- کد مطلب : 7854 |
- تاریخ انتشار : 23 اردیبهشت, 1394 - 10:02 |
- ارسال با پست الکترونیکی
رد استراتژی انتخاباتی مصباحیزدی توسط باهنر
به گزارش امید،در ادامه، بخشهای مهم گفتوگوی باهنر با سایت «جماران» را میخوانیم:
* بنده میگویم ما صالح مقبول را به اصلح غیرمقبول ترجیح میدهیم، یعنی چه؟ یعنی اگر صلاحیت یک نفر در حد عالی و ٢٠ است، اما مقبولیتش به اندازه کسی نیست که صلاحیتش کمتر از او و مثلا ١٨ است...
... ما آنکه صلاحیتش کمتر ولی مقبولتر است را انتخاب میکنیم؛ چون احتمال رأیآوریاش بیشتر است. فرض کنید ٢٩٠ نفر آدم اصلح علامهدهر معرفی کردیم و رأی نیاوردند، معلوم است که نتیجه انتخابات برای ما موفق نخواهد بود. ما آدمی را باید معرفی بکنیم که رأی میآورد. برخی ایدهآل فکر میکنند؛ میگویند ما فقط از نمرهبیستها حمایت میکنیم، این اشکال ندارد، شما همیشه از نمره بیستها حمایت کنید، ولی تجربه نشان میدهد که در انتخابات موفق نمیشویم. من معتقدم اگر این منطق را برای آیتالله مصباحیزدی بیان کنند، ایشان هم حتما این حرف منطقی را میپذیرند. نمایندهشدن مشروط به رأی مردم است. بدون رأی مردم کسی نمیتواند نماینده بشود، هرقدر هم آدم خوبی باشد. پیروز انتخابات اصلحترین نیست، بلکه آن است که بیشترین رأی را آورده است.
انتخابات در هر سطحی که باشد، برای اینکه پیام نامزد یا حزب مربوطه به سمع و نظر مردم برسد، باید تبلیغات بشود که این هم هزینه دارد. در برخی کشورها راههایی برای آن در نظر گرفتهاند، اما در کشور ما راه قانونی برای هزینه تبلیغات کاندیداهای مجلس وجود ندارد در نتیجه هر نامزد نمایندگی برای جبران هزینههای تبلیغات خود از حامیانش کمک میگیرد که ممکن است برخی از کمکها از پولهای کثیف باشد. البته نهادهای نظارتی باید تلاش کنند که این پولها وارد انتخابات نشود. اما بههرحال کسی انکار نمیکند که ممکن است در گوشهای، کاندیدایی ناخواسته از این منابع پولی در اختیارش قرار گرفته باشد.
چرا اکثر رؤسایجمهوری که تا حالا رئیسجمهور شدهاند، بعد از انتخابشان اعلام میکنند که حزبی نیستند. یا برخی مقامات کنار گذاشته میشوند و اتهامشان حزبیبودن است، گویا اصولا عضویت در حزب، ضدارزش است. این یکی از اشکالات ماست.
آرایش انتخاباتی مجلس دهم سه حالت را میتوانیم تصور کنیم، یکی دوقطبی اصولگراها و اصلاحطلبها به صورتی که اعتدالیون هم میان دو جناح تقسیم شوند. حالت دوم سهجریانی است یعنی اصولگراها، اصلاحطلبها و اعتدالیون. حالت سوم چهارقطبیشدن انتخابات است به این شکل که اصلاحطلبها و اصولگراها، هر کدام دو گروه معتدل و تندرو داشته باشند، اعتدالیها هم به باور من، بالاخره به یکسو خواهند رفت.
ما میگوییم مشاور اصلی اصولگرایان و جبهه پیروان خط امام و رهبری جامعتین هستند، لذا با آنها در جلسات خصوصی شرکت میکنیم و ممکن است با آنها در این جلسات، بحثوجدل کنیم، اما درنهایت، اگر به تفاهم برسند، از آن تبعیت خواهیم کرد. بعضیها سؤال میکنند شما با پایداریها میتوانید زیر یک چتر باشید؟ به قول مرحوم آیتالله مهدویکنی که میفرمودند «این کار یک ائتلاف است نه وحدت فلسفی و موضعی». ما در چنین ائتلافی حضور خواهیم یافت.
اصولگرایان در انتخابات مجلس گذشته یک رقیب جدی به نام اصلاحطلبان نداشتند، ولی الان دارند؛ بنابراین میتوانیم با حفظ مواضع، در بخشهایی با جبهه پایداری و سایر اصولگرایان ائتلاف کنیم. تلاش میکنیم نقطه هدفمان صددرصد باشد، اما ممکن است به صد نرسیم.
طرفداران آقای احمدینژاد، بین خودشان انشعابات متعددی دارند و نمیتوانند یکپارچه شوند. درمیان کسانی که با آقای احمدینژاد کار کردهاند، افرادی، او را قبول ندارند، برخی هم هستند که احمدینژاد، آنها را قبول ندارد و برخی هم او را منهای برخی اطرافیانش قبول دارند. بالاخره در جریان آنها، انسجام وجود ندارد، یعنی در حد عده و جمع نیستند که بتوانند یک قطب به وجود بیاورند، بخشی با ما هستند، بخشی با رادیکالهای پایداری هستند و بخشی هم ممکن است بروند به اعتدالیون و اصلاحطلبان بپیوندند.
کسانی که قصد ورود به انتخابات را دارند، باید مرزشان با فتنه روشن شود. از آنسو هم کسانی که میخواهند وارد انتخابات بشوند، باید مرزشان با انحرافیون روشن شود. اینها این دو تا خط قرمز ما هست که همان خط قرمز نظام است حالا نظام خودش مسئول دارد، اما ما در حزب و گروهمان، این خطقرمزها را رعایت میکنیم.
تندروها نباید از کشور حذف شوند. گرفتاری ما با اصلاحطلبها، این است که هر زمان میانهروهایشان پیروز شدند، میدان را به تندروهایشان دادند. معتدلین نباید بگذارند میدان دست تندروها بیفتد. من همیشه گفتهام تندروی چه در چپ، چه در راست چه اصلاحطلبی چه اصولگرایی، اینها به ضرر کشور است. صحنه مدیریت باید به دست معتدلین باشد. من طرفدار این موضع هستم، اما اینکه کسی فکر کند اینها حذف میشوند، درست نیست.
افزودن نظر جدید