- کد مطلب : 9532 |
- تاریخ انتشار : 2 آذر, 1394 - 11:35 |
- ارسال با پست الکترونیکی
روحانی در معرفی من به مجلس مصصم بود/پرونده بورسیهها درگیر جریانات سیاسی شد/سیاسی نیستم اما انتخابات مجلس فوقالعاده مهم است
*وزارت علوم شامل بخشهای اجتماعی و سیاسی است.از لحاظ سیاسی ما انتظار داشتیم از آقای روحانی وقتی که پا به ریاست جمهوری گذاشتند تغییری در فضای دانشگاه ایجاد شود.اما زمانی که با دانشجویان صحبت میکنید معتقدند فضای دانشگاه بسته تر شده است.شاید یکسری همایش و جلسات داخل دانشگاه برگزار بشود ولی آیا در درون دانشجوها این تحرک وجود دارد؟اصلا با تغییر دولت جو امنیتی از دانشگاه دور شده است و دانشجویان به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی جامعه علاقه نشان میدهند؟
مسلما یکی از دیدگاهها و برنامههایی که آقای دکتر روحانی قبل از انتخابات ریاست جمهوری اعلام و مطرح میکردند در واقع همین مسئله بود که اعتقاد داشتند فضای دانشگاهها باید غیرامنیتی و غیر حراستی باشد و دانشجوها و تشکلها با سلیقههای مختلف و دیدگاههای مختلف بتوانند آزادانه و در امنیت فعالیت بکنند؛ ضمن این که در دوران انتخابات ریاست جمهوری، دانشگاهیان مطالبات زیادی از نامزدهای ریاست جمهوری به خصوص دکتر عارف و دکتر روحانی داشتند که یکی همین مسئله بود که خواهان این بودند که تجربه هشت سال دولت نهم و دهم در ارتباط با فعالیتهای دانشجویی وتشکلها بازبینی بشود.این شعارها را دکتر روحانی دادند و دانشگاهیان هم به جد این مطالبات را داشتند.بعد از انتخابات ریاست جمهوری خرداد 92 ، به نظرم یک فضای پر شور و نشاط و با امید در دانشگاهها ایجاد شد و همه انتظار همین روند و همین تحولات را در واقع داشتند و به خصوص از وزارت علوم هم که متولی بحث تشکلها بود چنین انتظاری میرفت که این مسائل را حمایت بکند. البته اعتقاد دارم که نه به حد ایده آل و مطلوب ولی تا حدودی دولت در این مسیر حرکت کرد. دکتر روحانی هم نه تنها در دوران تبلیغات انتخاباتی بلکه بعد از انتخاب شدن هم بارها در سخنانی که با دانشگاهیان داشتند همواره بر روی این مسئله تاکید کردند و دانشگاهیان هم بسیار از این دیدگاه استقبال میکردند. البته در کشور ما دولت یک محدودهای از اختیارات را دارد و طبیعتا شاید نمیتواند به شکل ایده آل همه آرمانها و اعتقاداتی را که دارد با سرعتی که مدنظرش است پیش ببرد. باز هم تاکید میکنم روند مثبت بوده است اما موردی که دانشجویان و تشکلها انتظار دارند سرعت این تحولات به نظرم است. در دوران تبلیغات انتخاباتی برای ریاست جمهوری، نامزدهای مختلف با دیدگاههای گوناگون در صحنه حضور داشتند؛ برخی نامزدها مانند دکتر عارف و روحانی خواستار تجدید نظر و بازبینی در برخی از سیاستهای هشت سال گذشته بودند و برخی از نامزدها هم خواهان تداوم سیاستهای دولت نهم و دهم بودند و برخی هم حالت ترکیبی داشتند. به هر حال انتخاب مردم در خرداد 92 نشان داد که به اصطلاح حامی و طرفدار دیدگاههایی هستند که از طرف نامزدهای تحول خواه و معتدل عنوان میشود منتهی بالاخره عرصه کشور،عرصه تقابلهای سیاسی است.دولت ، مجلس را دارد و مسائل را باید با آنها هماهنگ کند. نهادهای دیگری هم وجود دارند که ذی نفوذ در تصمیات دولت هستند.به نظر من تمام اینها دست به دست هم میدهد و باعث میشود در مواردی از جمله فضای سیاسی دانشگاهها ، فضای فعالیت تشکلهای دانشجویی مسائل آن طور که مطلوب است پیش نرود.البته تا حدودی پیش میرود ولی نه در حد این که تقریبا دو سال و نیم از دولت گذشته و تایید میکنم دانشگاهیان و دانشجویان انتظارات بیشتری داشتند.ولی در تجربه وزارت علوم شاهد بودید که در این دو سال اخیر چقدر فراز و نشیب طی شد و چقدر تحت فشار بودند، وزرایی که معرفی شدند،وزیری که استیضاح شد همین مسئله حکایت از این داشت که چقدر عدهای تلاش داشتند تا در وزات علوم نفوذ داشته باشند و سیاستهای دولت قبلی را تداوم بدهند در صورتی که مطالبات دانشجویان چیز دیگری بود. در واقع برآیند این نیروهای سیاسی عملا دولت را در وضعیتی قرار میدهد که حرکتش را به پیش ببرد اما با این موانع هم مواجه است و این موانع باعث میشود دولت برنامههایش را تا حدی با کندی جلو ببرد.
*اشاره کردید در این دو سال و نیم آن طور که باید و شاید در دانشجویان تحرکی دیده نشده است.تاثیر این رخوت در میان جامعه دانشگاهی چه نمودهایی خواهد داشت؟
در کوتاه مدت تا حدی که من تجربه دارم دانشگاهیان این شرایط را درک میکنند و قابل تحمل دانستهاند. دانشگاهیان پیگیر مطالباتشان هستند اما شرایط دولت را هم درک میکنند و بالاخره دانشجویان از حد بالای آگاهیهای سیاسی برخوردار هستند وتحلیلهای درستی هم از نیروهای سیاسی که در کشور نقش ایفا میکنند،دارند. ولی تصورم این است رخوت در بلند مدت میتواند به دانشگاهها آسیب بزند.من همیشه اعتقاد داشتم که دانشگاه محیطی است که دانشجویان از طریق حضور در تشکلهای سیاسی،فرهنگی و اجتماعی میتوانند بسیاری از استعدادهای خودشان را پرورش بدهند و بارها در سخنرانیهایم این مسئله را مطرح کردهام که دانشگاه فقط از یک کلاس درس تشکیل نمیشود ، در واقع دانشگاه یک اکوسیستمی است که دانشجو در آن پرورش پیدا میکند و تربیت میشود.کلاس درس بخشی از مسئولیت دانشگاه است و دانشجو باید یک سری از آموزشها و مهارتهای دیگری را هم کسب کند که اینها الزاما در کلاس درس اتفاق نمیافتد و در سایر فعالیتهای دانشگاهها می تواند باشد و مهمترینش هم حضور دانشجویان در تشکلهاست.این که بتوانند آگاهیهای سیاسی ، فرهنگی و اجتماعیشان را افزایش بدهند. بتوانند در کارهای تیمی شرکت بکنند و فعالیتهایشان را مدیریت بکنند. یعنی آن چه که دانشجو را آماده میکند، با یک سری مهارتها و دانشها وارد جامعه بشود و در آن اثر بخش باشد و این موضوع یک مسئولیت همگانی است و فقط از عهده کلاس درس برنمی آید. من تا این حد همیشه استنباط میکردم که فعالیتهای دانشجویی بخشی از نظام دانشگاهی و آموزشی ماست. بنابراین این امیدی که در دانشجوها بعد از انتخابات 92 ایجاد شده بود تاخیر در پاسخگویی به آن در کوتاه مدت قابل فهم و درک است و دانشجویان آستانه تحملشان بالا است چون شرایط را درک میکنند و تحلیل میکنند ولی در بلند مدت اگر واقعا باعث شود یک ناامیدی به آنها دست بدهد و آنها هم از دولت جدید هم ناامید بشوند و احساس کنند این دولت نمیتواند به مطالبات آنها در دوران انتخابات ریاست جمهوری پاسخ بدهد، در نتیجه دانشجویان دوباره حاشیه نشینی و انزوا را انتخاب میکنند و به نظرم مجدد شاهد رکودی در فضای دانشگاهها خواهیم بود که میتواند حتی آثار منفی در توسعه علمی کشور هم داشته باشد.
*رگههای بی تفاوتی و رخوت را همچنان شاهد هستیم.نزدیک انتخابات مجلس هستیم اما دانشجویان واکنش چندانی ندارند.شما در بطن دانشگاه هستید آیا واقعا شور و هیجان اجتماعی در دانشجویان میبینید؟
به نظرم این دوران قابل مقایسه با دوران اصلاحات نیست ولی باید توجه کنیم که بالاخره در دو دولت، هشت سال سیاستهای متفاوتی اعمال شده است و حتی شاید بعضی از دانشجویان بیانگیزه شده باشند و اگر این رکود بخواهد ادامه پیدا کند و طولانی بشود آثار بلند مدت منفی خواهد داشت.وقتی به محیطهای دانشجویی میروم این گلایهها وجود دارد و دانشجویان احساس میکنند این مرحله گذار، دارد طولانی میشود و انتظار دارند وزارت علوم و دولت توجه جدیتری به دانشگاه بکند.البته مدتی هم به دلیل بحث هستهای و سیاست خارجی دولت این تصور وجود داشت که دولت اولویت اولش حل و فصل پرونده هستهای است و کمتر به مسائل سیاست داخلی توجه میکند؛ ولی آن مسئله هم به عنوان پرونده موفق دولت پشت سر گذاشته شده است و شاید الان دوباره موجی از انتظارات جدیدی در دانشجوها بوجود بیاید که دولت توجه بیشتری به فضای داخلی دانشجوها بکن
*فکر نمیکنید این بدگمانی به دولت در بین دانشجویان زمانی شکل گرفت که وزرای مختلفی برای وزارت علوم معرفی شدند و همه فکر میکردند گزینه مورد نظر دکتر روحانی شما هستید، اما این اتفاق نیافتاد حتی با این که میدانستند مخالفان زیادی در طیف مقابل داشتید.دانشجویان شاید انتظار داشتند رئیس جمهور محکمتر در انتخاب وزیر علوم بایستد. قبول دارید شاید این تفکر بوجود آمد که رئیس جمهور آن طور که باید آزادی عمل ندارد؟
قطعا در بخشی از افکار عمومی جامعه همین انتظار پیش آمد. یعنی تحلیلهای متفاوتی شکل گرفت وقتی دکتر روحانی من را معرفی کردند و بعد هم وقتی از معرفی به مجلس منصرف شدند، تحلیلهای متفاوتی رخ داد.برخی گفتند: آقای رئیس جمهور باید جدیتر پشت این مسئله میایستاد،برخی عقیده داشتند بالاخره در مجموع رئیس جمهور به این نتیجه رسیده شاید در مجلس مشکلاتی پیش بیاید. واقعیت این است من پشت پرده آن مسائل را کند و کاو نکردم اما استنباطم این بود واقعا آقای روحانی به جد این نیت را داشت و اگر انصراف داد حتما با یک محدودیتهای خیلی جدی در عرصه سیاسی روبرو شده بود.
*پس میشد انتظار داشت محکمتر پشت این قضیه میایستادند؟
(با خنده ) بستگی دارد چه کسی این انتظار را دارد؟
*طبعا دانشجوها.... مدتی بود که دانشگاهها با سرپرست اداره میشد.از دیگر سو، تغییر روسای دانشگاهها در کشور ما بسیار زیاد است. یعنی با هر تغییر دولت، رئیس دانشگاه عوض میشود.این تغییر پی در پی روسا چه تاثیری بر فضای دانشگاه میگذارد؟
قطعا این تغییرات پی در پی تاثیر منفی میگذارد.مطالعه ای هم در فرهنگستان علوم در همین ارتباط انجام شد و نشان داد متوسط دوره مسئولیت رؤسای دانشگاهها در ایران به مراتب کمتر از متوسط مسئولیت رؤسای دانشگاههای خوب دنیاست. این آمد و شدهای کوتاه مدت در نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی دانشگاه، حتما اثر منفی دارد. ولی مادامی که نگاه ما به دانشگاه ، نگاه سیاسی باشد و سیاست مداران در انتخاب رئیس دانشگاه مداخله داشته باشند به نظر من این موضوع اجتناب ناپذیر است. در خرداد 92 دیدیم یک دولتی با گرایشهای سیاسی از صحنه خارج میشود و یک دولتی با گرایشهای سیاسی کاملا متفاوت بر سر کار میآید و منتقد آن سیاستهاست به خصوص در حوزه وزارت علوم؛ طبیعتا به همین نسبت وزیر و وزرای علوم تغییر میکند بعد چون از اختیارات وزارت علوم و نهادهای دیگر است وزیر علوم باید خودش را با سیاستهای دولت جدید تطبیق بدهد ترجیح میدهد که رؤسا را جا به جا کند. منتهی در دولت اصلاحات دقیقا با همین تحلیل به سمتی رفتیم که انتخاب رؤسای دانشگاهها را تغییر روش بدهیم. دلیل اول این بود که باید رئیس غیر سیاسی باشد و نباید تابع رفت و آمدهای دولتهای سیاسی باشد کما اینکه در دنیا هم همین است. بالاخره مطالعه شده است در دنیا یا هیئتهای امنا رئیس دانشگاه را انتخاب میکنند یا شوراهایی درون دانشگاه این کار را انجام میدهند. قبل از انقلاب هم به صورت هیئت امنایی رئیس دانشگاه انتخاب میشد و در دولت اصلاحات حدود سه سال این کار را که در زمان دکتر معین شروع شد من هم تا سال 84 ادامه دادم و بسیار نتایج خوبی هم در آن مقطع گرفتیم. دلایل زیادی هم داشتیم یکی از دلایل این بود که در واقع بدنه هیئت علمی هر دانشگاهی خودشان را در مقابل رئیس دانشگاه مسئول بدانند، بویژه وقتی در انتخابش نقش داشتند در پشتیبانی و تحقق اهداف رئیس کمکش میکنند و این که وزیر آن قدر دستش باز نیست که با تغییر هر دولت ،روسای دانشگاهها را تغییر بدهد.البته نه این که چنین راه حلی مسئله را صد در صد حل کند ولی یک گام به سمت غیر سیاسی شدن انتخاب روسای دانشگاه است. تا زمانی که ما انتخاب رؤسای دانشگاه را تابع نظامهای سیاسی میکنیم تغییر پی در پی رؤسای دانشگاه اجتناب ناپذیر است. ما این را تجربه کردیم و یکی از بهترین دوران ریاستهای دانشگاهها همان دوران بود و دلیلم بر این مدعا این است که در دولت یازدهم میبینیم وقتی صحبت از انتخاب یک رئیس میشود عمدتا نظر دانشگاهیان به رؤسای آن دوره است.
*در کشور چه اتفاقی میافتد که یک تجربه موفق مانند انتخاب هیئت امنایی رئیس دانشگاه در میانه راه رها میشود؟ اگر اذعان دارید انتخاب رئیس دانشگاه به صورت هیئت امنایی تجربه موفقی بوده است،چرا پس ادامه نداشت؟
ادامه نداشت چون اتفاقات سیاسی است.در واقع عرصه کشور میدانی برای جریانهای سیاسی میشود و در این مسائل سیاسی ،منافع ملی در اولویت دوم قرار میگیرد.از دیگر سو، منافع شخصی، حزبی و جناحی اولویت پیدا میکند و ما باز شاهد این افت و خیزها خواهیم بود. یعنی مبنای علمی و کارشناسی تصمیات کنار میرود و مبنای اظهار نظرها و تصمیمات سیاسی میشود و عالم سیاست یعنی عالم اخلاف نظر و اگر نتوانیم این اختلافات سیاسی را ذیل منافع ملی قرار بدهیم همیشه شاهد این افت و خیز ها خواهیم بود.
*میگویند در دوران پساتحریم به سر میبریم ، غیر از تغییر در بخش اقتصادی در بخش علمی هم حتما شاهد تغییراتی خواهیم بود.این روزها از دیپلماسی علمی سخن گفته میشود و چهرههای بین المللی به دانشگاههای ما آمدهاند . به نظر شما چقدر در زمینه مبادلات علمی با کشورهای دیگر موفق بودهایم؟
دوران پساتحریم فقط بخش تئوریاش شروع شده است و هیچ اقدام عملی در این ارتباط انجام نشده است. آمد و شدهایی تابع فضای پساتحریم انجام شده ،ولی عملی نشده است؛ حداقل در بخش علوم،تحقیقات و فناوری هنوز اقدامهای عملیاتی و اجرایی به ظهور نرسیده است ،البته مقدماتی فراهم شده،هیئتهایی آمدهاند ولی به نظر من هنوز زود است که صحبت از گزارش کار بدهیم و این که چه آثاری داشته است . طبیعتا زمان لازم است تا سیاستهای وزارت علوم در ارتباط با توسعه همکاریهای بین المللی و گسترش علمی بین المللی عملیاتی بشود . در ضمن باید تاکید کنم این یک مسئله است که ما بسیار عقب هستیم . در بحث مبادلات علمی،پژوهشهای مشترک،انتقال تکنولوژی ما بسیار عقب هستیم.حتی زمانی که تحریمها خیلی هم جدی نبود ما موفقیت زیادی نداشتیم حالا فرصتی ایجاد شده به عنوان برجام یا
پساتحریم و ما باید این عقب ماندگی را جبران کنیم.
*دلیل عقب ماندن ما در مراودات علمی چیست؟
بخشی شامل موانع سیاسی است. برخی چندان اعتقاد به مراودات علمی نداشتند. بعضی از کشورهایی که شباهت زیادی به همدیگر داریم ولی از آنها هم عقب تر هستیم. بنابراین مجموعهای از عوامل بعد از انقلاب باعث شده چه قبل و پس از تحریم ، ما دچار ضعف برنامه ریزی برای توسعه همکاریها و ارتباطات بین المللی باشیم و پساتحریم یک فرصت برای جبران است . پساتحریم هوشیاری و آگاهی ایجاد کرده تا بتوانیم با حضور در بازار جهانی علم و فناوری مان را سرعت و تحولش را بیشتر کنیم.
*در دوران سرپرستی شما پرونده بورسیهها مطرح شد. آیا سخن ناگفتهای در این قضیه وجود دارد؟
مسئله بورسیهها جزییاتش به زمان دکتر فرجی دانا کشیده شد.زمانی که من سرپرستی را برعهده گرفتم در حدود هفتاد روز بود که این قضیه مطرح شد. اما نه فقط در بحث بورسیهها بلکه دولت از تمام وزارتخانهها خواسته بود از وضعیت موجود وزارتخانه های متبوعشان گزارش بدهند.دکتر روحانی وعده کرده بود گزارشی از صد روز اول کارش را ارائه بدهد و مهم بود دولت قبل را با چه شرایط و شاخصی تحویل گرفته چون میشد مبدایی برای برنامه ریزی در دولت یازدهم؛بنابرانی تمام معاونتها قرار بود گزارشی ارائه دهند بر این مبنا که در چه وضعیتی بر سرکار آمدهاند. یعنی در آوردن گزارش خاص این که وزراتخانه دنبال مسئله بورسیهها برود در کار نبود واصلا اهداف سیاسی پشتش نبود و وزارت علوم بارها اعلام کرد ما قضیه را رسانهای نکرده ایم. اما آن چه وزارت علوم گزارش داد به خصوص فکر کنم زمان دکتر نجفی ،به درستی موارد تخلف را اعلام کرد که روشن شده بود و به جامعه گزارش شده بود و در مقابلش مقاومتها و مسائل سیاسی وجود داشت.
*یعنی پرونده بورسیهها تا این حد سیاسی شد که دیگر نشد آن را به خوبی پیگیری کرد؟
متاسفانه هست.یعنی باید بگوییم متاسفانه سیاسی هست. ما انتظار داشتیم تمام جامعه ،اعم از علمی یا سیاسی به خاطر صیانت از حرمت علم و دانشگاه از ما حمایت کنند.این پرونده از مواردی بود که انتظار عکس العمل یک پارچهای میرفت. این نقطه ضعف ماست باز میگردم به بحث قبلی که متاسفانه اولویت، منافع سیاسی است و حاضریم همه چیز را فدای آن بکنیم. حتی جایی که همه چیز محرز است یعنی این پرونده ساخته وزارت علوم نبود و قابل رسیدگی بود و باز روی همین پرونده هم فشار سیاسی بود. در حالی که وزارت علوم نهایت مساعدت را کرد و تا جایی که میتوانست سعی کرد حقوق دانشجوها حفظ شود و اگر مسئولین خطایی کردهاند دانشجویان تاوان ندهند. به نظرم پرونده بورسیهها بسیار روشن بود ، وزارت علوم آسیبهایش را به حداقل رساند اما خب در مواردی موانعی سر راه این مسئله قرار گرفت.
*در حال حاضر نزدیک انتخابات مجلس هستیم. ممکن است دکتر عارف که خودشان هم از بدنه جامعه دانشگاهی هستند به مجلس بروند. واقعا به عنوان نماینده مجلس و نماینده دانشجوها ،دانشگاهیان چه نیازهایی دارند؟
اول بحث ساماندهی توسعه کمی آموزش عالی است.در سالهای گذشته واقعا یک گسترش بسیار بی رویه را در بخشهای مختلف آموزش عالی شاهد بودهایم.پدیده صندلیهای خالی را داریم ، پدیده کاهش جمعیت 18 تا 24 سال را داریم و هم در بحث اقتصاد آموزش عالی نگرانی جدی برای بخش غیر دولتی وجود دارد. .بحث کیفیت و حفظ کیفیت از دغدغه های جدی و به روز نظام آموزش عالی است.اینها جزو اولویتهای آموزش عالی کشور است که مجلس در آن بسیار میتواند نقش ایفا کند.بخش مدیریت دانشگاهها که سال ها در این ارتباط صحبت کردم . در قالب بند الف ماده 49 قانون برنامه چهارم و یا بند ب ماده 20 برنامه پنجم که این مصوبه از افتخارات جمهوری اسلامی ایران بود و آن طور که باید و شاید به آن رسیدگی نشده و هنوز دانشگاهها به صورت متمرکز اداره میشوند.
*شما همیشه یک چهره آکادمیک و تکنوکرات بودید ولی زمزمههایی از حضور شما به عنوان یکی از افراد شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان به گوش میرسد آیا به دنیای سیاست بازگشتهاید؟
من جایی نرفته بودم که بازگردم.واقعیت این است که بتوانم کمکی به شکل گیری مجلس آینده بکنم چون فکر میکنم انتخابات مجلس بعدی فوق العاده مهم است و دکتر عارف، برنامه گسترده و وسیعی برای مجلس پیش رو دارند و با سازماندهی عاقلانه و هماهنگی جلو میروند. من بارها گفتهام آدم سیاسی نیستم و فقط میخواهم کمکی کرده باشم و همچنین دکتر عارف که بالاخره شناخته شده هستند و شخصیت علمی ،سیاسی هستند.البته این دغدغه به این معنا نیست به عالم سیاست بازگشتهام چون هیچوقت هم در عالم سیاست نبودهام و همچنان یک دانشگاهی هستم.
*به عنوان آخرین سوال، برگردیم به 16 آذر سال 1383. آخرین سال ریاست جمهوری آقای خاتمی.اتفاقی که در آن روز افتاد و پرخاش دانشجویان به آقای خاتمی و جمله معروف ایشان؛ سوال من نه سیاسی است نه علمی ، آن لحظه دقیقا چه حسی داشتید، چون اذعان دارید برای دانشجویان در دوران اصلاحات خوب کار کرده اید، آن واکنش دانشجویان چه حسی در شما برانگیخت؟
حس بد و خوب توامان بود. خوب به این معنا که بالاخره تجربه آقای خاتمی نشان میداد که خود ایشان مشی سیاسیشان این بود که مخالف حضور داشته باشد،حرفش را بزند و آن جلسه نمونهای از تحقق شعار آقای خاتمی هویدا شد. یعنی ایشان در معرض یک امتحان بود که خب تئوری جامعه مدنی را که مطرح میکرد و شعار " زنده باد، مخالف من" را میگفت .این اتفاق خوبی بود و ایشان به خوبی از پس آن برآمد یعنی وقتی شعاری میدهد ممکن است آن شعار به منافع شخصیاش ضرر بزند ولی پای حرفش بایستد. عدهای فکر میکردند به ایشان توهین شده ولی ایشان نشان داد که مدل عینی حرفهایشان هستند.
*چرا دانشجویان در دوران خوب شان فریاد کشیدند و آقای خاتمی بلندتر فریاد کشیدند، شما فکر میکردید شاید اشتباهی کردهاید که این نتیجهاش است؟
من آن اتفاق را عمومیت نمیدادم و فکر نمیکردم تحولی باشد که در بدنه دانشجویان اتفاق افتاده است.
به نظرم آن حرکت، نماینده افکار دانشجویی نبود و به نظرم آمد چند نفر دارند بداخلاقی میکنند و اگر مقرر میشد که آنجا یک مثلا یک رقابتی بین مخالفان و موافقان بشود،موافقان بیشتر بودند . من تجربه شخصی خودم را میگویم که آن نمادی از افکار دانشجویی نبود.
*این سوال را پرسیدم تا بدانم ترجیح میدهید دانشگاه ما چنین هیجان مخالف و موافق را داشته باشد یا حضور در یک سطح سکون خوب است؟
سکون ،سکوت و رکود مهم ترین آفت دانشگاههای ماست. از این جدالها، بحث و گفتگوها استقبال میکنم.در دورانی که مسئولیت در دوران اصلاحات داشتم بسیار در جمعهای دانشجویی انتقادی حضور داشتم. اینها فرصتهایی است که دانشجوها میتوانند شخصیت خودشان را نشان بدهند.اما همه تاکید کردند فضای گفتگو و چند صدایی باید حداکثری باشد و رعایت ادب،حرمت دیگران هم حداکثری باشد.اتفاقا تضارب آرا بسیار کمک میکند به جامعه دانشگاهی کشور.
افزودن نظر جدید