- کد مطلب : 9762 |
- تاریخ انتشار : 29 آذر, 1394 - 10:18 |
- ارسال با پست الکترونیکی
هاشمی رفسنجانی: رهبری چندبار گفتند که به نماز جمعه برگردم/جلوی اعتصاب غذای مهدی را گرفتم
به گزارش امیدنامه،رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ گفت: از زماني براساس اطلاعات موثق فهميدم كه برنامهريزي شده تا با استفاده از گروههاي تندروي كه بعضي از جناحها دارند، بعضي از مراسم سخنرانيها را به هم بزنند، دیگر نیامدم. تريبون نماز جمعه باز است و اگر موضوع و مسالهای حتي بين نمازگزاران مطرح شود، پخش ميشود و فورا همه دنيا ميفهمند. متوجه شدم كه ميخواهند از گروههاي فشار و قانون شكن در نماز جمعهها هم بیایند. من هم اينگونه ميفهمم كه امام جمعه بايد عادل باشد و يكي از مظاهر عدل هم، پرهيز از خودسانسوري است. يعني اگر آنچه را كه ميفهمم، به مردم نگويم يا مطالب ديگري بگويم، بايد در محضر خدا و پيش وجدانم، جواب بدهم. تا جايي كه ميتوانستم، در خطبهها اينگونه عمل ميكردم. مخصوصا پس از سال 88 اين تصميم گرفته شد، ديدم در اين فضا نميتوانم آن خطيب جمعهاي باشم كه حقايق را به صورت هفتهاي به مردم بگويم. درآن طرف هم هستند افرادی که از من خوششان نميآيد. چون احساس ميكردند خطبههاي من خيابانها را پر ميكند. مخصوصا صحنههاي حضور مردم در آخرين خطبه من تجربه خوبي براي آنها شد.
وی افزود: البته به من نميگويند كه نيا. هنوز امام جمعه موقت هستم، ولي ديگر نميروم. چون نميخواهم در اين شرايط نماز جمعه مردم مخدوش شود كه علاوه بر ثواب فردي، يك ثواب جمعي و اجتماعي هم دارد. اوايل رهبری چند بار به من گفتند و من هم قبول نكردم. الان هم مصلحت نميدانم. فرض كنيد همين هفته به نماز جمعه بروم و خيابانها مثل آخرين خطبه پر شود. در آن شرايط فضا به گونهاي بود كه محدوديتهايي ايجاد شد كه جوابگوي آن همه مردم نبود. حتما ديديد كه در ميان اخبار آن روز تاريخي كه بسياري از جوانان براي نخستين بار به نماز جمعه آمده بودند، بعضيها افرادي را پيدا كردند كه دارند با كفش نماز ميخوانند. (با خنده) شايد اگر دوباره بروم، باز مشكلي براي كشور پيش بيايد.
اهم سخنان وی از این قرار است:
گزارشهايي هم كه به ما ميدهند، اين است كه اميد مردم در اين انتخابات بيشتر از انتخابات دو، سه دوره گذشته است. علتش هم اين است كه در انتخابات قبلي كه حضور پيدا كردند، نتيجه گرفتند و بايد اين را دليل خوبي بگيريم.
رهبري مثل يك حزب نيستند. رهبر پدر همه مردم است و همه مردم بايد بالسويه زير بال رهبري آسايش و امنيت داشته باشند. بايد رهبري عام باشد و بخش خاصي زمينه انحصاري كردن رهبري را نداشته باشد. اين قابل فهم است. يكي از عمدهترين عوامل ثبات ما اين است كه روابط مردم با رهبري صميمي است و اين در ادامه هم شدني نيست، مگر اينكه انتخابات پرشور، فراگير، همگاني و قابل قبولي با حضور اكثريت مردم اتفاق بيفتد و اگر قابل قبول نباشد، خدشهاي بر نظام اسلامي ما وارد ميشود.
اگر ناظران و مجریان انتخابات قانونا درباره كسي نظر منفي دارند، بايد بپذيريم. ولي اگر بخواهند حالت باندي را حاكم كنند، به نظرم قابل قبول نيست چرا كه اين كار در فضاي جامعه قابل تشخيص است. تجاوز از قانون در اينجا به هيچوجه مناسب نيست. الان خطرناك است كه مردم را به روند اداره كشور مشكوك كنيم. بايد خاطر مردم جمع باشد.
دعوت من از سیدحسن خمینی برای نامزدی در خبرگان رسمي بود. ايشان يادگار امام راحلي هستند كه بنيانگذار نظام اسلامي هستند و پيشتازتر از همه، براي انقلاب زحمت كشيدند. هنوز هم كشور را تا حدود زيادي از نورانيت امام زنده نگه ميداريم. از لحاظ شخصيتي هم باسواد و هم آشنا به مسائل سياسي، جهاني، اقتصادي، تاريخي و مصالح كشور هستند. تمام شرايط يك نامزد خبرگان را دارند. قطعا مجتهد هستند. چون درس خارج ميدهد و شاگردان خوبي هم دارد. به ايشان گفتم كه نميتوانيد بيطرف باشيد و بايد وارد شويد. البته بعضي از دوستاني كه با ايشان كار ميكنند، ميگويند شما سيبل تخريبهاي سياسي نشويد. به نظر من ايشان هم مايل بود و خودشان اعلام حضوركردند.
آقای روحانی رئيس دولت هستند و كارهاي زياد و وقتهاي كمي دارند. بسياري از روابط ما رسانهاي نيست. در هر موضوعي كه من يا ايشان مهم بدانيم، ارتباط برقرار ميكنيم و بعضي مسائل را تلفني و بعضي از مسائل را حضوري مطرح ميكنيم. اخيرا به خاطر شرايط خاص اجرای برجام، گفتوگوهاي ما بيشتر شده است كه مشورت و همكاري ميكنيم.
چندي است رئيسجمهور به جلسات مجمع نميآيند. همه روساي جمهوري اينگونه بودند. چون كارهاي زيادي دارند. خودم كه رئيسجمهور بودم، چون رئيس مجمع هم بودم، ناچار بودم در جلسات باشم. اما ديگران اينگونه نيستند و كار دارند. البته توقع جامعه اين است كه روساي قوا در جلسات مجمع كه بزرگان كشور جمع ميشوند، منظم شركت كنند.آقاي نوبخت اعلام كردهاند كه آقاي روحاني مشغله دارند. از طرفي مجمع جاي كمي نيست و مسائل كلان و اساسي كشور در جلسات آن مطرح ميشود و درواقع اينجا هم يك مشغله است.
{درباره بازگشت احتمالی دولتمردان دهم به عرصه مدیریت کشور} خيلي بعيد است. چون پرونده خوبي در افكار عمومي ندارند. اگر آن پروندهها نبود، ممكن بود كه برگردند. اما پروندههاي آنان خيلي بد است و از هيچ جهت، قابل برگشت نيستند.
نصف كارخانهها در دوره احمدينژاد تعطيل شده و نصف شهركهاي صنعتي تعطيل و چراغها خاموش شد و كارگرها، كارمندان و مديرانشان بيكار شدند. من به دولت گفتم: شما ميتوانيد با بانكها برنامهريزي كنيد و بخشي از اين پول ـ نه همه پول ـ را براي كساني كه معوق دارند، برنامهريزي كنيد و تسهيلاتي بدهيد كه كارخانه خودشان را راه بيندازند. هم توليد بالا ميرود و هم نيروهايشان برميگردند و هم صادرات ما بالا ميرود. الان ما چيز زيادي براي صادر كردن نداريم. با اين كار تحرك مهمي پيش ميآيد.
بعد از جنگ، چون كشورهاي منطقه شريك صدام شده بودند، بين ما خصومت و خون بود. ولي با رفتار درست ما در دولت، همه اينها دوست صميمي ما شدند و واقعا نوعي تعامل خوب و سازنده بين ايران وآنها برقرار شد و از ما حرف شنوي داشتند. عربستان كه تا آن زمان حاضر نبود قيمت نفت را بالا ببرد و ميگفت كه اگر قيمت نفت را بالا ببريم، دنيا به سمت انرژي ديگر ميرود و انرژي ديگري را پيدا ميكند و نفت اعتبارش را از دست ميدهد. آن را پذيرفت. من يك بحث طولاني با آنها داشتم. با ملكعبدا... در اينجا و عربستان بحثهاي طولاني كرديم و ايشان پذيرفت و همكاري كرد.
نامزدی فرزندانم در انتخابات مجلس در حد گمانه زنيهاي رسانهاي است و هنوز قطعي نشده، اينها عضو حزب هستند. محسن در كارگزاران و فاطمه در حزب اعتدال و توسعه عضو هستند و شايد در انتخابات شركت كنند. من آنها را منع نكردم.
من نااميد نميشوم. اما گاهي خسته ميشوم. يك نمونهاش را ميگويم و از اينها زياد دارم. وقتي كه صدام حلبچه را بمباران شيميايي كرد و شهر خودشان را آنگونه كرد، من وقتي آن منظره و كشتهها را ديدم كه در پلههاي زيرزمين زن، بچه و كودك روي هم ريخته، يا در راه افتاده بودند و دهانشان كف كرده بود و مرده بودند، منظره خيلي بدي بود. ما این منظره را منتشر را نكرديم، فيلمهايش هست. من دو روز بعد به آنجا رفتم و آن منظره را ديدم، در آنجا يك دفعه به اين فكر افتادم كه الان صدام ميتواند در تبريز، كرمانشاه و حتي در تهران اين بمب را بيندازد. چون آنها آن موقع موشكهاي دوربرد داشتند و هواپيماهايشان حتي به نكا هم ميرفتند و بمباران ميكردند. من ديدم كه جنگ ما به جاي خطرناكي رسيده است. ما كه نميتوانستيم با مردم عراق آن كارها را كنيم. با خود فكر كردم كه چه كار بايد بكنيم؟ با آقاي روحاني در آنجا بوديم و وقتي كه از آنجا بيرون آمديم، از مرز تا قزوين به هر شهري كه ميرسيديم، قبل از رسيدن يا لحظه رسيدن ما، شهر بمباران ميشد و وقتي كه ميرسيديم، از خرابههاي شهر عبور ميكرديم. نيمه شب به قزوين رسيده بوديم كه در قزوين هم آژير قرمز پخش ميكردند. كار ما در جنگ به اينجا رسيده بود كه الحمدلله با تدبيري كه شد و امام هم خيلي منطقي برخورد كردند كه وقتي سران قوا با منطق اعلام كردند كه ديگر نميتوان با اين وضع جنگيد، پذيرفتند. چون غربيها، روسيه، چين و همه تصميم گرفته بودند كه ما را آنچنان تحت فشار قرار بدهند كه جنگ را ختم كنيم. البته نااميد نبوديم. به همان دليل خدمت امام(ره) رفتيم و استدلال كرديم و ايشان هم پذيرفتند. من در سختترين شرايط اميدم را به خدا، مردم و زندگي از دست نميدهم. تعبير قرآن اين است كه غير از افراد ظالم و كافر، از رحمت خداوند نا اميد نميشوند. اگر ما در راه خدا باشيم، خداوند درها را باز ميكند.
مهدی ميخواهد دكترايش را تمام كند. مهدي دو دكتراي نيمه تمام دارد كه يكي در آكسفورد و يكي هم در تهران است. مطالعات فراواني هم دارد. در آنجا كه هست، معمولا فقراي زنداني هستند و به آنها كمك ميكند و در حد توان سعي ميكند نيازهايشان را مرتفع كند، از ما و رفقايش كمك ميگيرد و به آنها كمك ميكند.
زندان هم مشكل دارد و همين الان وسايل گرمايشي زندان خاموش و سرد است و از لحاظ سوخت مشكل دارد كه مهدي در حال تلاش است تا مشكل را حل كند. در زندان سرگرم است. خوشبختانه الان زندانيها تلفن دارند و هر وقت كه بخواهند، ميتوانند تماس بگيرند و ما از او بياطلاع نيستيم. اخيرا سه روز به او مرخصي دادند كه تازه برگشت. آنقدر كه براي ما سخت است، براي او سخت نيست و صبر و تحمل ميكند.
{درباره درخواست پخش علنی دادگاه مهدي هاشمی} مهدي خيلي اصرار دارد و حتي ميگويد كه اگر پخش نكنند، من اعتصاب غذاي خشك خواهم كرد. چرا پخش نكنند؟ حال که خودش مایل است بگذاريد مردم بفهمند كه جرمش چيست و روشن شود. من هم موافق اين هستم كه اصرار كنيم تا پخش شود. هيچ متهمي مايل نيست كه همهچيزش را به دنيا بگويند، ولي ما عاشق اين كار هستيم و فكر ميكنيم بايد همهچيز گفته شود. البته قوه قضائيه فعلا دراين خصوص چيزي نگفته، اما مهدي اصرار دارد و من جلوي اعتصاب غذایش را گرفته ام.
افزودن نظر جدید