رفتار متقابل عارف و اصلاح طلبان

امین مهرآور در فرارو نوشت: شامگاه بیستم خرداد 92 بدون شک نقطه عطف تاثیر گذاری بود در سپهر سیاسی ایران و آینده جمهوری اسلامی

حوالی ساعت 22 بیستم خرداد در اوج رقابت های نفس گیر انتخاباتی خبری روی خروجی رسانه ها قرار گرفت که تاثیری شگرف بر شکل گیری حماسه سیاسی و ایجاد شور و نشاط انتخابات در بین عموم مردم ایجاد خبری ساده بایک تیتر: دکتر عارف با انتشار بیانیه ای کناره گیری کرد.

اگرچه عارف در بیانیه خود از هیچ گزینه ای بعنوان کاندیدای مورد حمایت خود نام نبرد اما با توجه بیانیه رئیس دولت اصلاحات در روز بعد کاندیدای مورد نظر پیروز انتخابات شد: حجت الاسلام دکتر حسن روحانی

آنچه رخ داد این بود که اصلاح طلبان با تجربه گرفتن از بیش از یک دهه عدم توفیق متوالی در انتخابات های گوناگون به شیوه ای متفاوت تمرین همبستگی کردند. کناره گیری محمد رضا عارف آن هم با استناد به یک برگه فکس اوج فداکاری این مرد بزرگ و با اخلاق در راه یک آرمان ملی و مردمی بود.

تغییر مسیر اداره امور کشور که سالها بود خواسته و دغدغه همه دلسوزان ایران و انقلاب بود.

ایجاد شور و نشاط انتخاباتی، تحقق حماسه سیاسی و کسب نتیجه مورد نظر اجماع بزرگان کشور از جمله (آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجت الاسلام ناطق نوری، حجت الاسلام خاتمی، حجت الاسلام حسن خمینی) اهداف کوتاه مدت کناره گیری عارف از انتخابات بود که به حمد خدای بزرگ و مشارکت گسترده مردمی رخ داد.

ایجاد روندی صحیح در اداره کشور، عمل به قانون، تعامل با سایر قوای داخلی، تعامل با جهان و ایجاد تغییر در شیوه مذاکرات با قدرت های جهانی هم جزئی از اهداف مستتر کناره گیری عارف از انتخابات بود.

حال با گذشت دو سال از انتخابات بخشی از عملکرد دولت تدبیر و امید را این چنین می توان نام برد: ایجاد یک روند منطقی و قانونی در اداره کشور، ایجاد ثابت در بازارهای رسمی کشور از جمله بازار ارز، کاهش تورم بصورت محسوس و جلوگیری از رشد بی رویه قیمت ها، تعامل سازنده با مجلس بعنوان قوه مقننه و نمایندگان آحاد مردم، تغییری شفاف و آشکار در روند مذاکرات با قدرت های جهانی، ایجاد فضای باز سیاسی و ابراز عقیده همه گروه ها و رسانه ها، عدم اداره کشور بر اساس روند قانون گریزی و بداخلاقی.

این ها اهداف آشکار و نهان کناره گیری دکتر عارف و اجماع همه نیروهای اصلاح طلب و اعدالتگرا بر گزینه حسن روحانی بود.

حال با گذشت دوسال از فضای انتخابات ریاست جمهوری و نزدیک شدن به انتخابات دهمین دوره مجلس مجددا زمزمه هایی از طیف حامیان عارف شنیده میشود، دغدغه هایی از جنس دوسال قبل.

در فضای پس انتخابات و در حالیکه اکثریت اعضای ستاد و حامیان عارف انتخاب او بعنوان معاون اول رئیس جمهور را حداقل قدردانی از او بابت این فداکاری میدانستند مهندس اسحاق جهانگیری به عنوان معاون اول دولت حسن روحانی انتخاب شد.

این انتخاب موجب شد تا دوستان عارف یک جایگاه دیگر برای او در نظر بگیرند، آنها در حالی صحبت از ریاست عارف بر مجلس دهم می‌کنند که علی لاریجانی هشمتین سال حضورش را بر مسند این کرسی می‌گذراند.

حال باید دید جبهه اصلاحات این حساب درون گروهی را چگونه با عارف تسویه خواهد کرد.

منصفانه ترین نگاه از دید نگارنده حمایت از عارف برای حضور در انتخابات و ریاست بر مجلس دهم است و در صورت عدم توفیق در دستیابی به این امر، ریاست بر فراکسیون اصلاح طلبان مجلس دهم یک خواسته حداقلی است چرا همه اتفاقات خوب دو سال گذشته را مدیون از خودگذشتگی عارف هستیم.

اینکه بعد از اتفاقات سال 88 فضای سیاسی کشور دچار تحولاتی شد و بعد از 4 سال که فضای نا امیدی برجریان اصلاحات حاکم بود این جریان توانست با اکثریت نیروهای خود در انتخابات شرکت کرده و برانتخاب رئیس دولت یازدهم تأثیر مستقیم داشته باشد، اینکه بعد از انحلال احزابی همچون (مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب) اصلاح طلبان توانستند احزاب جدیدی همچون (ندای ایرانیان و اتحاد ملت) را تشکیل داده و مجوز فعالیت بگیرند، جلسات و همایش های متفاوت برگزار کنند و ...

در روزهای اخیر حمید بعیدی‌نژاد (رییس تیم کارشناسی هیات مذاکره‌کننده هسته‌ای) در گفت و گویی با ایسنا اعلام کرده که تنها حضور دکتر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور می‌توانست این روند را طی کند و مذاکرات را به نتیجه برساند.

این درحالیست که با اتفاق نظر اکثریت کارشناسان و ناظران سیاسی پیروزی و حضور روحانی تابعی از کناره گیری دکتر عارف است.

فردی که علیرغم نظر اعضای ستاد و یارانش حق طبیعی خود را برای حضور در انتخابات فدای آرمان بزرگ اصلاح طلبی و عزت ایران و رفاه حال مردم کرد.

حال که این یک نفر خود را برای هدفی همگانی فدا کرد آیا موعد آن نظر نرسیده که همه و بخصوص اصلاح طلبان دِین خود را در برابر این فداکاری ادا کنند؟

افزودن نظر جدید