چگونه چند میلیون ایرانی را به "ارسطو عامل" تبدیل کرده ایم؟

سید محمد صادق الحسینی در اقتصادآنلاین نوشت:

این داستان کاملا واقعی است. سال های 84-85 بود که موج اول پوشاک ترک در کشور رواج پیدا کرد. پوشاکی ارزان که هم کیفیت یا حتی کم کیفیت تر از پوشاک ایرانی بود. هر سال ترک ها بیشتر بازار ایران را تصرف کردند. تا جایی که پس از توافق تجارت ترجیحی با ترکیه که یکی از بدترین اشتباهات دولت است (راجع به آن بیشتر خواهم نوشت) برندهای زنجیره ای ترک هم به ایران وارد شدند. هم اکنون در مال ها، بوتیک ها و مغازه های کوچک و بزرگ تهران و شهرهای بزرگ که قدم می زنید گویی به مغازه های لباس فروشی در ترکیه وارد شده اید.

اما چرا چنین شد؟ چه شد که صنعت مهم، کاربر و غیرتکنولوژیک پوشاک که می توانست سهم بسیار مهمی درایجاد اشتغال (در کشور ما که از بیکاری بالا رنج می برد) داشته باشد بطوریکه حتی بعنوان یکی از مزیت های نسبی کشور در دهه 70 مطرح بود، نه تنها از بین رفت، بلکه بازی را به کشوری همانند ترکیه باختیم و برندهای ترک بازار ما را در کنار چینی ها تصرف کردند؟

این بحث را اگر در تاکسی و اتوبوس مطرح کنید می گویند خب کالای ترک ارزان است و کیفیتش هم بهتر است. چرا کالای ایرانی مصرف کنیم؟ این هم کاملا درست است. در جواب سیاستمداران و سیاستگذاران کشور می گویند "متاسفانه تولیدکنندگان ما نمی توانند کالای با کیفیت تولید کنند. کالایشان نه تنها کم کیفیت که گران هم هست". چه بکنیم؟ مسئولان می گویند: "از تولید حمایت کنیم؟" از نظر آنها حمایت یعنی:

اولا، تعرفه بگذاریم که کالای خارجی گران شود! (یادشان می رود که با تعرفه بخش اعظم این کالا قاچاق می شود و مردم خود را با "ارسطو عامل سازی" به قاچاقچیان کوچک خوشبخت تبدیل می کنیم.)

ثانیا، به تولیدکنندگان وام ارزان قیمت بدهیم! (از قضا وام ارزان فساد و رانت ایجاد می کند. رانتی که تحقیقا نصیب نزدیکان مدیران میانی دولت می شود. پس مدیران یکپارچه از این وام های ارزان قیمت حمایت می کنند)

ثالثا، تولیدکننده را توجیه کنیم! که باکیفیت تولید کند، گران نفروشد و در یک کلام انسان باشد! (توصیه های اخلاقی هم که همیشه الحمدلله جواب می دهند! حتی جایی که خودمان منطق اقتصادی تولید را از بین برده ایم)

اینها کارهایی است که در 40 سال گذشته مداوم تکرار کرده ایم. نتیجه اش چه شده است؟ 3 نتیجه اصلی را بازگو می کنم:

ایران بالاترین نرخ موزون تعرفه را با اختلاف بسیار زیاد در جهان دارد (منبع: WTO- در پستی دیگر با آمار و ارقاماین موضوع را نشان می دهم)

منطق تولید صنعتی در کشور از بین رفته و تولید زیانده شده است. تولیدکنندگان غالبا به واردکننده و قاچاقچی تبدیل شده اند(راجع به این موضوع بیشتر خواهم نوشت). تولید صنعتی کشور صرفا توسط خود دولت و با سوبسید امکان پذیر است.

"ارسطو عامل" های زیادی تولید کرده ایم که با پول حرام ثروتمند شده اند. ثروتمندانی که نه اصالت دارند و نه ثروتشان را در امور مولد به کار می گیرند. طبقه ای که هم ناشناخته است و هم غیرقابل تحلیل. براساس برآورد من با توجه به 9 میلیون تراز منفی گردشگری کشور در سال، تعداد ارسطوها و نقی ها حداقل بیش از 3 میلیون نفر در سال است.

مردم عزیز، سیاستگذاران محترم، این شیوه حمایت نه تنها جواب نمی دهد که وضع را خرابتر می کند. نرخ های کلیدی ارز، سود، دستمزد و تعرفه باید بر اساس منطق بازار تعیین شوند. تا هنگامی که این نرخ ها با منطق بازار تعیین نشوند، هیچ حمایتی از تولید داخلی معنی ندارد. بهترین حمایت تعیین درست نرخ های کلیدی و عدم دخالت دولت در سایر حوزه هاست. تمثیل بی ربطی نیست که بگوییم دولت های ایرانی سنگ ها را بسته و سگ را رها کرده اند تا صنعتگران ما را نابود کنند، برای حمایت اما به صنعتگر آمپول تقویتی می زنند!

افزودن نظر جدید