آیت الله موسوی بجنوردی: هرکس دوبار امام را دیده که امام شناس نمی شود

استناد کردن به نقل ها و بیانات امام خمینی(س) درمیان همه مردم به ویژه مسئولین کشور، امری رایج است، چرا که حضرت امام علاوه بر جایگاه رفیعی که در منظر عموم دارند، در زمینه های مختلف هم از نظرات شیوا و کاربردی برخوردارند. اما استفاده از بیانات و نقل های امام خمینی به معنای این نیست که افراد داعیه امام شناسی داشته باشند. استناد کردن به جملات، خاطرات و بیانات امام خمینی امری بسیار فراتر و پیچیده تر از این است که با استناد به برخی از بیانات امام بتوان فردی را امام شناس دانست. علاوه بر این، برای استفاده از سخنان و نظرات امام در زمینه های مختلف باید امام شناس بود، با نظرات ایشان در زمینه های مختلف آشنا بود، تا بتوان به درستی به سخنان ایشان استناد کرد. به همین دلیل است که حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی میگوید: شناخت امام خمینی(س) تنها به سخنرانی‌های فارسی ایشان محدود نمی‌شود که احیانا اگرکسی آنها را خوانده باشد، مدعی شناخت امام باشد. امام را اگر می‌خواهند بشناسند باید امام جامع را بشناسند. کسی که بگوید می‌خواهم امام را تحلیل کنم ولی نداند در اصول، در فقه، در عرفان، در فلسفه، مبانی امام راحل چیست، نمی‌تواند به نتیجه مثبتی برسد. تنها مطالعه زندگینامه سیاسی امام برای شناخت امام کافی نیست. ودر این صورت است که معرفی ابعاد اندیشه امام در بالا بردن دانش عمومی جامعه کمک می‌کند. یادگار امام برای کسانی که دغدغه دفاع از امام را دارند، گفت: این کار مبارکی است. اگر هزاران نفر در جامعه همه از امام دفاع کنند، خوب است، اما چه بهتر که اول امام را بشناسند بعد دفاع کنند. اگر از امام و مبانی فکری امام دفاع می‌کنند، حداقل یک دوره کتاب‌های امام را ورق زده باشند بعد دفاع کنند. با توجه به این مسئله پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران با یکی از نزدیکان و همراهان امام، آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی به گفت و گو نشست. وی در این گفت گو ضمن تاکید به نیاز امام شناسی در جامعه، گفت: صرف اینکه فردی این ادعا را داشته باشد که من امام را دیدم و دومرتبه خدمت ایشان رفتم نمی توان گفت که آن فرد امام شناس است. اگر کسی پای صحبت ایشان نشسته، کلاس درسش را رفته، مدتی با امام زندگی کرده باشد از افعال و افکار ایشان در زمینه های مختلف و یا در یک زمینه آن هم عمیق خبر داشته باشد می تواند بگوید من در فلان زمینه امام را شناختم ولی صرف اینکه فردی یک مرتبه ای به خدمت امام رسیده باشد و نظرشان را راجع به یک مسئله پرسیده باشد، نمی تواند ادعا کند که در آن زمینه امام شناس است.

مشروح این گفت و گو بدین شرح است:

 *برای شروع بفرمایید، چه کسانی این صلاحیت را دارند که در جامعه راجع به امام خمینی (س) صحبت کنند؟

- امام شناسی به این است که انسان اندیشه ی فقهی و اجتماعی، انقلابی، دینی، فلسفی وعرفانی امام را درابعاد مختلف کاملا بداند تا بتواند امام را معرفی کند. آن هم به این دلیل که امام یک انسان عادی نبود. بنا بر این وقتی که از امام شناسی حرف می زنیم باید قبل از هر چیز اول بفهمیم امام که بودند، در هر زمینه ای چه نظری داشتند و نظرات ایشان در چه زمینه ای برجسته بود؟ و بعد از آن است که می توانیم ادعا کنیم که امام شناس هستیم و می توانیم راجع به ایشان حرف بزنیم.

* منظور از امام شناسی چیست؟

- وقتی که می گویم برای حرف زدن راجع به امام، فرد باید امام شناس باشد به این معنا است که اول باید بداند امام کیست راجع به موضوع مورد بحث وی، چه نظراتی دارد و چه تفکری در زمینه های مختلف داشته است. مثلا وقتی قردی بخواهد راجع به تقوای امام حرف بزند باید بداند که ایشان در تقوا چگونه فردی بودند نه اینکه تنها از ایشان تعریف کنند بدون اینکه از افعال و اعمال امام هیچ آگاهی نداشته باشد.

بنابراین وقتی کسی می خواهد از زهد و تقوای امام سخن بگوید باید به قدری مطالعه کند تا به این برسد که ایشان در تقوا، عبادت، خودسازی و اخلاق فوق العاده بودند و برای اثبات سخنانش دلیل بیاورد، نمونه ذکر کند، از حرف ها و افعال امام سند داشته باشد و کد بدهد تا افراد شنونده حرف های این فرد را قبول نمایند. اینها مسائلی است که انسان باید بداند تا بتواند اندیشه های امام را در ابعاد مختلف بیان کند آن وقت می توانیم بگوییم ایشان امام شناس است.

* کسانی که در ایام حیات امام با ایشان مراوده و دیدار داشتند، می توانند امام شناس باشند؟  

صرف اینکه فردی این ادعا را داشته باشد که من امام را دیدم و دومرتبه خدمت ایشان رفتم نمی توان گفت که آن فرد امام شناس است. اگر کسی پای صحبت ایشان نشسته باشد، کلاس درسش را رفته باشد، مدتی با امام زندگی کرده باشد از افعال و افکار ایشان در زمینه های مختلف و یا در یک زمینه آن هم عمیق خبر داشته باشد می تواند بگوید من در فلان زمینه امام را شناختم؛ ولی صرف اینکه یک نفر  مرتبه ای به خدمت امام رسیده باشد و نظرشان را راجع به یک مسئله بپرسد نمی تواند الان ادعا کند که در آن زمینه امام شناس است.

کسی می تواند بگوید که من امام را در ابعاد مختلف می شناسم که در زمانی که امام در قید حیات بودند پای کلاس درسشان رفته باشد، از مکتب امام درس گرفته، یا اینکه  درخدمتشان زیاد رفته باشند و با ایشان در امورات زندگی و کاری همراهی کرده و محشور بوده باشد. کسی که جنبه های اخلاقی، عرفانی، فلسفی امام و ابعاد فقهی، اصولی و مسائل اجتماعی را آموخته باشد و ابعاد عبادی او را بداند که چقدر این موجود در برابر خدا کرنش می کرد، می تواند این ادعا را کند که من امام شناسم. هر چند امام و عظمت رفتاری ایشان را در همان نگاه اول و با یک جلسه دیدارشان می شد درک کرد، اما نمی توان نسبت امام شناس به چنین فردی داد.

* شما از چه سالی در خدمت امام بودید

- امام سال 1344 بود که به نجف تشریف آوردند و از همان روزهای اولی که در نجف ساکن شدند، کلاس های درسشان را برگزار کردند. من از همان روز شروع کلاس ها تا حدود 14 سال بعد این توفیق را داشتم که در کنار امام باشم و چه در کلاس های درسشان و چه در امور دیگر همراهیشان کنم.

علاوه بر این، شهید مصطفی خمینی به تمام معنا آیینه ای از امام خمینی بودند و حشر و نشر و هم صحبتی با ایشان به دلیل نزدیکی خلق و خوی وی با امام باعث آشنایی با افکار امام می شد. من با فرزند بزرگ ایشان شهید مصطفی خمینی دوست بودم و بارها با ایشان سفر زیارتی رفتم، پای درس پدر من  و امام نشستیم و با هم وقت گذراندیم، ایشان به تمام معنا آیینه نمای امام بود و می توان گفت نزدیکی به ایشان باعث شناخت امام می شد.

* از نمونه رفتار های امام که با بودن در کنار ایشان به آن پی بردید می توانید مثال بزنید؟

- یکی از رفتارهای امام که من در مدتی که با ایشان بودم به آن پی بردم، زمان شناسی و منظم بودن امام بود. ایشان مدتی که در نجف بودند هرشب در سر وقت معین به حرم حضرت امیرالمومنین(ع) می رفت و در انجام این کار به حدی منظم بود که شما ساعتش را می توانستید بگویید. سه ساعت بعد از غروب آفتاب امام پایش را در حرم می گذاشت. من هم از افرادی بودم که هر شب مشرف می شدم لذا زمان را با ایشان تطبیق می کردم. ایشان یک فرد بسیار منظمی بودند. انسان اگر می خواهد موفق شود باید در زندگی خود برنامه داشته باشد. امام آدمی بود که برای خود برنامه داشت که در چه ساعتی مطالعه کند یا کتاب بنویسد.

این ابعاد مختلف امام را از حیث برخورد در حوزه های بینش اجتماعی، سیاسی، فروتنی، تواضع و اخلاقی که داشت باید شناخت. اساسا شخصیت های بزرگ به دلیل وسعت نظر، اندیشه و رفتاری که دارند مشکل می توان به همه ابعاد زندگیشان دست یافت و به سختی انسان می تواند بر تمام ابعاد زندگی آنها شناخت داشته باشد، مگر کسی که خیلی با آن شخصیت محشور باشد تا  شمه ای از شخصیت وخصوصیات آن فرد را بتواند بیان کند.

امام یک شخصیت ویژه بود. در تقوا و خودسازی نظیر نداشت و هیچکس جرات نداشت در حضور او غیبت کند به قدری از محرمات اجتناب می کرد که حتی اطرافیانش هم اینکار را نمی کردند. اگر هم شخصیت بزرگی اینکار را می کرد فورا از جلسه بیرون می رفت یا اینکه به کسی پرخاش یا بی اعتنایی نمی کرد. آدم مستبدی نبود که بگوید رای من فقط همین است.

*  نمونه رفتارهایی که از امام ذکر کردید برای کسانی قابل درک است که توفیق حضور درکنار امام را داشتند، اما جوان ترها، کسانی که نبودند یا کسانی که دوست دارند امام را بشناسند و امام را بشناسانند، آنها باید چه کنند؟

امثال ما باید ابعاد زندگی امام را بیان کنیم و امثال شما خبرنگاران این ها را مکتوب و بیان کنید. این بهترین راه است. وقتی بزرگی در میان ما نیست بسط و توصیف رفتارش توسط کسانی که آن بزرگ را شناختند و با آن زندگی کردند، قابل بازگویی است تا همه به وجود آن فرد بزرگ پی ببرند.

ببینید ما اگر بخواهیم شخصیت پیغمبر(ص) یا امیرالمومنین(ع) را بشناسیم باید ابعاد زندگی و سیره ی عملی و اخلاق و برخوردشان با فقرا و دانشمندان و با مردمان ضعیف را بررسی کنیم و بعد تا حدودی می توانیم آنها را به دنیا معرفی نماییم. جهان مسیحیت یا لائیک یا یهودیت امام را نمی شناختند باید افرادی که همراه امام بودند و واقعا امام شناس هستند، ابعاد خصوصیات اخلاقی و روش زندگی این مرد بزرگ را بیان کنند و باید مکتوب شود تا دنیا او را  بشناسد. من واقعا متاسفم که این کارها برای امام نشده است. 

* بهترین راهکار برای ممانعت از اینکه هر کسی با داعیه امام شناسی جلو بیاید، چیست؟ 

- بهترین راهکار این است که با افرادی که درحضور امام بودند چه در تمام مدتی که در نجف و پاریس بودند یا بعد از انقلاب در ایران یا قبل از سال 42 که انقلاب را شروع کنند در قم، با این افراد صحبت کنند و آنها خصوصیات زندگانی امام را در ابعاد مختلف بیان کنند و آنها را ثبت و ضبط کنیم.  این کار راحتی نیست و خیلی کار می خواهد چرا که امام دارای شخصیت ویژه ای بود با ابعاد مختلف.

برای انجام این کار باید تمام جزئیات و ابعاد بینش سیاسی، اجتماعی، دینی، علمی و اخلاقی را بیان کنند تا نسل های آینده که امام را درک نکرده اند، امام را بشناسند. همین کاری که برای ذات مقدس پیغمبر اکرم (ص) می توانیم انجام دهیم یا ائمه اطهار(ع). چون ما درک حضور این بزرگان را نداشته ایم پس باید سیره ها و روایات را بخوانیم تا بتوانیم شمه ای از شخصیت این بزرگواران را بیان کنیم. الآن معرفی امام آسان تر است چون کسانی هستند که این مراحل را درک کرده اند، مثلا کسانی هستند که در قم قبل از قیام نهضت در خدمت ایشان بودند و همینطور در تمام دوره های زندگی شان افرادی هنوز در قید حیات هستند که منش امام را دیده اند و با ایشان زندگی کرده اند و اینگونه می توان تا حدود زیادی امام را به جامعه معرفی کنند تا مردم واقعا امام را یشناسند.

* شناخت صحیح امام و به تبع آن شناساندن درست امام در جامعه چه تاثیری دارد؟

- شناخت افراد بزرگ تاثیر زیادی در فرهنگ جامعه می گذارد. وقتی ما سیره ی پیغمبر اکرم (ص) یا امیرالمومنین(ع) یا ائمه ی اطهار(ع) را بیان می کنیم این یک درس عملی برای جهان اسلام است که کارهای خود را با سیره ی آنها تطبیق دهند که این کار الآن تا حدودی درحال انجام شدن است. الآن کسانی هستند که شخصیت امام خمینی را در تمام این ابعاد درک کرده اند، لذا اینها می توانند تمام ابعاد و خصوصیات زندگانی امام و سیره ی امام را بیان کنند و ما می توانیم بگوییم که اینها امام شناس هستند. طبیعتا وقتی اینها مکتوب شد و نشان داده شد مردم هم می بینند و می شنوند و تاحدودی امام شناس می شوند. این وظیفه ی بسیار مهمی است و شما هم فقط به حرف زدن با من بسنده نکنید و با افراد دیگری هم که با ایشان بودند به خصوص در قم قبل از شروع نهضت ایشان را درک کرده اند مثل آیت الله صانعی یا آیت الله رسولی محلاتی هم صحبت کنید.

 حاج مصطفی خمینی یکی از بهترین معرف های امام بود که متاسفانه فوت کردند چون درتمام ابعاد همراه امام بود یا مرحوم حاج احمدخمینی در 10 سال بعد از پیروزی انقلاب حضور کامل داشت و می توانست کاملا امام را معرفی کند، اما حیف که فوت کردند. در کل اشخاصی هستند که در نجف یا در پاریس یا بعد از انقلاب بودند و الان هم حضور دارند مثلا آقای دعایی سرپرست روزنامه ی اطلاعات، ایشان از افرادی است که چه در نجف چه در پاریس و چه بعد از انقلاب می تواند معرف خوبی نسبت به امام باشد.

* چه ضرورتی دارد و چرا باید افرادی را داشته باشیم که در حوزه ی امام مطالعه داشته باشند و امام را بشناسند و آنها درمورد امام صحبت کنند؟

- شخصیت های بزرگ اسوه هستند. ما مسلمانان باید از اسوه ی پیغمبر پیروی و متابعت کنیم و سیره ی عملی و نظری خود را دنبال ایشان برویم تا بتوانیم یک مسلمان تا حدودی واقعی بشویم. بنابراین من وقتی بخواهم اسلام را بشناسم باید به سراغ کسانی بروم که اسلام را کاملا می شناسند و آن  اسلام شناسان خوب می توانند اسلام را به کسانی که اطلاعاتشان ضعیف است بشناسانند. اسوه ی حقیقی ما در اسلام شخص رسول الله(ص) یا امیرالمومنین(ع) یا ائمه ی اطهار (ع)یا فاطمه ی زهرا(س) است.

همچنین در انقلاب اسلامی و در عصر بیداری اسلامی اسوه ی ما امام خمینی است. ما باید به سیره ی امام خمینی تأسی کنیم و این مستلزم این است که کسانی سیره ی او را بلد باشند چه خودشان شخصا درک کرده باشند و چه کاملا اطلاع داشته باشند، اینها باید برای جامعه بیان کنند تا مردم به سیره ی ایشان تأسی کنند چون سیره ی ایشان امروز برای ما الگو است. الگوی یک انسان مسلمان انقلابی و بت شکن و ضد استعمار و ضد طغیان، امام خمینی است. پس من باید ایشان و اخلاقیات و سیره ی ایشان را در تمامی مراحل زندگیشان به نسلی که اصلا او را ندیده اند، بشناسانم. بنابراین کسانی باید کاملا از اخلاقیات و سیره ی امام آگاهی داشته باشند تا بتوانند این الگو را برای جامعه معرفی کنند. اینها خودش اخلاق ساز است. ما اگر به رسول الله تأسی کنیم این خودش سیر به کمال است چون رسول الله خودش کامل است.

* وعاظ و خطبا و یک سری افرادی هستند که تریبونی در اختیار دارند و از پشت تریبون از امام نقل هایی می کنند یا جمله هایی می گویند که صحت ندارد و با منفعتی حرفهایی را می زنند وشناخت کاملی از امام ندارند، بهترین راه مقابله با این افراد چیست؟

- وقتی که سیره ی امام تدوین شود یا اینچنین مصاحبه هایی بیان شود، دیگر این افراد بی اطلاع از سیره ی امام نمی توانند دروغ بگویند چون مردم آگاهی پیدا می کنند اما اگر ما سیره  امام را بیان و مکتوب نکنیم و مصاحبه نکنیم طبیعتا یک عده فرصت طلب حرف هایی می زنند و مردمی هم که حضورش را درک نکرده اند تا حدودی باور می کنند. امام شناسان و کسانی که امام را در ابعاد مختلف درک کرده اند و آگاهی کامل از ابعاد امام دارند وظیفه دارند که امام را در جامعه معرفی کنند تا امام شناسی تا حدودی برای مردم مشخص شود. چون امام الگوی جامعه ی اسلامی است. الگو باید مشخص شود که اخلاق و  خصوصیاتش چه بوده و مبارزاتش با ظالم چطور بوده و شجاعت و عبادت و فانی بودن در برابر خدا و علمش چطور بوده است. در این صورت مردم آگاه می شوند و اگر فردی که آگاهی ندارد حرف های دروغی از امام بزند، مردم می فهمند که دروغ می گوید و این وقتی محقق می شود که آنها که آگاهی دارند بیان کنند نه اینکه ساکت بنشینند. پس واجب است که امروز سیره ی امام و اندیشه های امام برای مردم گفته شود و مردم امام شناس باشند تا افراد نااهل چیزهایی را به امام نبندند و افراد ساده هم اینها را قبول کنند.

 

افزودن نظر جدید