- کد مطلب : 21420 |
- تاریخ انتشار : 24 مرداد, 1398 - 17:21 |
- ارسال با پست الکترونیکی
محمود صادقی:کارگزاران از اول اصلاح طلب نبودند/ آنها در حال زدن گردش به راست و ترک اردوگاه اصلاحطلبی هستند
سایت خبری فرارو گفت وگویی را با محمود صادقی عضو فراکسیون امید انجام داد که در ادامه می خوانید:
چه تفاوتی میانتفکر اصلاحطلبی از دیدگاه شما و تفکری که بر کارگزاران حکمفرما است، وجود دارد؟
کارگزارانیها از همان ابتدا یک تفاوت ماهوی با بدنه جریان اطلاحات داشتند و آن هم تفاوت در نوع نگاه به تفکر اصلاح طلبی است که این موضوع یک افتراق مهم بین کارگزاران و اصلاح طلبان به حساب میآید، ریشه این جریان را نیز باید در دهه ۷۰ جستجو کرد.
کارگزارانیها از همان ابتدا یک تفاوت ماهوی با بدنه جریان اطلاحات داشتند و آن هم تفاوت در نوع نگاه به تفکر اصلاح طلبی است که این موضوع یک افتراق مهم بین کارگزاران و اصلاح طلبان به حساب میآید، ریشه این جریان را نیز باید در دهه ۷۰ جستجو کرد.
جایی که در ادبیات سیاسی آن دوره، چهار دسته سیاسی در کشور وجود داشت، راست سنتی و مدرن و همچنین چپ سنتی و مدرن، آنها در دستهبندیهای آن دوره در راست مدرن جایمیگرفتند، در حالیکه اصلاحطلبان جناح چپ را به طور کلی شکل دادند، کارگزارانیها در دولتهای بخصوص اول و تا حدودی دوم مرحوم هاشمی خود را عینا در قامت راست مدرن تعریف کردند، اما با شروع دوران دوم خرداد و شکلگیری دولت اصلاحات یک چرخشی در مواضع سیاسی این حزب به وجود آمد.
این تغییر از چه لحاظ بود؟
این موضوع را باید از دو جنبه مورد بررسی قرار داد، اول جنبه اقتصادی آن است، اصلاحطلبان از دهه ۶۰ بر شعارهای عدالت محورانه و توجه به قشرهای فقیر و کمتر برخوردار جامعه تاکید میکردند، در حالیکه کارگزاران از ابتدای سال ۶۸ و بعد از اتمام جنگ بر سازندگی و توسعه از طریق شعارهای مبتنی بر ایدههای لیبرالیسم تاکید میکردند.
اما از این رهگذر با مغلطهای که ایجاد کردند، یک انحرافی را در شعارهای اصیل انقلاب که همانا تاکید بر عدالت بود را ایجاد کردند و از این طریق به اسم خصوصی سازی سعی کردند اموال عمومی را مال خود سازی کنند.
این در حالی است که در دولت سازندگی شاهد یک نوع پشت کردن به طبقه محروم و فقیر جامعه به اسم توسعه اقتصادی و سازندگی کشور بودیم که این امر به هیچ عنوان در قاموس و مرام چپهای آن زمان که الان با برچسب اصلاح طلبی شناخته میشدند، جای نمیگرفت.
جنبه دومی که به آن اشاره کردید، آیا به مسائل سیاسی و آغاز دوران دوم خرداد مرتبط میشود؟
بله، در دوم خرداد سال ۷۶، کارگزاران در یک پیوند سیاسی و تاکتیکی به جبهه اصلاحات پیوست، از همان زمان نیز باورها و تفکرات اصلاح طلبی دچار یک درهم آمیختگی و التقاط در معنا و مفهوم شد.
در این رابطه من طی سالهای گذشته دیداری که با آقای خاتمی داشتیم، به ایشان اعلام کردم که جبهه اصلاحات نیاز به یک بازتعریف و تدوین مانیفست جدید دارد تا ناخالصیهایی همانند تفکرات کارگزاران از آن زدوده شود؛ بنابراین ما نیاز به یک تعریف جدید از اصلاحات داریم که خاص باشد و بتواند بازتاب دهنده تفکرات اصیل اصلاح طلبی باشد.
در این بازتعریف دوباره اهداف و نقشه راه اصلاحات چه چیزی باید اصل و محور گنجانده شود؟
یکی از مهمترین مفاهیمی که در دوران جنگ و در بین سیاستمداران جناح چپ آن زمان بسیار رایج بود و آنها بر آن همواره تاکید میکردند، مفهوم عدالت و مبارزه با تبعیض بود، در حالیکه طی سالیان اخیر این امر در بین اصلاحطلبان کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
ما باید، به نیار امروز جامعه ایران که همانا عدالت است توجه ویژه و شایانی داشته باشیم، از سویی جبهه اصلاحات باید در زمینه مبارزه با فقر، تبعیض و فساد، اولا در این رابطه یگ گزارش تحلیلی و جامع انجام دهد و بر پایه همین تحلیل باید برنامههای مدون و عملی برای مبارزه با فقر، تبعیض و فساد ارائه دهد. همچنین ما نیاز به انجام اصلاحات ساختاری در رابطه با مبارزه با فساد و رفع تبعیض هستیم؛ بنابراین باید وضعیت موجود در این رابطه را تحلیل کرد و بر پایه آن یک بازتعریف و ارائه راهکار برای آینده صورت گیرد.
حال اگر بخواهیم به صورت دقیق جوهره تفکر اصلاح طلبی و کارگزارانی را با یکدیگر مقایسه کنیم، این دو چه تفاوتیهایی با هم دارند؟
در این زمینه آقای دکتر اطاعت یک پژوهش جالبی را انجام داد، بر اساس متدولوژی وی از تبار شناسی اصلاح طلبان، اصلاحطلبان از یک سو بر عدالت و گسترش آن در جامعه تاکید میکنند و از سوی دیگر به مفاهیمی، چون آزادیهای مدنی، اجتماعی و سیاسی و همچنین برابری تکیه دارند.
با توجه به این موضوعات، اصلاحات از لحاظ تبارشناسی عرف در عالم سیاسی، تفکری مبتنی بر سوسیال دموکرات را دارد، اما حزب کارگزاران به خصوص از لحاظ اقتصادی دیدگاهی کاملا مبتنی بر لیبرالیسم دارد، بر این اساس آنها به یک سودانگاری ولنگارانه معتقد هستند که دغدغه عدالت ندارند و در این مسیر استفاده ابزاری از قدرت برای کسب سود کاملا مباح است.
با توجه به این تفاوت در جوهره تفکر اصلاح طلبان و کارگزاران، باید یک بازتعریف مجدد در اهداف اصلاحات صورت گیرد، انحرافاتی که این تفکر در دو دهه اخیر گرفتار آن شده زدوده شود.ستنباط بنده این است که کارگزاران بعد از دو دهه دوباره در حال یک چرخش سیاسی و بازگشت به اصل خود که همانا "راست" هستند، به بیان دیگر آنها در حال زدن گردش به راست و ترک اردوگاه اصلاحطلبی هستند.
افزودن نظر جدید