باید تلاش کنیم ائتلاف امید پا برجا بماند

روزنامه الکترونیکی امید ایرانیان در گفت وگو با محمدرضا تاجیک نوشت:

 محمدرضا تاجیک، روزهای آرامی را در دفتر شخصی‌اش در خیابان آفریقا می‌گذراند. او این روزها کارهای اجرایی و حضور در حلقه اول فعالیت‌های اصلاح‌طلبان را کنار گذاشته و بیشتر با تحلیل و رصد اوضاع، وقت صرف می‌کند. او پیش از انتخابات مجلس دهم در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود که شاهد حضور پر شوری از سوی مردم در انتخابات مجلس خواهیم بود. این پیش‌بینی او اکنون به‌وقوع پیوسته است و او معتقد است که اگر پتانسیل ایجاد شده درست هدایت شود، در انتخابات‌های بعدی یعنی شوراها و ریاست‌جمهوری دوازدهم نیز به‌خوبی می‌توان از آن استفاده کرد. او همچنین می‌گوید که مرحله بعد از ورود اصلاح‌طلبان به مجلس، هدایت جریان امید و جوان کشور است که باید برای آن تمهیداتی اندیشیده شود. به اعتقاد تاجیک هفتم اسفند یک رخداد اتفاق افتاد مردم با آگاهی خودشان، از روزنه‌ای که گشوده شده بود عبور کردند و یک رخداد شکل دادند. رخدادی که نه در تخمین و نه در تحلیل می‌گنجید

مشروح گفت‌وگو با این تحلیلگر سیاسی در پی می‌آید.

آقای تاجیک بعد از انتخابات دهم مجلس، بارقه امیدی در مردم با پیروزی جناح اصلاح‌طلب روشن شد، فکر می‌کنید که باید چه‌کار کرد که این امید را در دل مردم زنده نگه داشت. چون این پتانسیل که به‌وجود آمده است اگر درست استفاده نشود، آسیب‌زا می‌شود، به‌طوری‌که در انتخابات‌های بعدی ممکن است، آن را از دست بدهیم

همیشه همین طور است که مدیریت یک تغییر ساده‌تر از حفظ محصول تغییر است. معمولا در تغییرات ژرفی که اتفاق می‌افتد، نوعی بازگشت، رکود، بی‌ثباتی اندیشه و نوعی ناکارآمدی هم داریم. برای همین مهم است که باید سعی کنیم وقتی یک تغییر و موجی در جامعه ما ایجاد می‌شود، نگذاریم که موج از بالندگی بیافتد. در شرایط کنونی وظیفه اصلاح‌طلبان بسیار سنگین‌تر است. ما در سه سطح باید بسیار دقیق فکر کنیم. اول اینکه به علت شرایطی که حادث شده و اشخاصی که وارد مجلس شده‌اند، تمام اصلاح‌طلبان خود را نماینده مجلس فرض کنند و به‌مثابه عقبه فکری و تجربی دوستانی که وارد مجلس شده‌اند، عمل کنند. ما به‌شدت نیاز داریم که تجربه بسیار موفقی در مجلس داشته باشیم. باید بدانیم که مردم به هر علتی مجال دیگری در اختیار اصلاح‌طلبان قرار داده‌اند. همه چشم‌ها اصلاح‌طلبان را می‌بینند و بر آنها ناظرند. یک‌بار دیگر اصلاح‌طلبان از حاشیه بیرون آمده‌اند و صحنه‌ای به آنها برای بازیگری واگذار شده است. ازاین‌رو همه منتظرند که ببیند چه بازی و خصوصیت بدیعی از سوی اصلاح‌طلبان انجام می‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد که باید کاملا برنامه‌ریزی شود و روی عقبه فکری و تجربی دوستان در مجلس کار کنیم و از آنها حمایت و آنها را تقویت کنیم و نگذاریم که نمایش ضعیفی از سوی اصلاح‌طلبان به نمایش درآید. دومین مساله که مهم است اینکه باید تمهیدی کنیم که این ائتلافی که به هر صورتی ایجاد شده است، چسبندگی آن حفظ شود و فقط برای دوران تصاحب سیاسی نباشد بلکه بتواند به‌صورت ید واحده‌ای بماند. مهم است که تمهیدی بیاندیشیم که کسانی روی موجی که ایجاد شده فردا علیه ما در مجلس کار نکنند، یا اینکه فردا مقابل ما نایستند، یا برنامه‌های ما را خنثی نکنند. همان‌طور که در جریان انتخابات حرکت جمعی صورت گرفت، توقع می‌رود که بعد از‌ آن در عمل هم این حرکت ادامه داشته باشد. اینها نیاز به برنامه دارد چون چسبندگی افرادی که در یک لیست هستند، بسیار کم است و نه از نوع ایدئولوژیک و نه از نوع گفتمانی است. این چسبندگی به‌خاطر یک شرایط خاصی که در آستانه انتخابات رخ داد، اتفاق افتاد. یعنی این چسبندگی می‌تواند فردای انتخابات جدا شود. بنابراین نیاز به یک تمهید و استراتژی جدی داریم تا این چسبندگی حفظ شود و ما از این رهگذر اگر تمهید نکنیم، ضربه می‌خوریم. سومین نکته نیز این است که در شرایط کنونی باید برای ادامه راه هم‌فکری کرد. یعنی اینکه ما انتخابات شوراها و ریاست‌جمهوری را پیش رو داریم. ما باید تمهید کنیم و از همین روزها به این فکر کنیم که چه برنامه‌ها و آلترناتیوهایی داریم. اینکه چه‌طور می‌توانیم مجلس شوراها را همانند مجلس شورای اسلامی به‌دست آوریم و پیرامون فضای اصلاح‌طلبی آنها را سامان بدهیم. از همه مهم‌تر هم حفظ شخصیت، هویت و حیثیت جنبش اصلاح‌طلبی است. جنبش اصلاح‌طلبی باید نشان دهد که پویا و شکوفاست که می‌تواند خود را با نیازهای مردم منطبق کند و می‌تواند فهمی از مشکلات جامعه داشته باشد.

 

بعد از انصراف آقای عارف و پیروزی آقای روحانی، پتانسیل ایجاد شده به سمت انتخابات مجلس هدایت شد. نقش آقای عارف در هدایت این پتانسیل چقدر بود؟

آقای عارف نقش پر رنگی داشتند اما مهم این است که آقای عارف و آقای خاتمی، ضرورت تکثیر خود را در شرایط حساس کنونی درک کنند و بتوانند در عرصه‌های مختلف حضور جدی داشته باشند و بتوانند این فضاها را هدایت کنند. امیدوارم آقای عارف از منزلت رفیعی در مجلس برخوردار شوند چون ما تلاش نکرده‌ایم که او وارد مجلس شود و در حد نماینده و حتی رییس یک فراکسیون یا کمیسیون باشد. جریانی که رأی داده است، کلیت جریان اصلاح‌طلبی را تایید کرده است. طبیعی است که اگر اکثریت مجلس را داشته باشیم، باید رییس مجلس نیز اصلاح‌طلب باشد. آقای عارف هم از این اعتبار و شخصیت و حیثیت ملی برخوردار است که بتواند ریاست مجلس را داشته باشد اما باید مصلحت‌اندیشی‌ها را در نظر گرفت و دید که جریان عقلایی چه‌طور عمل می‌کند. فکر می‌کنم که اصلاح‌طلبان به‌ویژه آقای عارف در این فضایی که ایجاد شده است بتوانند نقشی که جامعه از آنها انتظار دارند را به نیکی ارایه کنند و بدانند که فربه‌تر از نقشی هستند که دارند. هم آقای خاتمی و هم آقای عارف هر دو در این وضعیت هستند.

درباره چسبندگی صحبت کردید. به نظر شما این را چه‌طور می‌شود حفظ کرد؟ راهکار شما چیست؟

اصلاح‌طلبان اگر فاصله انتقادی‌شان از هر جریانی مانند جریان اعتدال از بین برود، دیگر اصلاح‌طلب نیستند. ما درست است که رویکردی حمایتی از منظر عقلایی به جریان اعتدال داریم اما هویت و شخصیت‌مان در فاصله انتقادی‌ای است که داریم. بنابراین ما یک موضع حمایت انتقادی از دولت داریم و تلاش می‌کنیم که از دولت حمایت شود تا جایی که با هنجارها و ارزش‌های ما همخوانی دارد. جایی که دولت فاصله می‌گیرد، ما حق انتقاد داریم. البته طبیعی است که در فضای نقد باید مصلحت‌ها و شرایط و اینکه رقیب ممکن است از فضای نقد ما چه‌طور استفاده کند نیز هوشیارانه باید مدنظر قرار گرفته شود. حال اگر ما فاصله انتقادی را داریم و این چسبندگی در تمام سطوح وجود ندارد، پس جاهایی ممکن است روزنه‌هایی برای واگرایی باز شود که برای آنها باید تمهید شود اما اصلاح‌طلبان باید بدانند که الان وقت این واگرایی نیست. ما باید تلاش کنیم که روزنه‌ها بسته بمانند و تلاش کنیم که ائتلاف پا برجا بماند. هر چند که این ائتلاف از نوع ایدئولوژیک و همگونه گفتمانی نیست و صرفا به علت ضرورت سیاسی در یک مقطع خاص است. ازاین‌رو از استعداد واگرایی برخوردار است و حتما باید برای آن تدبیر شود. این امکان وجود داد که به‌دلیل ضرورت عقلایی و نیاز به چنین چیزی این وحدت را حفظ کنیم.

 

گفتید که باید تمهیدی اندیشیده شود. شما فکر می‌کنید که چه تمهدیداتی را به‌عنوان راهکار می‌توان مطرح کرد؟

این تدبیرها طبیعتا برمی‌گردد به اینکه ما بتوانیم ضرورت‌هایی که موجب ائتلاف شد را در تاریخ آینده‌(یعنی حداقل در 14ماه آینده‌مان) استمرار دهیم. یعنی از نقطه‌ای که ضرورتی موجب شد که ما دست‌های‌مان را بهم دهیم و افراد ذیل یک لیست جمع شوند، این ضرورت را باید بتوانیم بازتولید و بازتعریف و بعد در شرایط آینده جاری‌اش کنیم، این نیاز به برنامه‌ریزی دارد. طبیعی است که شاید در ماهیت این ائتلاف حرف و حدیث‌ها و نقد‌هایی حتی از سوی جریان اصلاح‌طلب وجود داشته باشد. مثل اینکه ما حاضریم با چه افرادی و در چه سطحی ائتلاف کنیم؟ یعنی برای اینکه در قدرت حضور داشته باشیم آیا باید در مواضعمان، یکی پس از دیگری عقب‌نشینی کنیم؟ این پرسش مهمی که مطرح است و دوستان باید پاسخ دهند. بنابراین با این هزینه‌ای که برای این ائتلاف پرداخت شده است باید بتوانیم ضرورت ‌های خود را بازتولید کنیم اگرنه این پرسش چالش جدی ایجاد می‌کند.

فکر می‌کنید که این ائتلاف نوعی عقب‌نشینی از سوی اصلاح‌طلبان بوده است؟

به‌نظرم عقب‌نشینی نبوده است بلکه تحلیلی وجود داشت که این تحلیل ضرورتا استدلال قوی پشتش نبود و فرض این بود که اصلاح‌طلبان اگر با کارت خود بازی کنند، چندان موفق نخواهند بود. بنابراین باید کارت‌ها کنار هم گذاشته شود. حالا چه کسانی باید کارت‌هایشان را کنار هم بگذارند تا تقویت شوند و انرژی داشته باشند؟ پاسخ این است که کسانی که به‌صورت کلی در فضای اصلاح‌طلبی هستند و می‌شود آنها را در فضای اصلاح‌طلبی تعریف کرد مانند اعتدالیون یا کارگزاران. پس این سطحی بود که می‌توانستیم در آن بازی ائتلاف را داشته باشیم اما بدیهی است که وقتی وارد سطح ائتلاف می‌شویم، افرادی که معرفی می‌شوند یک حداقلی از فرهنگ اصلاح‌طلبی را با خود داشته باشند و نه کسانی که دفعتا ایجاد شک می‌کنند. در اینجا ما می‌توانسیم به ضرورت افراد مناسب‌تری را وارد کنیم اما قطعا فعل و انفعالاتی در پس پرده انتخابات انجام شد که فعلا وقت آن نیست به این مسایل پرداخته شود. الان باید تلاش کنیم که این ائتلاف پا برجا بماند و کسانی که روی این موج به مجلس رفتند، کماکان وامدار این موج بمانند.

 

اصلاح‌طلبان طوری رأی آوردند که خودشان هم شوکه شدند. تحلیل شما از این حرکت مردم چیست؟ چون فکر نمی‌کنم که تنها به صرف یک ائتلاف این اتفاق افتاده باشد

هفتم اسفند یک رخداد اتفاق افتاد. چراکه یک رخداد خارج از وضعیت عمل می‌کند و پیش‌بینی‌پذیر نیست و نمی‌توانیم صدایش را بشنویم. مردم با آگاهی خودشان، از روزنه‌ای که گشوده شده بود عبور کردند و یک رخداد شکل دادند. رخدادی که نه در تخمین و نه در تحلیل می‌گنجید. بنابراین این مساله تا وقتی این طوری است در برنامه و تدبیر گروه‌ها نمی‌گنجد. اگر اصولگرایان می‌توانستند حدس این رخداد را بزنند، قطعا نوع بازیشان را عوض می‌کردند. اصلاح‌طلبان هم آموخته‌اند که آینده را بسازیم و نه اینکه پیش‌بینی کنیم. در اوجش ما فکر می‌کردیم که ما بتوانیم وضعیت خوبی داشته باشیم. ما احساس می‌کردیم که با هر وضعیتی می‌توانیم وارد عرصه شویم و تلاش می‌کردیم که وارد عرصه شویم ولی حتی تصور هم نمی‌کردیم که سی به هیچ از زمین بیرون بیاییم و این برای خود ما هم یک رخداد بود.

فکر می‌کنید که اگر ترکیب مجلس تغییر نمی‌کرد و با ترکیب مجلس، هشتم و نهم جلو می‌رفتیم به کجا می‌رسیدیم؟

دولت برای گام‌های بعدی‌اش نیازمند قوه مقننه حمایت‌گر بود یا قوه مقننه‌ای که حداقل اگر یار راه نیست، خار راه هم نباشد و برای هر تدبیر دولت هزینه‌هایی بار نکند و انرژی‌ها را کاهش ندهد. اگر آن شرایط ادامه پیدا می‌کرد و حرکت دولت بسیار سخت بود و طبیعتا آنچه حادث می‌شود کلا به ضرر جامعه و مردم ما در سطوح مختلف بود. بنابراین الان مجلس تغییر جدی کرده است و اگرچه افراد مطرح اصلاح‌طلبی مجال پیدا نکرده‌اند که وارد فضای مجلس شوند اما نیروهای جوان این مجال را پیدا کرده‌اند و باید این را به فال نیک گرفت و به آن به مثابه یک فرصت نگاه کرد. اینکه نیروهای جوان فرصت یافته‌اند که وارد عرصه اجرایی کشور شوند و به‌صورت نخبگان جریان اصلاح‌طلبی چه در عرصه عمل و چه در عرصه نظریه‌پردازی بتوانند فعالیت کنند. این را باید از این منظر هم دید و باید تلاش کرد که بتواند خلأ‌های دولت را پوشش دهد و این دو یکدیگر را تکمیل کنند. 

افزودن نظر جدید