرده باشد و طبیعتاً سر و کارش با قوه قضائیه و نهادهای امنیتی است که قابل رسیدگی است؛ بنابراین دراین موارد وزارت علوم به عنوان نهاد حامی باید ابعاد پرونده‌ها را بررسی کند که اگر تخلفی بوده و متخلف هم محکوم شده و جزایش را دیده فرصتی دیگر به او داده شود که تا ابد کسی از تحصیل محروم نشود. مگر این‌که ابعاد پرونده به گونه‌ای باشد که خارج از اختیارات وزارت علوم باشد.

در سال 88 و پیش از ان در دوره اصلاحات، نیروهای امنیتی وارد حریم دانشگاه‌ها شدند، هنوز هم امکان تکرار این عمل وجود دارد؟ آیا درب دانشگاه به روی این نیروها باز است که حتی وارد خوابگاه‌ها بشوند؟

در محیط‌های دانشگاهی مرسوم نیست و ترجیح و عرف بر این است که این اتفاق‌ها رخ ندهد. من هم در دوران مسئولیتم خیلی سراغ ندارم که مسائل درون دانشگاه آن‌چنان ابعادی داشته باشد که ضرورت حضور نیروهای امنیتی را ایجاب کرده باشد؛ مسائل بیرون دانشگاه هم قابل رسیدگی هستند اما به دلیل تقدسی که محیط دانشگاه داشته و دارد، خیلی معمول نیست و اتفاق نیافتد بهتر است تا محیط دانشگاه تبدیل به محیطی خشن نشود.

در حال حاضر دانشجوها نسبت به گذشته کمتر فعالیت می‌کنند یا این‌طور به نظر می‌رسد؟

بله من هم چنین استنباطی را دارم و فکر می‌کنم ما در فعالیت‌های دانشجویی دوران رکودی داشته‌ایم؛ فاصله 84 تا 92 دوران رکودی در فعالیت‌های دانشجویی بود. این رکود تا حدی آثار بلندمدتی هم دارد و یک عده را بی‌انگیزه می‌کند؛ دانشجو احساس می‌کند که حمایت نمی‌شود، اقبال نمی‌شود. این خیلی مهم است که دانشجو احساس کند که مدیران سطح بالا، وزارت علوم و سایر نهادها و سیاستگذاران از حضورش در صحنه استقبال می‌کنند جدای از سیاست‌ها و گرایشات سیاسی؛ او تشویق می‌شود امازمانی که احساس کند دیدگاه‌ها و فضا انقباضی است و همه دنبال محدودکردن این فعالیت‌ها هستند، انگیزه‌های او کم می‌شود.

یک بخش کم‌شدن فعالیت‌های دانشجویی هم به این دلیل است که دانشجوها احساس می‌کنند در قبال فعالیت‌های سیاسی باید هزینه‌های زیادی بدهند مثل بحث ستاره‌دار شدن که برای برخی‌ها هزینه‌های بسیاری را داشته است. دانشجوهایی که به دلایل مشخصی فعالیت می‌کرده‌اند و هزینه‌هایی نظیر تعلیق یا محرومیت از تحصیل را تحمل کرده‌اند.

البته گاهی هم به طور طبیعی انگیزه‌ها کاهش پیدا می‌کند؛ اگر شما احساس کنید رئیس دانشگاه‌ها، وزارت علوم، مسئولان وزارت علوم و... از حرکتشان استقبال نشود و به عنوان یک جرم به آن نگاه کنند، خود به خود فعالیت کم می‌شود.

زمانی شما اعتقاد دارید این فعالیت بخشی از ظرفیت و توانمندسازی است و زمانی احساس کنید که دانشجو به دلیل این فعالیت‌ها مجرم است و این تا حد زیادی در کم و زیادشدن فعالیت‌های دانشجویان مؤثر است.

بنابراین آغوشی که باید در وزارت علوم، دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی باید باز شود که حامی و مشوق این فعالیت‌ها باشند، می‌تواند در تحریک انگیزه‌ها نقش مثبت داشته باشد.

افزودن نظر جدید