گفت‌وگو با جوان‌ترین دلال بازار ارز تهران

اقتصاد نیوز نوشت: یکی از جوان‌ترین دلالان بازار آزاد ارز از نحوه‌ ورودش به این بازار، افراد تأثیرگذار این بازار و آرزوهایش برای آینده سخن گفت.

چهره و لباس‌هایی که به تن دارد شبیه به بقیه‌ دلالان ارز نیست. بخشی از صورتش را پشت عینک دودی بزرگی پوشانده است و با صورتی شش تیغ شده، بازار ارز را رصد می‌کند.
 
در نگاه اول حتی شاید فکر کنید که رهگذر یا خبرنگار است ولی چنین نیست و خودش می‌گوید که سال‌هاست دلال دلار است و هر روز از صبح تا ظهر در اینجا، دایره‌ همیشه شلوغ بازار آزاد ارز، می‌ایستد و دلار خرید و فروش می‌کند.
 
گرچه پسری جوان است ولی سن و سالش بیشتر از آنچه می‌گوید به نظر می‌رسد. زود اعتماد می‌کند و قانع کردنش برای مصاحبه کار سختی نیست ولی به هر حال محافظه‌کارانه سخن می‌گوید.
 
او که می‌گوید جوانترین ساکن بازار ارز است، درباره‌ خودش توضیح می‌دهد: 21 سال دارم و از زمانی که دیپلم گرفتم کار می‌کنم. وقتی 18 ساله بودم در یک رستوران مشغول به کار شده و از آن رستوران، ماهانه 400 هزار تومان حقوق می‌گرفتم تا اینکه مدتی بعد یکی از اقواممان که در مغازه‌ طلافروشی کار می‌کرد به من پیشنهاد داد که با حقوق ماهانه یک میلیون تومان ساکن بازار ارز شوم و هر روز و به صورت لحظه به لحظه، با تلفن قیمت ارز را به طلا فروشی اطلاع دهم.
 
این دلال 21 ساله بازار ارز می‌افزاید: من که حقوق 400 هزار تومانی می‌گرفتم از این پیشنهاد استقبال کردم و به بازار آمدم. مدتی گذشت تا اینکه متوجه شدم تسلط به آنچه در بازار ارز می‌گذرد کار سختی نیست. در نتیجه با مبالغ اندکی شروع به کار کردم. البته مدت‌ها طول می‌کشد که متوجه شوی دقیقاً در این بازار چه می‌گذرد، چگونه قیمت‌ها، بالا و پایین می‌شود و چگونه می‌توان ضرر کمتر داد و سود بیشتر کرد.
 
او همچنین بیان می‌کند: به هر حال حضور در این میدان و بازی با ارز، نوعی قماربازی است. ساکنان این بازار هم قماربازان توانایی هستند و باید حرفه‌ای باشی که شکست‌خورده از این بازار اوت نشوی، ولی اگر راه خوب بازی کردن را بلد باشی می‌توانی در زمان کوتاه به پولی برسی که سال‌ها کار کردن در فروشگاه، مغازه و ... تو را به آن پول نرساند.
 
این جوان ادامه می‌دهد: البته در این بازار هرگز مبالغ کلان توسط افرادی مثل من مبادله نمی‌شود. در این بازار افرادی هستند که از پشتوانه‌های خود که «آدم معمولی» نیستند ارز می‌گیرند و آن را وارد بازار می‌کنند و ما هم سعی می‌کنیم که در کنار این خرید و فروش‌ها با پیش‌بینی شرایط، سود کنیم.
 
این پسر جوان، درباره‌ آینده‌ خود می‌گوید: نمی‌دانم که در آینده چه تصمیمی خواهم گرفت و چه پیش خواهد آمد. به هر حال حضور در این بازار ریسک است و امکان دارد در قمار این بازار ببازم ولی من فکر می‌کنم که می‌توانم ببرم و اگر به پول خوبی برسم به فکر سرمایه‌گذاری در کاری مانند رستوان باشم. نمی‌دانم؛ شاید هم همیشه در این بازار بمانم. به هر حال فعلاً نمی‌خواهم از این بازار بروم.

افزودن نظر جدید