- کد مطلب : 13959 |
- تاریخ انتشار : 16 اردیبهشت, 1396 - 09:59 |
- ارسال با پست الکترونیکی
محض اطلاع آقای قالیباف پیرامون رابطهاش با هنرمندان
در ابتدا پناه میبرم به خدا از گفتار کذب و همگان را دعوت میکنم به نقد منصفانه و بر پایهی اخلاق. روا نیست که به دلیل هیجانات ناشی از فضای انتخابات و یا دلبستگی به یک کاندیدای خاص افراد را سیاه و سفید دیده و اقدامات مثبت و سازنده را یکسره به محاق فراموشی سپرده و تنها نقایص را انگشت بگذاریم؛ امری که متاسفانه د ر چندین روز گذشته به کرات دیده میشود. سیاه نمایی عملکرد دولت محترم و عدم صداقت با مردم برای کسب رأی بیشتر از نمونههای بارز این رویکرد نا میمون بوده که به عقیدهی من بیشتر از آنکه تصویر یک کاندیدا را در اذهان سیاه و خراب نماید، به اصل نظام خدشه وارد کرده است.
در مورد رویکرد شهرداری تهران به مسئلهی هنر و هنرمندان سعی میکنم در حد حوصلهی مختصر این مطلب نکاتی را یادآوری کنم. به نظر من نگاه آقای قالیباف به موضوع هنر و هنرمندان را، از ابتدای حضور ایشان در شهرداری تا کنون، می توان به چند مرحله تقسیم کرد.
در سالهای ابتدای حضور ایشان در شهرداری و با تکیه به شعار تغییر رویکرد شهرداری از یک نهاد خدماتی صرف به یک نهاد اجتماعی، اقدامات مثبتی رخ داد و مسیری را که آقای کرباسچی در زمینهی توسعهی فرهنگی و هنری شهر تهران آغاز کرده بودند، ادامه پیدا کرد. اتفاقاً بهترین تعامل آقای قالیباف با هنرمندان نیز در همین دوره مشاهده میشود. شروع ساخت مجتمعهای سینمایی و تئاتر ایرانشهر در همین دوره اتفاق افتاده و نگاه هنرمندان به شهرداری مثبت و امیدوارانه است.
زمانی که آقای قالیباف تصمیم گرفتند به منصب ریاست جمهوری برسند، این رویکرد سازنده تا حد بسیاری تغییر ماهیت میدهد. در این دوره نگاه به هنر و هنرمندان در راستای ایجاد محبوبیت بیشتر برای شهرداری و متعاقباً افزایش شانس ایشان برای رسیدن به ریاست جمهوری تعریف میشود. کسانی که سیاستگزاران شهرداری در امر فرهنگ و هنر اند پیامهای اشتباه به آقای قالیباف میدهند و در تلاشند که تنها هنرمندانی را حمایت کنند که احتمالاً میتوانند در انتخابات ریاست جمهوری کمک بیشتری به ایشان بکنند. متاسفانه آقای قالیباف بیش از اندازه به حلقهی مشورتی خود در این زمینه بها داده و از اغلب انحرافات فرهنگی و هنری این دوران بی اطلاع یا کم اطلاع است. رانت خواری برخی کسانی که خود را اهل هنر مینامند در این دوره انتخاب می افتد. تنها از فیلمهای آنها حمایت میشود، تنها کتابهای آنها خریداری میشود و تنها آنها هستند که میتوانند با قیمتی اندک مکانهای تازه تأسیس شدهی هنری- سینمایی را خریده! و به کسب و کار خود در این بازار جدید ادامه دهند.
دورهی سوم موضوع شهرداری- هنر به زمانی باز میگردد که آقای قالیباف از همراهی هنرمندان نا امید میشود. شکست در انتخابات ریاست جمهوری و حمایت قاطبه ی هنرمندان از رقیب ایشان باعث میشود دیگر شهرداری نیازی برای حمایت همه جانبه از هنرمندانی که به زعم مشاوران آقای قالیباف «نمک خورده و نمکدان شکسته» اند احساس نکند. در این دوره است که رابطهی شهردار محترم با هنرمندان و اهل هنر به حداقل میزان خود میرسد. مدیرانی برای سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران و معاونت اجتماعی و فرهنگی شهر تهران انتخاب میشوند که بیشتر مورد تأیید اعضای اصول گرای شورای اسلامی شهر تهران هستند تا اینکه ارتباطی با این حوزه داشته باشند. شهرداری با تشکیل یک ائتلاف با سازمان تبلیغات اسلامی و با داشتن تعداد زیادی سینما که قرار بود در خدمت هنر و هنرمندان باشد، در برابر سیاستهای سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میایستد، برج میلاد محلی برای مافیای موسیقی پاپ میشود، کلاسهای آموزش هنری و از جمله موسیقی به تدریج از دستور کار سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران حذف میشود و نهایتاً شهرداری و هنرمندان از یکدیگر بیشتر و بیشتر دور میشوند.
من به دلیل مسئولیتهایی که داشتهام، تا جایی که مشاوران آقای قالیباف اجازه دادهاند، مطالب خود را به ایشان منتقل کرده و با دیدگاههای ایشان آشنا شدهام.متاسفم که آقای قالیباف به جای شنیدن صدای دوستان مشفق، به جای ایستادن در برابر ایدههای غیر فرهنگی برخی از اعضای شورای شهر، به جای اعتمادا به هنرمندان و کمک به آنها فارغ از دیدگاههای سیاسی و اجتماعی ایشان، به جای گماردن مدیرانی فرهنگی در پستهای فرهنگی، به جای توجه به عدهای خاص در این حوزه و فراموش کردن اکثریت این جماعت شریف، به جای اعتماد بیش از حد به کسانی که قالیباف را محلی برای رونق کسب و کار خود میدانند؛ به گونهای دیگر عمل میکرد، امروز هم من خوشحالتر بودم و افتخار میکردم و هم اتفاقات میمون بیشتری برای فرهنگ و هنر شهر تهران رخ میداد.
در این یکی، دو سالهی اخیر به دستور آقای قالیباف دو کار مهم قرار شد در این حوزه انجام شود. یکی خرید یک ساختمان برای استقرار انجمنهای هنری، که بالاخره پس از مدتها مخالفت و کارشکنی آنها که خود را دوستدار قالیباف میدانستند انجام شد (که از این بابت از ایشان ممنونم) و دیگری ساخت یک مجتمع مسکونی برای هنرمندان که در لابلای نگاههای غیر فرهنگی و گاها هنرمند ستیز برخی اعضای شورای اسلامی شهر تهران، به سرانجامی نرسید.
بررسی مفصلتر و همه جانبه تر عملکرد شهرداری در حوزهی فرهنگ و هنر فرصت بیشتری را و زمان بهتری را میطلبد، که خدای ناکرده سر بریدهی قیل و قال انتخابات نشود. اگر عمری بود و اگر خدا خواست.
افزودن نظر جدید