* قبل از دوران ترامپ که برجام تصویب و عملیاتی شد، به نظرم با رفتارمان عملا برجام را ابتر کردیم و باعث شدیم نتایج مفیدی که کشور از برجام انتظار داشت، محقق نشود؛ چون برجام صرفا یک توافق بین کشورها و بهویژه بین ایران و آمریکا نبود. آنچه باعث شد برجام حاصل شود و با 1+5 به نتیجه برسیم، رویکرد جدیدی بود که در قبال مسائل بینالمللی در پیش گرفتیم و پذیرفتیم مسائل بینالمللی و ازجمله مسئله هستهای را در قالب چارچوبهای معتبر بینالملل حلوفصل کنیم. این رویکرد قاعدتا باید ادامه مییافت؛ نه اینکه با تمامشدن برجام همهچیز را متوقف کنیم.
*در حقیقت برجام مدلی بود که میتوانستیم درباره سوریه، یمن و جاهای دیگر به کار ببریم و منافعمان را کاملا در آن چارچوب حفظ کنیم. همان زمان شنیده میشد که جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، به آقای ظریف پیشنهاد داده بود درباره سوریه هم به همین شکل عمل کنیم و در چارچوبی بینالمللی مسائل سوریه را حل کنیم. ما این پیشنهاد را نپذیرفتیم و گفتیم به جز مسئله هستهای در موضوع دیگری صحبت نمیکنیم. میتوانستیم همان زمان این کار را درباره یمن انجام دهیم و به نتیجهای برسیم که برای ما هم رضایتبخش باشد و یمن هم اینقدر ویران نشود.
*بخش دیگر قضیه این بود که وقتی برجام را پذیرفتیم، باید کشورهای مختلف را در اقتصاد و سرمایهگذاری در ایران درگیر میکردیم که نتوانند بهراحتی علیه ما کاری کنند. در بحث نفت، شرکتهای بزرگ نفتی آمریکا بهمراتب تواناتر از توتال فرانسه هستند؛ ولی حاضر نشدیم با آمریکاییها قرارداد نفتی ببندیم. یادمان هست که در مذاکرات برجام ناسازگارترین کشور با ما، فرانسه بود. وزیر خارجه فرانسه از همه وزرای کشورهای اروپایی و از وزیر خارجه آمریکا نیز ناسازگارتر بود و بیشتر از همه در بهنتیجهرسیدن برجام کارشکنی میکرد؛ اما زمانی که برجام تمام شد، قبل از همه، از توتال استقبال کردیم که در نفت ما سرمایهگذاری کند. در زمینه خودرو هم همینطور. فرانسویهایی که با یک نگاه چپ آمریکاییها به آنها از ایران خارج شدند؛ موردی که در گذشته هم یک بار آن را تجربه کرده بودیم؛ درصورتیکه اگر همین قراردادهای نفتی را با شرکتهای نفتی آمریکا میبستیم، آمریکا هیچوقت از برجام خارج نمیشد؛ چون به منافعی میرسیدند که صاحبان منافع بانفوذ در دولت آمریکا اجازه نمیدادند دولتشان از برجام خارج شود و منافعشان به خطر بیفتد.
افزودن نظر جدید