- کد مطلب : 5856 |
- تاریخ انتشار : 3 آبان, 1393 - 08:48 |
- ارسال با پست الکترونیکی
عبدالله ناصری: تحريم انتخابات، خودكشي است
به گزارش امید،عبدلله ناصري، عضو بنياد باران هم در گفتوگو با «اعتماد» به همين مساله اشاره كرده و گفته است كه تحريم انتخابات توسط اصلاحطلبان و هوادارانشان امر كاملا منتفي شده است. او ميگويد كه اصلاحطلبان ياد گرفتهاند كه شرايط زماني و موقعيت خود را بشناسند و بر اساس آن اقدام به تصميمگيري كنند.
آقاي خاتمي در اظهارات اخيرشان بر ارتباط و تعامل ميان اصلاحطلبان و حاكميت سخن گفتهاند و در گفتههاي اخيرشان نيز از پذيرش برخي اشتباهات از سوي اصلاحطلبان اعتراف كردهاند. به عقيده جنابعالي اين اظهارات آقاي خاتمي تا چه اندازهيي ميتواند بدبيني حاكميت و جناح رقيب را نسبت به اصلاحطلبان به تعامل و خوشبيني تبديل كند؟ آيا اين استراتژي ميتواند شرايط اصلاحطلبان را تغيير دهد؟
نگاه اصلاحطلبي خود ميطلبد كه اين جريان خود را با شرايط زمان سازگار كند و هر لحظه به توليد استراتژي مطابق با زمان اهتمام ورزد. طبيعتا در يك دوره ممكن است تاكتيكهاي گذشته خود را ضرورت نبيند و حتي در راهبردهاي خود هم تجديدنظر كند. اين طبيعت هر كار تشكيلاتي، حزبي و منصفانه است. اين رويكرد هميشه در ميان اصلاحطلبان مورد پذيرش بوده است. بنابراين به عبارتي آقاي خاتمي با اين اظهارات قصد دارند تا يادآوري كنند كه چارچوب اصلاحات همان چارچوب هميشگي است. ايشان از يك طرف به جامعه مخاطب خود و از طرفي ديگر به بخشهايي از حاكميت يا بخشهاي احزاب سياسي رقيب كه اساسا مايلند اصلاحطلبان اصلا در درون حاكميت تعريف نشوند ميخواهند بگويند كه اصلاحطلبان دغدغه بهبود زندگي مادي و معنوي مردم را دارند، چرا كه اصلاحطلبان هميشه در درون حاكميت تعريف شدهاند و به قانون اساسي و به مباني جمهوري اسلامي كه مورد نظر بنيانگذار جمهوري بوده است، معتقد هستند.
اين بدبيني موجود در بخشهايي از حاكميت و جناح سياسي رقيب با چه سازوكاري ميتواند برطرف شود؟ اصلا امكان بر طرف شدن اين بدبيني وجود دارد؟
اصلاحات همواره در آن بخشهايي از حاكميت كه منطق جمهوري اسلامي و چارچوب كلي قانون اساسي را پذيرفتهاند، قابل پذيرش بوده است. اما برخي گروهها هستند كه عمدهترين دليلشان براي ضديت با اصلاحطلبان اين است كه حضور اصلاحطلبان مانع برخي كاسب كاريهايشان شده است و ميشود و بر اين اساس نميخواهند اصلاحطلبان در درون حاكميت حضور داشته باشند.
چون حضور اصلاحطلبان مانع از همين كاسبيها ميشود؟
بله دقيقا. اصلاحطلبان باشند اين باندهاي قدرت منافعشان به خطر خواهد افتاد. اين گروهها در سالهاي گذشته هم موفق شدند هزينههاي سنگيني را به اصلاحطلبان تحميل كنند اما اينان بايد اين موضوع را بپذيرند كه اصلاحطلبان در درون حاكميت تعريف ميشوند و حاكميت و اساس جمهوري اسلامي را قبول دارند. طبيعتا اين موضوع كه بايد در چارچوب قانون همه فعاليتها تعريف شود مورد ادعاي اصلاحطلبان هم هست، بنابراين در پاسخ به اين سوال كه اين بدبيني را چگونه ميتوان به خوشبيني تبديل كرد بايد بگويم كه بدبيني حاكميت به اصلاحطلبان يك پديده فراگير نيست بلكه بدبينيسازي از سوي برخي گروههاي كاسب است كه نگران منافع خودشان هستند و نه سرنوشت مردم و كشور. براي اين كار هم به هر چيزي و پديدهيي آويزان ميشوند تا موج خطرناك بودن اصلاحطلبان را در افكار عمومي مهندسي كنند كه البته اين كار منجر به تنفر عمومي از خودشان خواهد شد چرا كه اكثريت تودههاي اجتماعي خواهان تغيير و تحول و بهبود وضعيت كشور و زندگي خود هستند. .
به عنوان مثال اگر مجلس را در نظر بگيريد كه اكثريت به دست اصولگرايان است، اساسا بخش اندكي از اصولگرايان تندرو هستند كه نميخواهند اصلاحطلبان در هيچ عرصهيي حضور داشته باشند. بنابراين اين بدبيني در يك بخش محدودي از حاكميت است كه اساسا نميخواهند اصلاحطلبان را به عنوان يكي از عناصر اصلي جمهوري اسلامي و نزديكترين عناصر به گفتمان امام تحمل كنند.
اصلاحطلبان در يك سال گذشته با انسجام و حركت بر مدار خرد جمعي حركت كردهاند. با بهرهگيري از چه فرمول و مدلي ميتوانند براي انتخابات مجلس دهم تاثيرگذار باشند؟
اصلاحطلبان بايد همان مشي وفاق و انسجام را دنبال كنند. امروز هم شرايط و مصالح كشور اقتضا ميكند كه اصلالح طلبان با جريان معتدل اصولگرايي و عناصر سرشناس اين جريان وارد تفاهم و گفتوگو شوند. البته اين بايد يك خواست دو طرفه باشد و تنها با درخواست اصلاحطلبان تحقق پيدا نخواهد كرد. براي پيشبرد مصالح كشور علاوه بر اينكه انسجام خود را حفظ ميكنند با جريان معتقد به منافع ملي و مصالح عمومي و معتقد به همه اجزاي قانون اساسي در بين اصولگراها حتما تعامل و گفتوگو براي پيشگيري از بروز عناصر تندرو و افراطي در مجلس موثر خواهد بود.
يكي از اتفاقاتي كه اصلاحطلبان پيش از انتخابات مجلس با آن مواجه هستند، عبور از كانالهاي پيشا انتخاباتي و نهادهاي نظارتي است. آيا اصلاحطلبان ارزيابي دقيقي از اينكه چه كساني ميتوانند از اين فيلترها رد شوند، دارند؟
در حال حاضر به طور دقيق نميتوان به اين سوال پاسخ داد. به هر حال اصلاحطلبان تجربههاي پيشيني از روند نظارت و ارزيابي صلاحيت كانديداها دارند واگرچه اكثريت اين تجربهها از مجلس هفتم به بعد، تجربههاي خوبي نيستند اما اين مانعي براي حضور پرشور و با برنامه اصلاحطلبان نخواهد بود. حالا بايد ديد كه با توجه به شرايط بسيار حساس جمهوري اسلامي و همچنين شرايط بينالمللي آيا نهادهاي ذيربط و ذيمدخل تغيير روش خواهند داد يا نه؟ ضمن اينكه من اين مطلب را تاكيد ميكنم كه وزارت كشور كه زير مجموعه قوه مجريه است و وظايفي را در روند انتخابات مجلس دهم و بررسي صلاحيتهاي اوليه دارد، حتما بايد وظيفه قانوني خود را به خوبي انجام دهد و در برابر برخي از زيادهخواهيها به عنوان مجري انتخابات و نهاد مسوول بايستد.
اگر تغيير در رويكرد نهادهاي نظارتي پيش نيايد، آيا اصلاحطلبان همانند انتخابات رياستجمهوري برنامه جايگزيني دارند؟
همان طور كه بنا بر شرايطي به اين نتيجه رسيدند كه در اتخابات از يك نامزد با سابقه اصولگرا و عضو جامعه روحانيت مبارز حمايت كنند و نامزد مشخص و شاخص اصلاحطلب نداشته باشند ممكن است از عناصر اصولگراي معتدل نيز حمايت كنند.
آشتي هواداران اصلاحطلب با صندوق راي چه آيندهيي را براي گروههاي سياسي و جناح رقيب اصلاحطلب به دنبال خواهد داشت؟
امروز كل اصلاحطلبان پذيرفتهاند كه نبايد با صندوق راي قهر كرد. از انتخابات 88 به بعد ديگر مقولهيي به نام تحريم انتخابات در جبهه اصلاحات يا هواداران اصلاحات وجود ندارد و انتخابات 92 هم نتيجه موثر آشتي با صندوق راي را به خوبي اثبات كرد. من بعيد ميدانم آن افرادي كه هر از چند گاهي بر طبل تحريم انتخابات ميكوبيدند همچون گذشته بخواهند پروژه تحريم انتخابات را دنبال كنند چرا كه تحريم انتخابات، خودكشي است. لذا پيش بيني بنده اين است كه اصلاحطلبان به معناي عام ديگر رويكرد تحريم را در پيش نخواهند گرفت. و همچون انتخابات رياستجمهوري 92 حضوري فعال را خواهند داشت و مطمئن باشيد كه تركيب مجلس دهم بسيار متفاوت از مجلس نهم خواهد بود.
چه دغدغهيي باعث شده است كه اصلاحطلبان با وجود همه موانع و محدوديتهايي كه سر راه خود دارند، در عرصه سياسي كشور احساس تكليف كنند و پا به عرصه انتخابات بگذارند؟
اصلاحطلبان همان جريان چپ تاريخي است كه از آغاز و صبح ظهور انقلاب، هم پيوستگي شان نسبت به جريان رقيب محرز بوده در حيطه اجرا و خدمت به مديريت كشور دلسوزي و لياقت و شايستگي خود را اثبات كرده است. بنابراين هيچگاه از مصالح مردم و كشور غافل نخواهند بود و اين نگاه در ميان اصلاحطلبان اصيل هيچگاه تغيير نكرده است و هميشه در صحنه خواهند بود و اهتمام خواهند داشت كه به قدرت سياسي برسند، همچنان كه در سال 92 تا حدودي به قدرت سياسي برگشتند.
افزودن نظر جدید