- کد مطلب : 16102 |
- تاریخ انتشار : 11 آذر, 1396 - 15:26 |
- ارسال با پست الکترونیکی
بنبستنشینی اصولگرایی
این حرکت یا کنش سیاسی، سرنوشت محتوم جریان سیاسی نابهنگامی است که فرصتطلبانه و در نتیجه رادیکالشدن فضای سیاسی کشور، در سال ٨٤ از دل ائتلاف بخشی از ماکروپلیتيک (قدرت بزرگ) و میکروپلیتیک (جامعه پوپولیستی) سر برآورد. پیوند اقتدارگرایی و پوپولیسم، دهه هشتاد را از سیاستورزی اصلاحطلبانه و توسعهگرایانه به سمت رادیکالیسمی محدودیتآور، توسعهستیز و انسدادی هدایت کرد. این وضعیت نهتنها برای نظام مستقر و کشور، بحران و مشکلات عدیدهای بهوجود آورد، که جریان مولد این گفتمان (اصولگرایی) را با بحران از درون مواجه کرده است. جریانی افراطی که روزی از منتهیالیه راست، از دنده چپ و با شعارهای عوامپسند برخاست، اکنون از موضع اپوزیسیون وضع مستقر، در وضعیت گذار به موقعیت رادیکالخواهانهای قرار گرفته است. بهعبارتی این فرقه سیاسی، با اتکا و از نقطه عزیمتی که دیروز از آن منزلگاه دولتسازی کرد، اکنون کلیت نظام سیاسی مستقر را هدف قرار داده است، غافل از آنکه هیچکدام از منابع قدرت برسازنده دیروزی را ندارد؛ آنها در تقابل با بخش موثری از ماکروپلیتیک قرار گرفتهاند و از هیچ جایگاه موثری در هیچ بخشی از این منبع قدرت برخوردار نیستند. از سویی میکروپلیتیک نیز ایشان را بانی و باعث بخش کثیری از مشکلاتی برمیشمارد که این فرقه در شکلگیری آن نقشی موثر داشته است. از آنجا مانده و از اینجا رانده شدهاند. زمینه و زمانه سیاست، پذیرایشان نیست. تنها دستاورد این فرقه از افتادن در این مسیر، تضعیف موقعیت اصولگرایان خواهد بود. این بستنشینی را میتوان بنبستنشینی اصولگرایی نامید. تا زمانی که اصولگرایان از اشتباهات خود در برکشیدن ایشان، در نظر و عمل خودداری کرده و با واکنشهای صرفا کلامی (انحرافی نامیدن اینان) موضعگیری نمایند، در بنبست این فرقه متوقف شدهاند. این بنبستها، تهیشدگی روزافزون اصولگرایی را از مضمونهای اصلیاش، در پی خواهد داشت. نقطه عزیمت هر نوع بازسازی در جریان اصولگرایی، از التفات به منطق بحران اصولگرایی و شناخت مختصات بنبست کنونی، ناشی میشود. اگر عوارض و مشکلات اصلاحطلبی به برخی عوارض شکلی، تحمیلی و فرصتطلبیهای نامعطوف به مبانی، قابل توضیحند، اصولگرایی از درون با بنبست و تهیشدگی هویتی مواجه است. به میزانی که اصولگرایان، خود را از خصایص استثناطلبانه رها کرده و در میدان عادیسازی سیاستورزی کنند، در غنیسازی اصولگرایی گام نهادهاند. این مسیر با ایجاد فاصلهای معنادار از مشی و منش استثناطلبانه و نه مخالفتخوانی با شخص احمدینژاد و رفقایش، امکانپذیر میشود. مخالفت با اسم احمدینژاد و گامبرداشتن به رسم او، گریزگاه عبور از بنبست نیست. اصلاحطلبان بهعنوان موثرترین، ریشهدارترین و با پرنسیپترین بخش جریان عادیساز، در مسیر رهایی اصولگرایان از این بنبستها، یاورانی استراتژیک خواهند بود، زیرا پیروزی گفتمان خود را در شکست هیچ جریانی تعریف نکردهاند، نقطه کانونیشان حقوق ملت و مصالح ملی است، انتقامجو نبوده و حل مشکلات کشور را نیازمند حضور موثر همه جریانهای سیاسی منافعملیمحور میدانند.
افزودن نظر جدید