آرايش سياست با تدابير زنانه

قانون نوشت: در دنیای امروز، زنان زیادی را به‌عنوان ستاره‌هایی درخشانی در دل خود جا داده است. سوپراستارهایی که گوی سبقت را از مردان ربوده اند و با فتح منظومه قدرت در کشورشان، عملاً جامعه را متقاعد کرده اند که در سياست توانمند هستند!مي‌خواهم در مورد زنان سیاستمداری حرف بزنم که این روزها در اروپا و آمریکا شمالی، حکمرانی مي‌کنند و تعدادی از آنها خوشبختانه آن‌قدر موفق و قوی هستند که شهروندان کشورشان زبان به ستایش آنها گشوده‌اند.

اولین موضوع که باید درباره زنان سیاستمدار اروپایی و آمریکایی به آن دقت كنيم، شخصیت «دموکرات» آنهاست؛ زنانی که با رأی مردم به قدرت رسیده اند و وصله دیکتاتوری به آنها نمي‌چسبد!
در اروپای 2015 تعداد کشورهایی که نبض قدرت در آنجا در دست زنان است، بیشتر از کشورهای آمریکای شمالی است؛ بماند که در ایالات متحده تا به امروز، هنوز شرایطی فراهم نشده که یک زن به صندلی شماره یک کاخ سفید برسد و در کانادا نیز، وضعیت همین طور است. 
در دو کشور بزرگ آمریکای شمالی، زنان در ایستگاه وزارت متوقف شده اند و نتوانسته‌اند به پست‌های ریاست جمهوری یا نخست‌وزیری دست پیدا کنند، در حالی که در اروپا، زنان زیادی به نخست وزیری و ریاست جمهوری رسیده اند؛ آن هم نه دیروز و امروز بلکه از سال‌ها پیش.
حالا اما آمريكايي‌ها تصمیم گرفته اند که هرطوری شده، مستأجر جدید کاخ سفید را از بین زنان انتخاب کنند؛ این همان کاراکتری است که بارها و بارها در فیلم‌های‌هالیوودی آن را دیده‌ایم! اول فیلمش و حالا خود واقعی آن را. با این حال، آنقدر معادله قدرت در آمریکا، پیچیده است که نمي‌توان گفت که قرعه اولین رئيس‌جمهور زن در آمريكا به نام چه کسی مي‌افتد؟
بر اساس یک قول و قرار نانوشته در آمریکا، هر 8 سال یک‌بار قدرت بین دو حزب جمهوریخواه و دموکرات دست به دست مي‌شود؛ این یعنی که جانشین باراک اوباما اگر هم یک زن باشد ، باید متعلق به حزب جمهوریخواه باشد. مثلاً کسی مثل کارلی فیورینا، مدیر اجرایی پیشین شرکت (HP) که در یکی، دو هفته اخیر، خبر حضورش در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 نظر خیلی‌ها را به‌سوی خود جلب کرده است؛ این خانم به رقیب شماره یک هیلاری کلینتون از حزب دموکرات تبدیل شده است. خیلی‌ها می‌گویند، دست آخر فیورینا به احتمال زیاد تنها نامزد زن مشهور از حزب جمهوریخواه برای رسیدن به کرسی ریاست‌جمهوری آمریکا خواهد بود؛ انتخاباتی که قرار است روز سه شنبه ‎۱۸ آبان ۱۳۹۵ برگزار شود.
جالب است که پیش‌تر و حدود یک ماه پیش، روزنامه‌ نیویورک تایمز خبری را رسانه ای کرد که طبق آن، «کارلی» یکی از نامزدهای بالقوه تصدی پست ریاست بانک جهانی به شمار مي‌رفت. کارلی در انتخابات سال 1387 هم ابتدا به‌عنوان یکی از نامزدهای جمهوریخواه به میدان آمد اما در ادامه به کمپین مک‌کین پیوست. در کارنامه کارلی یک شکست تمام عیار هم ثبت شده است؛ یک باخت نا امید کننده در سال 2010  و در جریان انتخابات سنا.
کارلی که در جبهه دموکرات‌ها، هیلاری را پیش روی خود دارد با یک سياست زنانه، در یک برنامه تلویزیونی اولین طعنه سياسي را بار وزیر خارجه سابق آمریکا کرد و گفت: «از هیلاری کلینتون خیلی خوشم می‌آید اما او قابل اعتماد نیست!»
کارلی در دوئلی رسانه ای با هیلاری کلینتون، هفت تیر انتقاد را کشید و با گلوله‌هایی چون استفاده از یک سرور ایمیل خصوصی، حمله به سفارت آمریکا در بنغازی در سال ۲۰۱۲ و کمک‌های خارجی به بنیاد کلینتون ، اساساً او را «آب کش» کرد! 
معلوم نیست که اگر هیلاری و کارلی در انتخابات درون حزبی موفق به کسب مقبولیت لازم شوند آنگاه در میدان «تقابل» چگونه از خجالت هم در خواهند آمد! آیا دو سر انتخابات سال 2016 در آمریکا تمام زنانه خواهد بود؟ آیا فینال انتخابات ریاست جمهوری در ینگه دنیا را دو زن برگزار خواهند کرد؟ آیا باید شاهد یک «کشتی کج» سیاسی بین هیلاری و کارلی باشیم؟ قطعاً اگر این طور باشد، رقابتی جذاب و کم نظیر در تاریخ سیاسی جهان به ثبت خواهد رسید. این را هم بگویم که در کانادا خبری از این رقابت‌ها نیست و خیلی که به زنان  لطف شده، پست وزارت به آنها سپرده شده است. ضمن اینکه در سرزمین «افرا»، مقام ریاست جمهوری وجود ندارد و نخست وزیر همه کاره امور است.
حالا برگردیم به اروپا که برای به قدرت رسیدن زنان، سنگ تمام گذاشته است و در این مورد استثنائاً، آمریکا دنبال روی اروپاست!
  آلمان؛ آنگلا مرکل
کسی نیست که در دنیا او را نشناسد؛ آنگلا مرکل، قدرتمندترین سیاستمدار زن در جهان. صدراعظم ژرمن‌ها که کشورش را تبدیل به اقتصاد شماره یک اروپا کرده و با موفقیت تمام و برای سومین دوره در رأس قدرت قرار دارد. او آنقدر در آلمان، محبوبیت دارد که ساکنان سرزمین «یورگن کلینزمن» به او لقب «مادر ملت» را داده اند.
 وقتی پرونده سیاسی خانم صدراعظم را زیر و رو مي‌کنید، متوجه مي‌شوید که او حتی بدون داشتن یک پارتی درست و حسابي به این مقام رسیده و همه موفقیت او حاصل تلاش خودش بوده است. او، نان بازوی خود را مي‌خورد و به کسی، مدیون نیست. زنی متولد آلمان شرقی که پدر او کشیش و مادرش زنی خانه‌دار بود. 
خانم دکتر آنگلا قبل از اینکه به پست نخست‌وزیری یا همان صدراعظمي‌آلمان برسد، در رشته فیزیک دانشگاه شهر لایپزیگ تحصیلات عالی خود را استارت زده و نهایتاً دکترای خود را از آکادمي‌علوم آلمان شرقی اخذ کرده است.
  سوئیس؛ سیمونا سوماروگا
خانم سوماروگا یک سیاستمدار ایتالیایی تبار است که از اولین ماه سال 2015 میلادی، کرسی ریاست جمهوری را در کشور ساعت و شکلات از آن خود کرده است.
 او، عضو حزب سوسیال دموکرات سوییس است و البته از اعضای شورای فدرال این کشور. خانم سوماروگا، 55 سال دارد و با نویسنده ای به نام لوکاس‌هارتمن ازدواج کرده و در اشپیگل، شهری در نزدیکی برن زندگی مي‌کند.
  کرواسی؛ کالیندا گرابار کیتاروویچ
کالیندا، رئيس جمهور نسبتاً جوان و 47 ساله کرواسی، اولین رئيس جمهور زن در این کشور به شمار مي‌رود. کیتاروویچ، پیشتر، مسئولیت‌های مهمي‌از جمله نمایندگی پارلمان، وزیر کرواسی برای عضویت در اتحادیه اروپا ، معاون دبیر‌کل ناتو، وزیر امور خارجه کرواسی و سفیر تام‌الاختیار و فوق‌العاده کرواسی در آمریکا را بر عهده داشته است. او به انتخاب بسیاری از مجلات بین المللی، بعنوان یکی از زیباترین روسای جمهور زن در جهان انتخاب شده است.
  کوزوو؛ عاطفه یحیی آغا
عاطفه، سیاستمدار کوزوویی  از ۷ آوریل ۲۰۱۱ پست ریاست جمهوری این کشور را برعهده دارد. پیشتر، فرمانده پلیس بود و با رأی موافق ۸۰ نماینده پارلمان به‌عنوان اولین رئيس‌جمهور زن کوزوو انتخاب شد. خانم یحیی آغا به دلیل فعالیت خود در نیروی پلیس در هیچ حزب سیاسی، عضویت نداشته و به لحاظ سیاسی فردی ناشناخته است!
  لیتوانی؛ دالیا گریبائوسکایته
رئيس‌جمهور فعلی کشور لیتوانی، 59 سال دارد و قبل از این، کمیسر بودجه و برنامه‌ریزی مالی اتحادیه اروپا بود. ا
و در انتخابات ریاست‌جمهوری لیتوانی که ۱۲ ژوئیه سال  ۲۰۰۹، برگزار شد با کسب اکثریت آرا به پیروزی رسید و اولین رئيس جمهور زن در این کشور شد.
خانم گریبائوسکایته دارای کمربند مشکی در ورزش رزمي‌کاراته است. او مشهور به رک گویی است و می‌گوید الگوی سیاسی اش، مارگارت تاچر، نخست وزیر سابق انگلیس است. بی جهت نیست که مردم لیتوانی به او لقب «بانوی آهنین» و «مگنولیای فولادی» داده اند.
  مالت؛ ماری لوییز پرکا 
رئيس جمهور فعلی مالت، 57 ساله است و از 4 آوریل 2014 ، صندلی شماره یک قدرت در این کشور نیم میلیون نفری را در اختیار  دارد. خانم لوییز، عضو حزب کارگر است و پیش‌تر، نماینده پارلمان مالت بوده است. او بعد از نمایندگی پارلمان، به‌عنوان وزیر خانواده و همبستگی اجتماعی نیز خدمت کرده است. ماری در دانشگاه، مطالعات حقوقی و انسانی خوانده و با مدرک کارشناسی ارشد، فارغ التحصیل شده است.
  دانمارک؛ هله تورنینگ اشمید
نهایتاً به نخست وزیر 49 ساله دانمارک مي‌رسیم؛ خانم اشمید که رهبری حزب سوسیال دموکرات این کشور را برعهده ‌دارد و اولین زنی ‌است که در تاریخ دانمارک به مقام نخست‌وزیری می‌رسد. همین هفته پیش بود که همسرش نیز در انتخابات پارلمانی بریتانیا شرکت کرد و با کسب آرای لازم به‌عنوان یکی از نمایندگان منطقه ولز انتخاب شد. البته خود خانم اشمید، در ایران برای خیلی‌ها چهره ای آشناست! صمیمیت نامتعارف او با باراک اوباما در جریان برگزاری مراسم یادبود نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی حسابی جنجالی شده و تصاویر این اتفاق تا مدت‌ها برای خانم اشمید، حاشیه سازی کرد.
  آینده از آن زنان است؟
به هر حال، آنچه در طول سال‌های اخیر تجربه شده، نشان مي‌دهد که اگر فمينیست بازی را کنار بگذاریم، زنان سیاستمدار در اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکای شمالی و جنوبی با یک آهنگ رشد مطلوب ، قدرت را در کشورهای خود به دست گرفته اند. 
بدون شک آینده از آنِ آنهاست؛ زنان رئيس‌جمهور و نخست وزیر و حتی وزیر، در دوران مسئولیت‌شان در بیشتر موارد، کارنامه ای درخشان و پر و پیمان از خود به جا مي‌گذارند. آنها، با ظرافت‌های زنانه، رشته امور را در سیاست به دست مي‌گیرند و در برخی کیس‌ها، انصافاً از مردان سیاستمدار، موفق تر بوده اند. در واقع باید گفت که پولتيك‌ها و سیاست‌های زنان آنقدر هوشمندانه است که کار را برای اینکه رقبای مرد به قدرت برسند، سخت کرده است و شاید هم غیر ممکن. مثلاً چه کسی است که در آلمان 2015، بتواند حریف آنگلا مرکل شود؟
 درست است که زنان در زندگی روزمره، هزار جور ویژگی منحصر بفرد دارند و مثلاً به مادرشوهرهای خود رحم نمي‌کنند و پیوسته در حال «پولتیک» زدن هستند اما کار که به سیاستمداری برسد برای خود یک پا مارگارت تاچرند!

افزودن نظر جدید