- کد مطلب : 15173 |
- تاریخ انتشار : 11 شهریور, 1396 - 15:55 |
- ارسال با پست الکترونیکی
نامه رئیس انجمن علمی مدیریت دولتی ایران به رئیسجمهور
به گزارش امیدنامه،متن این نامه به شرح ذیل است:
با احترام، برحسب وظیفه دانشگاهی خود، در آستانه شروع به کار اعضای جدید هیات دولت که احتمالاً در نگاه مردم بازتابهای گوناگونی داشته است، مطالبی را به استحضار میرسانم، شاید مفید افتد:
از ابتدای انقلاب اسلامی ایران، دغدغه انتخاب متخصص متعهد، به سمت و سویی هدایت شد که فضای شایستهسالاری را مبهم ساخت و مخدوش نمود؛ چنانکه بهجای شایستگی فنی، به شایستگی اخلاقی و تعهد ارجاع داده میشد؛ درحالیکه در سنت اهلبیت «علیهمالسلام»، شایستگی فنی، همواره شرط جدی انتصاب افراد بوده است؛ تا حدی که گاهی از این حیث آسیبهای زیادی به جامعه اسلامی وارد آمد؛ اما گویا بهتر آن است که افراد دارای شایستگی فنی به کار گمارده شوند و مسئولیتپذیر، تحت نظارت دقیق قرار گیرند تا اینکه مدعیان شایستگی اخلاقی بر سر کار آیند و با ندانمکاریهای خود، جامعه را به نام دین، به تباهی بکشانند.
بههرحال در این دوران، سپردن کار به بی تخصصان مدعی تعهد، دو فاجعه به بار آورد: اول اینکه کار به کاردان سپرده نشد و آزمونوخطا، سنت رایج ادارههای ما شد؛ دوم اینکه، ادعای موهوم تعهد، ما را از بازرسی حین انجام کار بر حذر داشت و اتفاق افتاد، آنچه همه دیدیم و شنیدیم؛ از خیانت در جبهه و جنگ گرفته تا خیانت به بیتالمال در دولتهای متوالی!
شاید شایسته آن بود که کار را به کاردانان میسپردیم و حتیالمقدور بر شفافیت امور میافزودیم و وامدار مدعیان بی تعهد و بی تخصص مدیریت نمیشدیم!
در این دوران، ساختار اداره ی کشور، بیش از هر چیز ازاینگونه حوادث تسلسلی آسیب دید؛ جالب آنکه در یک برهه از زمان (پس از پایان جنگ) راهحل، اینگونه تشخیص داده شد که عدهای برای کسب تخصص اداری به خارج از کشور اعزام شوند. گسیل افراد فاقد هوشمندی لازم، برای کسب و انتقال دانش مدیریت، سبب شد که این افراد، درگیر واژگانی (نظیر خصوصیسازی، پیمانسپاری و برونسپاری) شوند که برای آنان خوش جلوه میکردند، هرچند نتیجههایی خطرناک به بار آوردند! تا اینکه کار به تجویزهایی خطرناک در پرتو برداشتهای انحرافی از نظریه های مدیریت انجامید و خصوصی سازی افراطی و نا بهجا در دستور کار دولتمردان قرار گرفت و بخش مهمی از منابع کشور را تلف نمود! درحالیکه شبه دانشمندان نمایان مقلد ما، گرفتار واژه «نوین» در «شبه نظریه مدیریت دولتی نوین» بودند که اگر هم جدید بود، مقتضی سالهای دهه 9-1980 در غرب بود که با آغاز نغمه پروستاریکا و شدت یافتن شیب فروپاشی شوروی کمونیست همراه شده بود؛ درحالیکه این مدعیان وطنی، هنوز آن را نوین و جدید میدانند! بماند که پسازاین رویکرد، رویکردهای متعددی در باب حکومت الکترونیک، حکمرانی خوب، خدماتی عمومی نوین، بازآفرینی حکومت کارآفرین و حکمرانی سالم مطرح شدند که برخی آزموده شده و برخی نیازموده، مدنظر کارگزارن اداری کشور، قرار گرفتند. نکته این است که آن نوین نبود و اینها نیز نسخه کارساز برای درد امروز اداره و حکمرانی ما نیستند. ما به نظریهای نیاز داریم که خود در روند اصلاح مستمر باشد و دلالتهای صریح بر «عمل و اقدام» داشته باشد؛ نظریهای «تعالی گرا و حق مدار».
در این میان برخی بر ضرورت چرخش از حکومت به حکمرانی و کاهش تصدیگری، دخالت دولت و فرمانفرمایی و افزایش حضور جامعه مدنی، حاکمیت قانون، پاسخگویی و شفافیت تأکید می نمایند؛ غافل از اینکه این نسخههای قدیمی نیز مقتضی شرایط خاص کشورهای خاستگاه آن نظریه ها هستند و انطباق آن با شرایط خاص ایران، به درایت فنی متخصصان اداره دولت و حکومت نیاز دارد. در همین امتداد نظریه حکومت حق مدار ارائه شد و بر ضرورت تعالیگرایی مستمر تأکید گردید.
نکته این است که حاصل کاربست این نظریه ها باید در نتیجه و کار و عملکرد شما ملاحظه شود؛ همچنین برخورداری از نظریه پشتیبان قوی، ضامن موفقیت شما در مسیر پرچالش اداره امور کشور است. البته میتوان پذیرفت که دولت شما در دوره اول، ظاهری نسبتاً موفق داشت، ولی این موفقیت بیش از اینکه مرهون نیروهای تحت امرتان باشد، مرهون اقدامات نابخردانه مخالفانتان بود. تأمل بفرمایید که امروز دیگر نمیتوانید از فجایع عملکردی دولت قبل بگویید و بهطور مرسوم در میان کارگزاران حاضر، بفرمایید که من «ویرانه ای تحویل گرفته ام»؛ زیرا دولت قبل (دولت یازدهم)، دولت خود شما بوده است!
بهمنزلهی متخصص دانشگاهی در امر اداره و حکمرانی، کادر ناظر بر برنامهریزی و اداره و اجرا در دستگاه شما را بسیار ضعیف ارزیابی میکنم؛ بههرحال میتوان پذیرفت در میان این کادر، نه نظریهای بالغ ارائه، نه طرحی جامع پیشنهاد و نه رویکردی نافذ، به اقتضای حال ایران اسلامی، پیشگرفته شده است. متأسفم از اینکه صریحاً مجبورم بگویم که شما در دولت یازدهم، بهطور عمده در سایه ضعف دولتهای پیشین، موفق جلوه می کردید و اصالتاً چندان موفق نبودهاید.
اکنون زمان حرکت اصلی شما برای کسب موفقیتی در شان ملت بزرگوار و کریم ایران است. هرگاه به خاطر می اورم که این ملت درحالیکه گاهی بهشدت درگیر فقر بودهاند، به یارانههای بالا و وعدههای رنگین مالی رقبای شما «نه» گفتند، از زندگی در میان آنان بر خود میبالم و به شما تبریک میگویم که اعتماد چنین بزرگانی را کسب کرده اید؛ اما مرور سرنوشت روسای جمهور پیشین، به شما هشدار میدهد که این اعتماد، همیشگی نیست، زیرا مردم از شما، در ورای شعارهایتان، انتظار عملکرد دارند. وعدههای انتخاباتی شما هنوز در گوش جامعه طنینانداز است؛ وعدههایی که تحقق آنها به یک هیات دولت و بوروکراسی قوی و پر شهامت نیاز دارد و سازههای ادبی و اداری محافظهکار، هرگز نمیتوانند در جهت تحقق آنها مفید باشند. بدانید که اگر با قدرت در جهت تحقق آنها تلاش نکنید، در برابر ما ملت ایران، مدیون و مسئولید؛ البته، دین شما در برابر پروردگار متعال، سنگینتر و سهمگینتر جلوه خواهد کرد!
اندکی تأمل کنید! زمانی که ما دانشگاهیان دغدغه احیاء عقلانیت را داشتیم و با انتخاب مجدد شما، آرامشی نسبی را برای جامعه طلب میکردیم، عدهای فرصتطلب بیاصالت، برای شما جشنهای پیروزی پیدرپی گرفتند و هزینهها کردند تا احتمالاً امروز سهم خواهی کنند. بدانید که شما برای این پیروزی در میان مخلوقات، فقط مدیون یک گروهید: ملت کریم ایران؛ ملت بزرگی که امروز نیز دوران حیات سختی را تجربه میکند؛ درحالیکه همچنان محکم ایستاده است.
از دشواریهای کار در میان مخالفان لجوج و دوستان نادان آگاهم. در باب شکستهای مورد ادعا در سیاست خارجی، عملکرد شما اگرچه خیلی عالی نبود، ولی مرحلهبهمرحله، با واقع گرایی و تمرکز بر جبران مافات پیش رفت. بههرحال، میتوان عملکرد شما را نقد کرد؛ نقد عالمانه و مشفقانه؛ نقدی که باید با توجه به شرایط لحظه اقدام و عمل شما، واقعیتهای دوران را در نظر بگیرد. باید پذیرفت که شما میراث دار سیاست خارجی پر مصیبتی بوده اید. ضمن اینکه میدانیم که آرامش ایران، به زیان کسانی است که سود خود را در جنجال و ناآرامی رصد می کنند. ولی باز میدانیم که آرامش نباید به هر قیمت و بدون درایت نسبت به آینده، حاصل شود.
اگر در تنشزدایی در سیاست خارجی پرتلاش بودهاید، اما در اداره امور داخلی، بههیچوجه رویهها و خطمشیهای شما شایستهسالار نبودهاند. من از مشکلات میراثی شما آگاهم، ولی عقل سلیم نمیپذیرد که ما همچنان در چرخه های باطل و سازه های تسلسلی «توجیه عملکرد امروز بر مبنای عملکرد گذشته» باقی بمانیم؛ بهویژه که عملکرد گذشته این دوره، عملکرد دوره قبل شماست!
واضح است که دستگاه اداری شما با چشمانداز 1404 و برنامههای مورد ادعای شما متناسب نیست. شما به یک نظریه اداری و ساختار اجرایی متناسب با وضع موجود کشور نیاز دارید؛ نظریه ای که تعالی و پیشرفت مستمر را رصد کند و تجربههای موفقیت و شکست اداری را پشتوانه اصلاح مستمر خود سازد؛ نظریهای حق مدار و تعالی گرا. میدانید و میدانیم که شما با این بوروکراسی موروثی ناشایستهسالار و پرهزینه و بی تدبیر، به هیچ جا نمیرسید.
بخشی از کادر اداری شما، در همه دولتهای پیشین مدیر بودهاند! اینها اگر کاری را به حکمت دریافته بودند، باید تاکنون موفقیتی را حاصل میکردند! آخر چه سود از بهکارگیری مدیر پرتجربه ای که بهطورجدی، کاری از پیش نبرده و فقط زمان را در منزلت مدیر گذرانده است؟ بسیاری از مدیران شما، با چشمانداز کشور یا وعدههای انتخاباتی شما موافق هم نیستند و بسیاری از آنان، به تحقق آن امید ندارند؛ پس دو سؤال مهم پیش می آید:
سؤال یک) شما چگونه میخواهید با فوج فوج مدیرانی که چشمانداز شما را صحیح نمیدانند یا عملی نمی یابند، به موفقیت برسید؟
سؤال دو) چقدر مطمئن هستید که همکاران شما، بهراستی با اهداف شما همسو بوده، به اهمیت اقدامات و ضرورت موفقیت شما باور دارند؟
البته پیشازاین دو سؤال، به سؤال صفر پاسخ دهید:
سؤال صفر) آیا شما واقعاً به چشم انداز کشور (1404) و ضرورت و امکان تحقق آن باور دارید؟!
البته شما بسیار خوششانس هستید که احتمالاً در 1404 رئیسجمهور نخواهید بود! بااینحال توجه کنید که این کشور امانت است؛ امانتی بسیار مهمتر از حزب و جناح و طرفداران متعصب و پشتیبان شما. این مسیر بدون شک دشمنان و رقیبانی دارد.
اما شما به پشتوانه رأی بیستوچهار میلیون نفر و حمایت حدود چهل میلیون نفر از میان ملت شریف ایران (شرکتکنندگان در انتخابات)، میتوانید دشمنان حقیر مردم را ساکت کنید؛ بهطور حتم مردم به درخواست شما برای حمایت بیشتر نیز پاسخ مثبت خواهند داد، مشروط بر آنکه در عملکرد شما صداقت و صلاحیت ببینند! مردم انتظار دارند که شما با اقتدار و عزمی راسخ تر در جهت تحقق وعده های خود تلاش کنید. انتظار مردم این است که از سخن کم کنید و به عمل بپردازید. درحالیکه امروز، موانع کمتری دارید و فرصتها و اعتبار و وجهه اجتماعی بهتری! پس شما باید هیات دولت قویتری طراحی میکردید.
رسالت شما در به نظم کشیدن رفتار دو قوه دیگر، بسیار تأملبرانگیز خواهد بود؛ قوه قضائیه باید در نقش اثربخش ناظر بر رفتار قوه مجریه و قوه مقننه ظاهر شود و قوه مقننه نیز باید ناظر بر رفتار قوه مجریه و قوه قضاییه باشد؛ در این میان، نقش مهم شما در هماهنگسازی رفتار بالغ این سه قوه، بسیار مهم است.
بر اساس قانون اساسی موجود، نحوه سخن گفتن و موضعگیری هر سه قوه، تحت نظارت عالیه رهبری، حدود و موازین خود را دارد؛ اما آثار کنترل متوازن و متقابل سه قوه، بهویژه در جهتدهی رفتارها به خردمندی پایدار، بسیار مهم و حائز ارزشاند. درحالیکه اکنون این آثار (کنترل متقابل و متوازن) مشاهده نمیشوند!
اگر باید این رابطه سهجانبه، بازنگری شود، تصور میکنم اقدام اولیه بر عهده شماست و اگر نه، چرا سطح کنترل متقابل تا این حد ضعیف و نارساست؟ اگر هر قوه، حدود وظایف خود را مرور کند، نماینده مجلس نمیتواند پیشنهادهای نامتعارف خود در باب بودجه را تحمیل کند و دخالت نمایندگان در امور اداری دولت، کاهش خواهد یافت و قوه قضائیه از منزلت سخنگوی وزارت خارجه، مواضع بینالمللی کشور را مطرح نخواهد کرد!
قوه قضائیه باید با اقتدار و متین ظاهر شود؛ بهطوریکه گناهکاران از مواجهه با آنان هراس داشته باشند و بیگناهان با اطمینان، بهسوی آن پناه ببرند. شما شیوه اداره قوه قضائیه را از حیث «میزان هزینه های اداری» و «حدود دخالتهای روا و ناروا در امور اجتماعی و سیاسی» چقدر و چگونه ارزیابی و بررسی کرده اید؟
اگر از شما سؤال شود که چقدر به اصلاح عملکرد قوه قضائیه پرداختهاید، چه پاسخی دارید؟
در باب اصلاح عملکرد قوه مقننه چطور؟ اگر این کار مهم، ربطی به شما ندارد، پس به کجا ربط دارد و چرا؟
توجه داشته باشید که این تقسیم کار خردمبنای ملی، بر اساس قانون اساسی، برمبنای ملاحظات دانشمندان کشور و تائید این ملت، همواره معتبر است؛ مگر اینکه در همهپرسی دیگری، عزمی جدید برای تغییر قانون اساسی ایجاد شود؛ پس اکنون شما باید با ملاحظه ظرفیتهای عمل و اقدام قانونی، همین مجموعه قانونی موجود را بهدرستی مورداستفاده قرار دهید، ظرفیتهایی که فوقالعاده دست شما را بازگذاشته اند؛ هرچند در مواردی نیز محدودیتهایی ایجاد کرده اند؛ ولی بیپروایی دولت پیش نشان داد که میتوان در بسیاری از موارد، قوه مجریه را از چالشهای محدودکننده موجود، گذر داد!
علاوه بر ضرورت بازپردازی سیستم کنترل متوازن، اقدامات قانونی دیگری نیز بر عهده شماست که تاکنون راکد مانده اند. برای نمونه، تأمل بفرمایید که بودجه عمومی کشور، هنوز بهصورت سنتی طراحی میشود و بهصورت سنتی تخصیص مییابد. توجه بفرمایید که منطق حاکم بر این رویه تخصیص بودجه چیست؟ یعنی چه نظریه ای، پشتیبان شیوه تخصیص بودجه در دولت شماست؟ چگونه از اجرای برنامههای منتخب خود مطمئن میشوید؟ چقدر اطمینان دارید که اولویتهای کشور را در تخصیص بودجه، بهدرستی دریافتهاید؟ چقدر مطمئن هستید که توانسته اید فشار روانی سازمانها و نهادهای گوناگون بلعنده بودجه را مهار کنید؟ چقدر مطمئن هستید که در پیشگاه خداوند، میتوانید درباره نحوه مصرف بیتالمال، حجت داشته باشید؟ تا چه حد بودجه را با برنامه های میان برد و دوربرد و بهویژه چشم انداز، همنوا ساختهاید؟
توجه کنید که این شیوه بودجهبندی، مناسب دوران بحران نیست. باور کنید که ما دهههاست که در بحرانیم و اگر به زندگی در بحران خوکردهایم، این به معنی درمان شدگی وضعیت و نیل به وضع عادی نیست! آیا برای مهار کاستیها و مضیقههای عادی شده در حیات مردم، طرح و برنامهای دارید؟ آیا به نسلهای آینده، به فرزندان، نوهها، نتیجهها و نبیرههای نسل حاضر اندیشیده اید؟ آیا میتوانید بفرمایید که بر اساس برنامه های شما، قرار است کدام نسل ما در شرایط غیر بحرانی زندگی کند؟
نکته مهم دیگر اینکه سیستم ارزشیابی عملکرد کشور، اساساً ناقص است و شما حتی نمیتوانید گزارشهای شفاف و واضحی از پیشرفت واقعی پروژههای دولتی خود داشته باشید. در این شرایط، چگونه میتوانید اوضاع اداری و اجرایی کشور را مدیریت کنید؟
به نکات زیر توجه بفرمایید:
یک) در کشور ما هنوز اجماعی بر نحوه تعریف «منافع ملی» وجود ندارد؛ تا حدی که هماکنون، ممکن است که یکی از ذی نفوذان، کسب امتیاز اقتصادی را در شمار منافع ملی بداند و دیگری، فحاشی به دولتهای مخالف کشورمان را اهتمام به حفظ منافع ملی تلقی کند؛
دو) سنجههای نیل به منافع ملی، تعریفنشدهاند و در اختیار دستگاه ها و متولیان امور قرار ندارند و نحوه تعریف و اولویتبندی برنامهها در جهت نیل به این منافع روشن نیست؛
سه) شاخصهای ارزشیابی عملکرد دولت، در جهت نیل به منافع ملی یا دستکم برنامهها و خطمشیهای دولتی، روشن و واضح نیستند.
توجه بفرمایید که مردمی به شما رأی دادند که تفاوت پنجاههزار تومان و پنجاهویک هزار تومان برایشان معنیدار بود! ولی به وعده یارانه سنگینتر بی توجهی کردند! شرایط کشور، شرایط حادی است؛ ولی گویا ما از حداقل هوشمندی برای اداره کردن آن بهره میبریم.
فراموش نکنید که مردم از شما انتظار درخشش دارند و این درخشش، با کادر مدیریتی موروثی شما ممکن نیست. برخی مدیران شما، تجربه چند دهه مدیریت دارند درحالیکه هرگز بازدهی قابل قبولی نداشته اند. از نگاه من بهترین وصف درباره ایشان «منصب مدار» است. منصب مدارانی که بهترین «رازهای بقا» را یافتهاند و همچنان در دولتهای متوالی، «محافظهکار و قانع»، باقیماندهاند. آنها در حالی بر سر منصب خود مانده اند که عملکرد درخشانی نداشته اند! و در نگاه تخصصی از شایستگی کافی برخوردار نیستند. با تأملی بسیار ساده، میتوانید تشخیص بدهید که چرا بسیاری از مدیران ما نالایقاند. بررسی کنید که چند نفر از آنها میتوانند بدون رانت، به پستی نظیر پست امروز خود دست یابند! این بیلیاقتی، به حدی تعجببرانگیز است که کودکان پا به سن گذارده آقایان، با تعجب از اینهمه پیشرفت و در نبود توجیه عقلانی برای اینهمه اقتدار، موفقیتهای خود را به عوامل عجیبوغریب نسبت میدهند!
در باب حقوق های بالا میپذیرم که ادعای ضرورت پرداخت حقوق بالا، منطقی است؛ ولی به مدیری که در شرایط «رقابت کامل»، شرکت یا سازمان تحت فرمان خود را زیر و رو کرده، درآمد آن را چند برابر کرده باشد؛ مدیرانی لایق که دستکم چند تقاضای آماده دعوت به کار (در شرکتهای داخلی یا خارجی) را در برنامه خود دارند! درحالیکه در دولتهای ما، مدیرانی حقوق بالا دریافت کردهاند که اگر از دولت اخراج شوند و شانس زد و بند (بهمثابه خصلت ذاتی خود) را از دست بدهند، احتمالاً گرسنه مانده یا مجبور به تکدی گری میشوند! این چه توان و تخصصی است که فقط در نزد دولتیان خریدار دارد و در هیچ جای جهان مطلوب نیست؟
آقای رئیسجمهور، شما چهار سال بعد باید پاسخگوی ما باشید و ما در ارزشیابی شما، بسیار صریح و جدی خواهیم بود. این نامه از سوی نسل جدیدی از تحلیلگران اداره دولت و حکومت نوشته میشود که قرار است به «خطمشی پژوهی» در «آزمایشگاه خطمشی» بپردازند. این نسل جدید تحلیلگران خطمشی و اداره، دغدغه اصلاح امور اداری کشور خود را دارند و از انواع ظرفیتهای مدنی و مردمی برای ارزشیابی شما استفاده خواهند کرد. از امروز به شما وعده میدهم که سیستم «دولت سنج» یا «رئیسجمهور سنج» را برپای خواهیم داشت؛ مگر اینکه «ایادی جیره خوار استکبار جهانی» بتوانند ریشه ما را برکنند.
گروهی از ما، وعدههای شما را فهرست و اولویتبندی خواهند کرد؛ ما از شما برای ارزشیابی وعدههای خود، شاخص میخواهیم؛ شاخص هایی دقیق و صریح (نه کلی و نه انتزاعی). انتظار ما از دولت شما این است که بگویید در چه صورت شکست میخورید و در چه صورت پیروز خواهید شد. بگویید که ارزشیابی عملکرد شما، در چه زمانی منفی و در چه زمانی مثبت خواهد بود. هرچه این اظهارنامه صریحتر باشد، شما از خطای «خود مصلح بینی» بیشتر در امان خواهید ماند.
واضح است که شما به افرادی صاحبنظر در امر اداره نیاز دارید؛ کادر قبلی شما بهشدت ضعیف، ناتوان، مقلد و فاقد نظریه جلوه کرده است. به خود آیید و بهجای مشورت با همان افراد، به دانشگاه بیایید. نه برای سخنرانی، بلکه با گوش شنوا برای دریافت نظر صریح پزشکان حاذق اداره و مدیریت. خود را برای استفاده از داروهای تلخ ما آماده کنید و در ذهن، خود را برای پذیرش ضرورت جراحی های دردناک مهیا سازید. آقای رئیسجمهور، تناول شیرینیهای طبقطبق شده مداحان حرفه ای بس است. این جسمها بهسوی مرگ میگرایند و شما مسئول درمان خود و درمان قوه مجریه و درمان کشورید!
من همان هنگام که به شما رأی دادم، در نظر داشتم که در صورت پیروزی شما، این نامه را بنویسم و بگویم که امیدوارم شما، از ناکامیهای دوره پیشین عبرت گرفته، امروز با عزم قوی برای کار آمده باشید؛ عزمی که باید در انتخاب هیات وزیران، بهمثابه هیاتی کارآمد و جدی، متجلی میگشت. ولی اکنون نیز به نظر میرسد که شما همان مسیر چهار سال گذشته را میروید؛ پس بدانید که شما امانتدار ما هستید و ما امانت خود را سالم و رو به تعالی میخواهیم. یکی از امانتهای ملت ما در دستان شما «فرصت» است؛ «فرصت تاریخی امروز» اگرچه با دشواری هایی همراه است، ممکن است برای روسای جمهور پس از شما، حسرتانگیز باشد؛ چنانکه دستیابی به درآمد افسانهای «فروش نفت 120 دلاری» دولت پیشین، امروز برای شما حسرت برانگیز است. لطفاً بیدار شوید و بنگرید که در کجای تاریخ ایران ایستادهاید. پیامبر عزیز اسلام (ص)، ما را از سوء تدبیر بر حذر داشته است و در این کشور، ولو به مدتی محدود، فخر مدبر بشریت، امیر المومنین علی (ع) حکمرانی داشته است و امروز شما با شعار تدبیر بر سر کار آمدهاید.
دولت پیش از شما، شرایط بحرانی کشور ما را بهدرستی ادراک نکرد و با رفتارهای نسنجیدها ش، اوضاع ما را بحرانی تر کرد. اکنون امیدوارم که شما الزامات دوران بحرانی امروز کشور ما را درک کنید.
این سخنان را در حالی مینویسم که بهشدت به رابطه ی هم افزای تجربه و دانش اعتقاد دارم و آماده ام از شما بیاموزم و به شما آموزش دهم. در چند مورد زیر درخواست دارم به من آموزش دهید:
1. ابتدا به من بیاموزید که چگونه منافع ملی، مصالح ملی، منافع عمومی و مصالح عمومی را تعریف میکنید؟
2. چگونه دستگاه اداری بزرگ خود را به سامان خواهید کرد؟
3. چگونه پروژههای ناتمام دولتی یا مرتبط با دولت را اولویتبندی میکنید؟
4. چگونه فقر طاقتفرسای نقاط فقیرنشین و بهویژه مرزنشینان کشور را برطرف میسازید؟
5. منطق تدبیر شما در صرف بودجه چیست؟ ساختار بودجه و نحوه تخصیص و شیوه ارزشیابی آن چگونه خواهد بود؟ نظریه پشتیبان شما در امر بودجهبندی کدام است؟
6. چگونه میتوانید عملکرد وزرای خود را ارزشیابی کنید؟
7. چگونه الزامات اخلاق اداری بربادرفته را در میان مدعیانی که در فساد غوطهور شدهاند، ولی خود را مبنای اخلاق میدانند، بازپردازی و بازسازی و پاگیر خواهید ساخت؟
8. چگونه در همه این مراحل، رابطه خود را با سایر شاخه های حکمرانی، در جهت منافع ملی تعریف میکنید؟
9. چگونه از ظرفیت فوقالعاده اثربخش «نفوذ رهبری»، برای «خدمت نافذتر به کشور» بهره میگیرید؟
10.با چه سازوکاری «ملت» را به مشارکت دعوت میکنید (مشارکتی عادلانه و ساختارمند و معطوف به نتیجه ملموس)؟
11.چگونه خطاکاران منسوب به دولت خود را رسوا خواهید ساخت؟ تنبیه خواهید کرد؟ و حذف خواهید نمود؟
12.چگونه جوهر عقلانیت را بر تصمیمهای دولت خود نافذ خواهید ساخت و الگوی خردمند مردم خواهید شد؟
13.چگونه با منابع ملی رفتار خواهید کرد؟ ثروت ملی را چگونه مدیریت خواهید کرد؟ جنگلها، مراتع، کوه ها، اراضی، سواحل دریا، معادن و سایر فرصتها و قابلیتها را چگونه به کار میگیرید؟ با منابع نفتی پایان پذیر چه خواهید کرد؟
14.چگونه دست اطرافیان خود و سایر ذینفوذان را از این ثروتها و رانت دولتی کوتاه خواهید نمود؟
15.برای جبران آلودگی هوا، آب و غذا و اصلاح رژیم غذایی ناسالم مردم، چه طرحی دارید؟ چگونه برای دو دهه آینده، وجود آب سالم را برای مردم تضمین میکنید؟
16.چگونه آمایش خردمندانه سرزمین را مبنای عمل و اقدام دولت خود قرار میدهید؟
17.چگونه به آمایش خردمندانه استعدادهای ملی میپردازید؟
18.چگونه دانشگاهها را به وضعیت جامع و کامل و اثربخش میرسانید و چگونه ساخت نادرست تفکیکشده دانشکدههای پزشکی و سایر دانشگاه ها را اصلاح خواهید نمود؟
19.چگونه خطمشی خود را قبل از تصویب و اجرا خواهید آزمود؟ در هنگامه اجرا و پسازآن چطور؟ توجه کنید که در آزمون خطمشی باید علاوه بر خروجی اولیه (outputs)، به پیامدهای بعدی (outcomes)، آثار نهایی (impacts) و پیامدهای تسلسلی (consequences) آنها نیز پرداخته شود!
20.چگونه با دخالت دادن سازمانهای مردمنهاد، شوراها و سایر سازه های غیرمتمرکز، امکان بهره مندی از ظرفیت خرد عامه را فراهم خواهید ساخت و از ساختار اداری کشور تمرکززدایی میکنید؟
21.چگونه بر حاکمیت قانون اصرار و بر اجرای دقیق قانون اهتمام و بر رویههای قانونی نظارت خواهید کرد؟
22.چگونه امور اداری کشور را شفاف خواهید ساخت و چگونه بر احیای سنت شریف پاسخگویی و حساب پس دهی اهتمام خواهید داشت؟
23.چگونه رویه های کاهش تصدی دولت را در سایه تدبیر و خرد، عادلانه و اثربخش، هدایت خواهید کرد؟
توجه داشته باشید که سرنوشت نسلهای آینده کشور، در گرو تصمیم های امروز شماست و واضح است که هریک، از این سؤالات، موقعیتهایی را هدف قرار میدهند که هر یک، ذی نفعان و ذی نفوذان مزور و موج آفرین و آشوب سالاری دارند، بنابراین کار شما بسیار دشوار است؛ ولی یادتان باشد که شما با ادعای غلبه بر دشواریها بر سر کار آمده اید!
اگر پاسخ این سؤالات را با همه بدنه کارشناسی مدعی تعهد و تخصص در اطراف خود بدهید، کمک زیادی به افزایش دانش امثال من خواهید کرد و جامعه علمی فعال در حوزه حکومت و اداره کشور را رشد خواهید داد؛ اما لطفاً سعی کنید بهجای پاسخهای روزنامه پسند، با رعایت موازین اخلاقی، علمی و تخصصی بهگونهای پاسخ بدهید که دانشمندان صادق را در مجامع علمی واقعی و معتبر کشور، متقاعد سازد.
یادآوری میکنم که بوروکراتهای مدعی دانش در اطراف شما، از پاسخ به این سؤالات عاجز بوده اند! زیرا اگر عاجز نبودند، امروز این سؤالات پیش نمی آمدند.
اگر هم متواضعانه میپذیرید که پاسخ این سؤالات را نمیدانید، امیدوارتان مینمایم که امروز دانش قابلتوجهی برای حمایت از پژوهش برای نیل به پاسخ این سؤالات در دسترس است و به اذن قادر متعال، میتوان با استفاده از شبکه دانشجویان و دانشمندان خطمشی پژوه و آزمونگر خطمشی در کشور، به پاسخ این سؤالات مهم پرداخت.
امیدوارم که پایان کار شما در سال 1400 شگفتیساز باشد و موافقان و مخالفان خود را به تحسین و دعاگویی وا دارید.
من بهشدت مشتاق موفقیت شما و سایر قوای نافذ در حکمرانی کشورم؛ زیرا به کشورم علاقهمندم و میدانم که موفقیت این سهشاخه نافذ در حکومت، مقرون به موفقیت ایران است. از امروز دعاگویم و سربلندیتان را میخواهم؛ اما هرگز کژروی و خمودگی و سستی را در دستگاه شما تائید نخواهم کرد که پیش از شما و بیش از شما، نگران خود هستم که «تائید ظلم در مرام ما، مترادف با ظلم است» و «کوتاهی در حق این ملت، ظلمی نابخشودنی است» که پاسخگویی درباره آن، در پیشگاه داور عادل، بسیار سخت و دشوار خواهد بود.
شما به نظریه ای مناسب برای حکمرانی نیاز دارید؛ نظریه ای مملو از تجربه فشرده درباره نحوه اولویتدهی به امور، مسائل و مشکلات، نحوه تجدیدنظر در چشمانداز کشور، مبانی اولویتبندی و نحوه تدوین برنامههای معطوف به چشمانداز، نحوه اجرای برنامه ها و نحوه ارزشیابی عملکرد دستگاه های گوناگون شکلدهنده شاخه اجرایی کشور.
راه دشوار است و پرمانع! مرد راه، بلد راه و عزم استوار میطلبد. خداوند تأییدتان فرماید. ان شاء الله.
علی اصغر پورعزت
استاد گروه مدیریت دولتی دانشگاه تهران
رئیس انجمن علمی مدیریت دولتی ایران
افزودن نظر جدید