- کد مطلب : 1119 |
- تاریخ انتشار : 12 تیر, 1392 - 11:04 |
- ارسال با پست الکترونیکی
حضور عارف در ساختار حقوقی کشور لازم است
راه دوم حضور در بدنه دولت مشارکت در رفع مشکلات کشور است. هرچند ضرورت ایجاد یک یا چند حزب فراگیر جدید احساس میشود اما دولت جدید را هم نمیتوان در رویارویی با مشکلات تنها گذاشت. آذر منصوری، فعال اصلاحطلب، معتقد است که این دو راه با یکدیگر منافاتی ندارد. میشود همزمان به توسعه جامعه مدنی پرداخت و به دولت برای حل مشکلات کشور کمک کرد. منصوری به بهار میگوید: «همانطور که حضور محمدرضا عارف در سطح جامعه مدنی و احزاب میتواند تاثیرگذار باشد حضور او یا بخشی از نزدیکانش در دولت یازدهم میتواند راهگشا باشد.»
تحزب یکی از شاخصترین فرازهای گفتمان اصلاحطلبی است. با توجه به گشایشهایی که پس از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم ایجاد شد و احتمالا با تشکیل دولت حسن روحانی ادامه پیدا خواهد کرد، اصلاحطلبان در این حوزه دوباره فعال میشوند؟
«حزب» یکی از ارکان جامعه مدنی است. اصلاحطلبی معتقد است که تقسیم و انتقال قدرت در یک نظام دموکراتیک باید در چارچوب احزاب قوی صورت بگیرد. اینها بخشی از دلایل اصلاحطلبان برای تاکید بر تحزب است. برای روشنترشدن موضوع یک مثال تاریخی میزنم. در دوران ملی شدن صنعت نفت ایران، اگر دکتر محمد مصدق به عنوان رهبر جنبش ملی شدن صنعت نفت، در قالب یک «حزب» عمل میکرد، قطعا به موفقیت بیشتری میرسید. حتی فکر میکنم اگر دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی همزمان با رهبری او بر یک حزب میشد، شاید بخش عمدهای از مشکلاتی که در آن دوران برای اصلاحطلبان به وجود آمد، راحتتر رفع میشد. امروز هم از آنجایی که تکتک اصلاحطلبان نمیتوانند گفتمان «اصلاحطلبی» را در جامعه مطرح کنند، نیاز به تشکیل احزاب اصلاحطلب به محوریت رهبران این جریان مطرح میشود.
در واقع تنها راه مناسب چرخش قدرت در کشورهای دموکراتیک وجود احزاب قوی و تاثیرگذار است که در اینباره متاسفانه قانون احزاب در ایران نیز اشکالاتی دارد و باید اصلاح شود.
برای پاسخ گویی به همین مطالبه است که مردم از افرادی همچون هاشمیرفسنجانی و محمدرضا عارف میخواهند احزاب جدید و فراگیر تاسیس کنند؟
تشکیل احزاب فراگیر و قوی امروز از نیازها اصلاحطلبان به شمار میآید. اصلاحطلبان در قالب احزاب میتوانند در صورت نیاز یا تمایل از عملکرد دولت جدید حمایت کنند یا اگر درباره دولت موضع انتقادی داشته باشند، میتوانند انتقادات خود را مطرح کنند. در هر حال در صورت تشکیل احزاب، اصلاحطلبان میتوانند با رصد به موقع عملکرد دولت در حوزههای مختلف، به دولت کمک کنند. در حقیقت به نوعی دولت در سایه تشکیل دهند.
چنانچه این حزب یا احزاب جدید با اراده و تمایلی که در نیروهای اصلاحطلب میبینم تشکیل شود، بهطورقطع کارکردی چند سویه خواهد داشت و فقط در مقاطع انتخابات بروز و ظهور پیدا نمیکند. البته احزاب اصلاحطلب عموما تنها کارکردی انتخاباتی نداشتند و در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کارکرد داشته و خواهند داشت.
تاسیس احزاب جدید یا فعال شدن احزاب نیمهتعطیل اصلاحطلب، «اصلاحطلبی» را با تعدد گفتمان مواجه نخواهد کرد؟
امیدوارم در دولت آینده زمینه برای فعالیت همه احزاب، چه احزابی که در چند سال گذشته با مشکلات مواجه شدند، چه احزاب نوظهور دیگر، فراهم شود. احتمال تشکیل حزب توسط آقای دکتر عارف نافی فعالیت احزاب دیگر نخواهد بود. در واقع با توجه به تجربه دکتر عارف سطح مدیریت کلان کشور، اگر از توان او برای تاسیس یک نهاد مدنی یا سیاسی در همین راستا استفاده شود، یک ظرفیت قابل توجه در جامعه مدنی ایران ایجاد میشود. فراموش نکنید که اصلاحطلبی همیشه از تعدد گفتمانها استقبال کرده است. در پاسخ به سوال اول هم به جنبش ملیشدن صنعت نفت و رهبری دکتر مصدق و لزوم وجود احزاب فراگیر و ملی اشاره کردم.
فکر میکنم با توجه به مجموعه اتفاقات اخیر، ضرورت ایجاد یک یا چند حزب فراگیر جدید احساس میشود. هریک از چهرها یا شخصیتهای سیاسی که مبادرت به تاسیس احزاب فراگیر جدید کنند، یکی از مهمترین قدمها را برای توسعه جامعه مدنی برداشتهاند. البته شخصا معتقدم اصلاحطلبان نه تنها نیاز به احزاب فراگیر دارند، به حضور افرادی مانند آقای خاتمی یا دیگر چهرههای کاریزماتیک اصلاحات برای رهبری این حزب فراگیر نیاز داریم. اگر چنین شخصیتهایی که با اقبال عمومی مواجه هستند، در راس یک حزب فراگیر قرارگیرند، میتوانند به دوام و بقای آن حزب و تاثیرگذاری آن کمک دوچندان کند. در واقع بخشی از تاثیرگذاری احزاب فراگیر در کشوری مانند ایران منوط به حضور لیدرهایی در حد آقای خاتمی است که بتوانند با اعمال نفوذ در بین احزاب اصلاحطلب یا معتدل به نوعی انسجام لازم بین مجموعه احزاب سیاسی را حفظ کنند. از سوی دیگر یک رهبر کاریزما در راس یک حزب فراگیر میتواند دامنه نفوذ آن حزب را از شهر تهران فراتر و در سطح کل کشور گسترش دهد.
سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان بهتر است تنها در سطح جامعه مدنی باقی بماند و برای تشکیل احزاب جدید یا راهاندازی احزاب نیمه تعطیل اصلاحطلب هزینه شود یا باید بخشی از آن را بر سر موفقیت دولت یازدهم سرمایهگذاری کنند؟
اصلاحطلبان میتوانند با یک اقدام دو سویه در هر دو حوزه حضور داشته باشند و در حوزههای دولت و جامعه مدنی به تلاش برای طرح گفتمان اصولگرایی بپردازند. کنارهگیری تاریخی آقای عارف یکی از دلایل موفقیت اصلاحطلبان در این انتخابات بود. نام او همواره به عنوان نماد اصلاحطلبی در تاریخ ایران ثبت خواهد شد. اما اگر بخواهیم برای آینده اصلاحطلبی اولویت تعیین کنیم، باید بپذیریم که حضور محمدرضا عارف در ساختار حقوقی و ساختار حقیقی کشور لازم و ملزوم همدیگرند.
به هر میزان که حضور دکتر عارف در سطح جامعه مدنی و احزاب میتواند تاثیرگذار باشد حضور او یا بخشی از نزدیکانش در دولت یازدهم میتواند راهگشا باشد. اصلاحطلبان به افرادی همچون محمدرضا عارف در سطوح حقوقی کشور احتیاج دارند تا رویکرد اصلاحطلبی در دولت و کشورداری فرصت بروز و ظهور پیدا کند. تاکید بر حضور صرف اصلاحطلبان در دولت نمیتواند افکار عمومی کشور را اقناع کند.
یعنی از نظر شما لازم است که اصلاحطلبان در اداره کشور با دولت جدید مشارکت داشته باشند؟
دولت یازدهم کار سختی را در پیش دارد. چنانچه این دولت به حضور فردی با تجربه مانند دکتر عارف نیاز داشته باشد، نمیتوان این نیاز را با بیتوجهی یا تاکید بر حضور در جامعه مدنی رد کرد. دکتر عارف تجربه چندین سال کار اجرایی در عالیترین سطوح مدیرتی کشور دارد. اصلاحطلبان نمیتوانند این دولت را رها کنند. آقای خاتمی و اصلاحطلبان سرمایه اجتماعی خود را پشت این دولت قرار دادند. آقای عارف برای پیروزی این دولت حاضر به از خود گذشتگی تاریخی و انصراف از انتخابات شد. به همین دلیل نباید به بهانه فعالیت در سطح جامعه مدنی دولت را رها کنیم. این تصمیم به نوعی نقض غرض است. ما به نیروهایی نیاز داریم که بتوانند نگاه اصلاحطلبی را در سطح دولت مطرح کنند. این امر ممکن است تنها به مشورتدادن به دولت محدود شود یا تا سطح قبول مسئولیت گسترده شود. البته درنهایت شخص محمدرضا عارف باید در این مورد تصمیم بگیرد.
افزودن نظر جدید