- کد مطلب : 16448 |
- تاریخ انتشار : 13 دی, 1396 - 08:45 |
- ارسال با پست الکترونیکی
نخستين مرد نفتي انقلاب
سالهای دانشگاه معینفر همزمان شده بود با نهضت ملی. معینفر دراینباره میگوید: «در جریان ملیشدن صنعت نفت، اعتراضات دانشجویی نقش مهمی بازی کرد. همزمان با نطقهای «حسین مکی» در مجلس - که بخش عمده آنها را مهندس «کاظم حسیبی»، استاد دانشکده فنی تهیه میکرد- ما دانشجویان نیز بیرون از مجلس با نصب پرچم ایران به صورت نواری روی سینهمان درحالیکه در قسمت سفیدرنگ پرچم نوشته شده بود: «صنعت نفت در سراسر کشور ایران باید ملی شود»، به تظاهرات و راهپیمایی میپرداختیم». او بعد از پایان تحصیلات خود، به خدمت نظام وظیفه رفت و در سال ۱۳۳۲ در آبادان در صنعت نفت مشغول به کار شد. چندی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، معینفر به بانک «ساختمانی» رفت و کار مهندس ناظر را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۳۸ معینفر به دانشگاه «واسدا» ژاپن رفت و تحصیلات خود را در حوزه زلزله تکميل کرد. بازگشت به کشور و زلزله بوئینزهرا، او را به صرافت انداخت تا «مقدمات تهیه کد زلزله را در ایران» فراهم کند.
معینفر به لحاظ علمی سابقهای طولانی در حوزههای مهندسی و زلزله در ایران داشت. از سال ۱۹۶۵ به عنوان افتخاری «انجمن اروپایی مهندسین زلزله» درآمد و در مقاطعی در دانشگاه پلیتکنیک تدریس کرد. او از سال ۱۳۴۱ تا انقلاب، در دفتر فنی سازمان برنامه و بودجه مشغول شد. ارتباط او با مهدی بازرگان و تجربه او در کارهای مدیریتی، باعث شد از او در دولت موقت استفاده شود. معینفر ابتدا وزیر مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه شد و سپس وظیفه وزارت نفت دولت موقت را بر عهده گرفت. با استعفای دولت موقت و برگزاری انتخابات مجلس اول، نام او در فهرستهای متعددی ازجمله فهرست نهضت آزادی قرار گرفت و با رأی یکمیلیونو ۴۳۹هزارو ۳۶۰ نفر از مردم تهران، در دور اول و بهعنوان نفر چهارم این شهر وارد مجلس شد.
قاب ماندگار مجلس اول
یکی از معروفترین تصاویر بهیادمانده از مجلس اول، درگیریای بود که در حین صحبتهای هاشم صباغیان به وجود آمد. بعد از متشنجشدن فضای مجلس، معینفر که برای دفاع از صباغیان به صحن رفته بود، مورد ضربوشتم قرار گرفت. خود مرحوم معینفر اعتقاد داشت هادی غفاری به او حمله کرده است. معینفر آن حادثه را اینگونه توضیح میدهد: «اول حمله با آقای قرهباغ شروع شد. ایشان از روی اعتقادات خودشان این رفتار را با ما کردند. هیچ نظر سوئی نداشتند. اعتقاداتشان این بود. البته این احتمال هم وجود دارد که آقای غفاری بر اساس اعتقاداتش این کار را کرده باشد. من نمیتوانم واقعا قضاوت کنم. در بین افرادی که به ما حمله کردند، آقای اسدینیا هم بودند که ایشان بعد از نمایندگی به وزارت امور خارجه رفتند و سرکنسول امارات متحده عربی شدند. در آنجا یک نطق تندی ایراد کردند که بعد مجبور شدند به خارج از کشور پناه ببرند. در نتیجه همانطور که مشاهده میکنید، جوانان بسیار پرشور و حرارتی که حسننیت هم داشتند به صحنه آمدند؛ اما چون عمق زیادی نداشتند، ناگهان به راه دیگری رفتند. توجه دارید من اصلا نمیخواهم بگویم آنها سوءنیت داشتند، بلکه درک آنها در آن سالها از مسائل سیاسی و اعتقادی در همین حد بود». این موضوع را غفاری تکذیب میکند. هادی غفاری در مصاحبهای با «شرق»، موضوع را اینگونه روایت میکند: «شب قبل از این اتفاق، آقای رفسنجانی ما را صدا زد و گفت اینها قرار است شلوغ کنند. شما دوستان آرامش خود را حفظ کنید و دخالت نکنید. ما با آقای هاشمی بیعت کردیم. آقای صباغیان آمد. صحبت کرد. هرچه از دهانش آمد، به جناح ما گفت. ١٠ دقیقهاش، ٢٠ دقیقه شد و ادامه داد. آقای هاشمی چندبار زنگ را زد که آقای صباغیان این کار را نکنید، بگذارید مجلس بهآرامی اداره شود؛ اما آقای صباغیان تمام نکرد و نیمساعت بعد هم صحبت کرد.
بعد از آن، آقای قرهباغ که ٦٨ سالش بود، از عقب مجلس بلند شد و داد زد که آقای هاشمی اگر شما عرضه اداره مجلس را ندارید، ما بلدیم. آمد آقای صباغیان را از پشت تریبون پایین کشید. آقای صباغیان زمانی که میخواست از خودش دفاع کند، عمامه آقای قرهباغ افتاد. نمیدانم قصدش از این کار عمدی بود یا نه. وقتی عمامه پایین افتاد خون حزباللهی خطامامی مجلس به جوش آمد؛ بعد، آقای بشارتی بلند شد و درگیری پیش آمد. من اصلا آن سمت نرفتم. من به سرسرای مجلس رفتم. در راهرو مجلس، آنجا دیدم که آقای معینفر افتاده، شکمش بالا و پایین میرود. کاملا یادم است. آقای مهندس سحابی ایستاده بود. بعد گفت آقای غفاری کشتیدش. من به آقای معینفر این را گفتم که: آقای معینفر این را میخواستید؟».تصویر دیگری که در این درگیریها مورد توجه قرار گرفت، لبخند آیتالله هاشمی، رئیس مجلس اول در هنگام درگیری بود. مرحوم هاشمی نیز در مصاحبهای با «شرق» دراینباره توضیح داد: «در فرهنگ و ادبیات ایران، نوعی بیان مطلب به نام طنز داریم که یک ماجرای تلخ و غمانگیز را با زبان ملیح و طنز بیان میکنند. همین الان وقتی در فیلمها، پارلمانها را میبینم که اعضا دارند با هم دعوا میکنند، خندهام میگیرد. در آن تصویر هم منظرهای بود که شخصیتهای مهم مملکت پشت تریبون آمدند و با هم درگیر شدند و میخواستند همدیگر را از آنجا بیرون کنند. منظره، یک طنز تاریخی بود. هرکس هم بود، لبخند تلخی میزد که چرا اینها با هم اینگونه رفتار میکنند؟ در همان صحنه من خیلی زود آنها را از هم جدا کردم. وقتی جلسه متشنج شد، یک ربع تنفس دادم تا همه بیرون بروند و فضا تلطیف شود. در مجلس احترام همه گروهها را نگه میداشتم. تندروی در آن مجلس هم بود. علتش هم این بود که وقتی اولین انتخابات مجلس شد، کسانی که جوان بودند و در شهرشان مبارزه کرده و در شهرشان خوب شناختهشده و همیشه در صف مقدم بودند، رأی آوردند و وارد مجلس شدند. اکثریت مجلس از آن افراد روحانی و غیرروحانی بود. عده کمی از تیپ آقای مهندس بازرگان بودند که معمولا از تهران و شهرهای بزرگ انتخاب شده بودند. اینها دو نفر بودند و بقیه از آن تیپ بودند که روحیات تند انقلابی داشتند. بههمیندلیل همیشه با ملیگراها مشکل داشتند، ولی من مراعات میکردم. حتی یک بار پاسدارهای دم در مجلس موقع آمدن و رفتن، با آنها خوشرفتاری نکردند که تنبیهشان کردیم. در نماز جمعه علیه مهندس بازرگان شعار میدادند که جلوی آن را گرفتم و گفتم حق مهندس بازرگان با آن سوابق این نیست. در آن شرایط، اینها تحت فشار افکار عمومی تندروها بودند. سفارت آمریکا را گرفتند و گاهی در دانشگاهها هم دعوا میکردند. ما مجلس را در آن شرایط اداره میکردیم». معینفر در حوزه علمی کارنامه پررنگی دارد. برخی بر این باورند که طراحی ساختمانهای مقاوم در برابر زلزله در ایران با نام «معینفر» گره خورده است. او در تهیه تاریخچه زلزلههای مخرب که بعدها مبنای تهیه «پهنهبندی زلزله» ایران شد، ایجاد شبکههای شتابنگاری و تدوین «آییننامه زلزله ایران» در دهه ۱۳۴۰ از جمله کارهای برجسته او بود. فعالیتهای علمی معینفر در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ افزایش یافت. در دومین «یادواره بزرگداشت برگزیدگان مهندسی عمران کشور» از خدمات علمی او تجلیل شد.
افزودن نظر جدید